به یمن قدمهای گلبدین
تاریخ نشر جمعه نهم میزان ۱۳۹۵ – ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۶ – هالند
به یمن قدمهای گلبدین
شعر طنزی
از محترم « غمخوار باشی »
بلخ توفانی شده در ماجرای گلبدین
از دل توفان رسد هردم صدای گلبدین
هست کار گلبدین ویرانی و قتل و قتال
دارد امشب شهر ما به به هوای گلبدین
شک ندارم من به حکمتهای این مرد بزرگ
اینچنین باشد شگون رد پای گلبدین
جنگ و خون و آتش است و کشتن و آوارهگی
کار فوقالعادهی کافرنمای گلبدین
دشمن زن، دشمن نوآوری و دوستی
صلح باشد یک بهانه از برای گلبدین
باز میآیند در بالا حصار و چلستون
قاتلان مردم و آدم ربای گلبدین
« ناله دارد هر کجای کابل ویران ما
از پلانهای غنی و از جفای گلبدین »۱
میخورند از هر سو بیباکانه خونم پشهها
پشهها هم میکنند امشب خطای گلبدین
بعد از این بیمی ندارم از بلای روزگار
چون به کشور میرسد آخر بلای گلبدین
«غمخوار باشی»
(۱): از بیکار باشی
درود به برادر گرامی جناب آقای غمخوار باشی. تشکز از سروده طنزی تان . واقعا با امضای توافقنامه صلح غنی وطنفروش با گلبیدین جانی ، امید صلح و امنیت در افغانستان نیست ، زیرا دست گلبیدین به خون هزاران هموطن ما آلوده است . لعنت به دولت وحشت ملی و دیگر مجاهد نما ها و تفنگسالار ها ، آدمکش ها. موفق باشید. مهدی بشیر