۲۴ ساعت

13 اکتبر
۵دیدگاه

نگرش گذرا بر نقد و تحلیل آقای استاد بامیک

تاریخ  نشر پنجشنبه ۲۲ میزان   ۱۳۹۵ – ۱۳  اکتوبر  ۲۰۱۶ – هالند

دوستان عزیز این مقدمه تکرار است :

جهانی سپاس از برادر عزیز آقای محمد زاهدی که به تقاضای بنده لبیک گفتید و دیدگاه خود را در باره این مطلب نوشته نموده اید. بنده در آخر مطلب محترم استاد باور بامیک ، دید گاه خود را طبق معمول چنین نوشته کرده بودم که :

« تشکر از محترم استاد عنایت الله باور بامیک. شاعران عزیزیکه نظر و انتقادی داشته باشند میتوانند بنویسند. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر » موضوع خیلی جالب است ، از تمام شاعران عزیز و همکاران سایت ۲۴ ساعت میخواهم که حتمآ در باره این دیدګاه و آن نوشته نظریات ، انتقادات و پیشنهادات سالم خودرا با رعایت عفت کلام وقلم بنویسند . سایت ۲۴ ساعت در خدمت شان است .

با عرض حرمت

محمد مهدی بشیر

************************************

بنام آنکه هستی نام از او یافت

نگرش گذرا بر نقد و تحلیل آقای استاد عنایت الله باور بامیک

زیرعنوان ” شاعران نو گرا وشاعران کهنه گرا “

محترم محمد زاهدی

نگرش گذرا بر نقد و تحلیل آقای استاد عنایت الله باور بامیک زیرعنوان ” شاعران نو گرا وشاعران کهنه گرا “ که یکشنبه یازدهم میزان برابربا دوم اکتوبر درسایت ۲۴ ساعت به نشر رسیده است.

اول : عرض سلام وادب خدمت کار گردان سایت ۲۴ ساعت، خوانندگان عزیز و گرانه مایه و استاد محترم با میک. اگر مقاله آقای با میک را وسیع تر مورد نقد قرارد هـیـم مثنـوی هفاد من کاغذ میشود،  بخاطر وقت گران بهای خوانندگان عزیز،  تنها به چند نکته کوتا ه  میپردازیم وآنگاه ” تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل”.

دوم : نقد چیست؟

 قبل از وارد شدن به اصل مطلب ، خالی از فایده نمی دانم، اگر خدمت سروران ، اساتید و دوستان عرض کنم : نقد درلغت مصدرعربی به معنی سکه ونوت وجدا نمودن خوب از بد است .نقد در برابر جنس است . بگفته سعدی

روز بازارجوانی چند روز بیش نیست 

نقد را با ش ای پسر کا فت بود تأخیررا 

درعلم ادب ” نقد ” تشخیص معایب ومحاسن اثر علمی  راگویند .{۱} فرهنگ عمید

درعقرب الموارد آمده : نقد آشکار نمودن عیب کلام است .

نقـد  ادبی، تاریخی ،سیاسی و اجـتماعی برای ماچی فایده ودست آوردی دارد ؟


قسمیکه  سروران دانشمند ما میدانند، حکام کشورما ، فرمان تمام امور زنده گی سیاسی، فرهنگی ، اجتماعی و حتی شخصی ما  رابدست خود نگهداشته بودند .آزادی بیان ،آزادی قلم ،آزادی نقد، آزادی انتخاب را از مردم  ماگرفته بودند، لذا مردم ما از قدرت سازنده وتکامل د هندۀ  نقد استفاده برده نتوانسته اند ودرنتیجه کشورومردم ما دچاربحران همه جانبه و سیه روزی فلا کت بار امروزی گشته اند.{۲ جهت اگاهی بیشتر سا نسور درافغانستان  ، صفحه ۶۵۲ افغانستان درپنج قرن اخیر، نوشته  محمد صدیق فرهنگ مراجعه نماید.

اگر به زبان ساده وعوام فهم سخن بگویم، کار نقا دی به کاردهقانی شباهت دارد .اگردهقان درختان میوه را دریک زمین مناسب بنشاند وآب مناسب هم برساند ولی مجال یا وقت بازنگری واصلاح را نداشته باشد، درختان بزرگ میشوند ولی درختان  فاصله های نا مناسب وقامت های  نارسا و ناخوش آیند بخود میگرند . هم چنان درختان یا اصلا میوه  نمیدهند ویا میوه مطلوب ومرغوب  نمی دهند . اگر باغبان بازنگری کارشناسانه ومداوم داشته باشد ،شاخ های نا مطلوب را  قیچی بزند  و پینه وپیوند های مناسب را بنماید؛ بیشک وگمان درختان با قامت رسا وخوش آیند  ، میوه های مرغوب ،شرین ولب گزان وفراوان ارزانی میدارند . بنآ نقد ادبی ، فرهنگی، تاریخی ، سیاسی و… مطالب را ازمعا یب پاک ، جلا ، سیقل و تکامل بیشتر می دهند .

سوم: ساختمان یک مقاله .

یک مقاله علمی و تخصصی باید حد اقل چهارقسمت داشته باشد.

۱ـ عنوان ( معرف کل محتوای مقاله که جزابیت و قدرت کشش کافی داشته باشد تا بتواند خواننده را اسیر خود نموده تا دهلیز متن کشانده بتواند  )

۲ـ پراگراف معرف ویا مقدماتی شامل بیانیه تیسیس  ویا پرقدرت ترین و پرکشش ترین جمله که به خواننده برساند که مقاله چی هدفی را دنبال میکند.

۳ـ بدنه اصلی شامل حد اقل سه پاراگراف ( پراگراف اول پر قدرت ترین ادعا ، پراگراف دوم ادعای تقویت کننده و پراگراف سوم تقویت کننده ضعیف تر ).

۴ ـ پراگراف اختـتامیه  یا گریز( شامل تکرار خلاصه مقاله ورساندن اشاره به خواننده که مقاله به اخر میرسد). در کل میان  هریک از بخش ها یا پاراگرافها  دهلیز های ارتباطی میان هم برقرار باشد و مانند دانه های زنجیر باهم وصل  مرتبط  و تقویه کننده باشد.

چیزیکه در مقاله استاد وجود ندارد. قسمیکه در بالا اشاره نمودم مقاله استاد دارای نقایص فنی زیادی  است که خود شما میتوانید به آن بپردازید.

چهارم :  عنوان مقاله استاد بامیک عنوان یک مقاله مقایسوی است  که باید به قول استاد میان شاعران کهنه گرا و شاعران نو گرا تحقیق ویا نقد موجه ، فنی صورت میگرفت. یعنی خوبی ها در برابر خوبی ها ، نقص ها در برابر نقص ها و در اخیر نتیجه گیری و ارایه نظر. که با کمال اندوه در مقاله استاد نه هم آهنگی  میان سرمقاله و متن وجود دارد ونه استنادی صورت گرفته .

پراگراف اول استاد .” دیگر زمان آن نیست که به سبک سده های چهار و  پنج، هفت و هشت و مکتب های خراسانی و عراقی شعر بگوییم. شاعر باید شعر زمان و‌مکان خود را بگوید و با جهان‌ بینی و‌گفتمان  امروز برای مخاطبان عصر خود آفرینش ادبی داشته باشد. شعر کهنه با همان فضای کهنه با وجود داشتن ویژه‌ گی های خوب هنری به درد زمان و‌ مخاطب امروز نمی‌ خورد.”

جمله اول استاد با قید کلمه دیگر جمله هوشدار دهنده است ” دیگر زمان آن نیست که به سبک سده های چهار و پنج هفت و هشت و مکتب های خراسانی و عراقی شعر بگوییم ” . اگر این جمله استاد را تیسس استاد قبول کنیم استاد باید برای ثبوت ادعایش  توضیحات لازم را میداد و برای تقویت ادعای هوشدار دهند که مـو را در سرخواننده راست میکند ، مثال های از شعرای به قول خودش سده های چهار و…. می آ ورد.

جمله دوم پراگراف اول استاد ” شاعر باید شعر زمان و‌مکان خود را بگوید و با جهان‌ بینی و‌گفتمان  امروز برای مخاطبان عصر خود آفرینش ادبی داشته باشد. شعر کهنه با همان فضای کهنه با وجود داشتن ویژه‌ گی های خوب هنری به درد زمان و‌ مخاطب امروز نمی‌ خورد”

جمله دوم استاد با قید کلمه ” باید ” جمله ارشادی است . بازهم استاد هیچ مدرکی برای ثبوت ادعایش  نیاورده است. که چگونه ؟ ازجانبی هم ادعای ضد و نقیص ” زمان ومکان خود ” و “جهان بینی و گفتمان امروز” ، چطور قابل جمع است ؟ از جانبی مبین دو تا پیک جدا از هم است .

درجمله سوم ” شعر کهنه ، فضای کهنه  و یژه گی های هنری خوب به درد زمان ومخاطب امروز نمی خورد “

  ادعای بدون مثال و نمونه . یعنی چگونه ؟

دراین جا بطور اختصار، بدو شعر کوتا به قول استاد شاعران کهنه اسنتاد میکنیم:

الف ـ حافظ :

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است 

با “دوستان “مروت با “دشمنان” مدارا

کجای این این شعر مربوط به زمان ست ؟ و چگونه بدرد امروز ما نمی خورد ؟ درحالیکه مردم ما فوری تر از همه  به مروت و مدارا نیاز مند است.

به باور این بنده ناچیز این شعر ارشادی حافط تا زمانیکه دیدگاه انسان به حد کمال انسانی نرسیده وکلمات “دوست “و “دشمن ” از ذهن انسان محو نشده ؛ این شعر نو است . اما  درمکان و زمانیکه  استاد بامیک می شناسد این شعر نمی گنجد.”

ب ـ سعدی:

بنی آدم اعضای یک دیگرند

که در آفرینش زیگ جوهر اند

چو عضوی بدرد آورد روزگار

دیگر عضو ها را نماند قرار.

استاد معظم له بامیک باید بگوید که مکان وزمان این شعر کجاست ؟ و انسان امروز بهتر از این شعر نیاز به چه شعری دارد؟

به باور این شاگرد نا توان این شعر سعدی بزرگ تا زمانیکه انسان انسان است، و نیچر انسان کاملا عوض نشده یعنی انسان مبدل به سنک نشده این شعر نو است ؛ به گوش هر انسانی  ودرهر مکانی سروده شود . این آنقدر بزرگ است که در ظرف مکان و زمان هرگز نمی گنجد.

از همه که بگذریم ، استاد معظم  با میک در اخیر پاراراگراف سوم نگاشته است .” مخاطبان شعر امروز و در کل مردم‌، شعر روشن و‌ملتزم  می‌خواهند نه گم و گور شدن در دنیای ما قبل تاریخ یا فرد یت محض و پوچ‌ امروز … مخاطبان شعر امروز به ویژه در کشور ما بیشتر از هر چیز دیگر به نان و‌ امنیت نیاز دارند؛ آنان بیشتر از عرفان و فکر صوفیانه به ایمان و ‌بیداری نیازمندند. آنها در این برهه‌ ی زمانی از « وحدت‌ الوجود » کرده به وحدت و ‌همبسته‌ گی ملی ضرورت دارند “

 کاش استاد فرهیخته ما ازپیچ وتاب های گنگ  از قید کلمات بی مفهموم خارج می شد و توضیح لازم میداد .

 دراین جا سه نکته را بر میگزینیم .

۱ـ شعر ما قبل تاریخ را هنوز نشنیده ایم که استاد باید نشان بدهد تا بدانیم در ما قبل تاریخ هم شعر وجود داشته اگر داشته چگونه ؟

۲ـ نیاز  نان و امنیت در گرو اقتصادی و سیاست است . گویا شعرا بجای سرودن شعر باید نان وایی بگشاید و یا سلاح براشته تامین امنیت کنند.  کار خوبی است اما چگونه ؟ 

۳ـ وحدت الوجود یعنی خدای یکتا چه تنا قص به وحدت و یک پارچگی  بندگان خدا دارد؟ مگر کتاب  خدا انسان را امت واحده نخوانده و مردم را بیک را ه واحد دعوت ننموده ؟  یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر را برای هدایت انسان ها به وحدت و یگانگی دعوت ننموده است ؟ و یا اینکه درکشورما مود شده برای آنکه جلب توجه کنی باید بر عقاید مردم بتازی و چرند وپرند بنویسی؟

جناب استاد معظم له بامیک  واضح ننموده که استاد کدام رشته و یا هنر است. در عـرف مردم ما دو نوع استاد داریم ، یکی استاد دانشگا ه ها و دیگری هم استاد بنایی، نجاری، کفش دوزی و ورزش و … به یقین میدانم که استاد گران مایه ما استاد ادبیات، اقتصاد ، فلسفه ، تاریخ ،  سیاست و جامعه شناسی نیست . زیرا بگفته بیدل: 

جوهر ذاتی هرکس زکلامش پیداست

از صدا گر فهم شود چینی اگر موی دارد .

اگر استاد ساینس ، فزیک ، ریاضیات ، کامپیوتراست ؛ بهتر است درمیدان خود قلم فرسایی کند و پا درکفش دیگران نکند. 

با عرض سلام : محمد زاهدی ، سیدنی ، استرالیا

 

۵ پاسخ به “نگرش گذرا بر نقد و تحلیل آقای استاد بامیک”

  1. admin گفت:

    تکرار :
    جهانی سپاس از برادر عزیز آقای محمد زاهدی که به تقاضای بنده لبیک گفتید و دیدگاه خود را در باره این مطلب نوشته نموده اید. بنده در آخر مطلب محترم استاد باور بامیک ، دید گاه خود را طبق معمول چنین نوشته کرده بودم که :

    « تشکر از محترم استاد عنایت الله باور بامیک. شاعران عزیزیکه نظر و انتقادی داشته باشند میتوانند بنویسند. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر » موضوع خیلی جالب است ، از تمام شاعران عزیز و همکاران سایت ۲۴ ساعت میخواهم که حتمآ در باره این دیدګاه و آن نوشته نظریات ، انتقادات و پیشنهادات سالم خودرا با رعایت عفت کلام وقلم بنویسند . سایت ۲۴ ساعت در خدمت شان است .
    با عرض حرمت
    محمد مهدی بشیر

  2. بعد از تقدیم سلام وآرزوی صحتمندی، برادر دانشمند آقای محمد زاهدی !جهان سپاس ازاینکه راجع به مقالهء پر محتوای !!استاد باور بامیک نظر بسیار عالی ومستند تانرا تحریر داشته وبه تقاضای گردانندهء سایت وزین ۲۴ساعت وخواهش بنده لبیک گفته اید. حالا بهتر است آقای استاد باور بامیک آنچه را بنده ازایشان طالب توضیح شده ام وآنچه را شما هم خواسته اید،لطف ومرحمت نموده جواب ارائه دارند تا ما وسایر خوانندگان سایت ازآن بهر ه مند گردیم. جای تأصف است که سایر شاعران وقلم به دستان ما باوجویکه همه روزه مطالب شان در سایت وزین ۲۴ ساعت به نشر میرسد، در بارهء تقا ضای خدمتگار فرهنگی کشور عزیز ما آقای محمد مهدی بشیر خاموشی اختیار نموده اند.بادرود فراوان داکتر حیدری

  3. همایون عالمی گفت:

    درود جناب محمد زاهدی ، مقالۀ استاد بامیک را خواندم و اینک توضیحات شما را نیز با اشاره مدارک و اسناد مرور کردم و سپاس ازینکه کار مرا آسان کردید من در حال نوشتن مقالۀ تحت عنوان ( حد صلاحیت در تنقید) بودم که مقالۀ شما به نشر رسید. فکر کنم استاد بامیک محترم باید کمی بیشتر مطالعه نمایند و در مطالعات نیز بیشتر تأمل نمایند تا نخست درک بیشتری از آثار متقدمین و پیشتازان ادب داشته باشند و باز انقلاب فکری شعر نوین و سبک های نیمایی و سپید را با علل بوجود آمدن آنها مورد بررسی قرار بدهند و این سؤال را پیش خود مطرح بسازند که چرا در دانشگاه های کابل و تهران و دوشنبه و دهلی همآهنگ کتب و آثار ادبی قرون گذشته تدریس میگردد و حتی کتب تاریخی چون بیهقی و تاریخ بخارا و تاریخ سیستان در دیپارتمنت دری تدریس میگردد درحالیکه رشتۀ محصلین تاریخ نیست من نخواستم داخل این بحث شوم و اما مقالۀ خویش را تکمیل خواهم کرد و یکبار دیگر سپاس از مقالۀ تحقیقی و جالب شما موفق و شاد باشید و سپاس از جناب مهدی بشیر از زحمات بی شائبۀ شان در قسمت ترویج فرهنگ و ادب کشور ما ( سید همایون شاه عالمی).

  4. برهان الدین سعیدی گفت:

    سلام به شما بزرګان و دانشمدان معظم !
    ضرورت است تا با نهایت تعقل و سنجش سالم در مورد نوشته استاد محترم باور ‌بامیک صاحب ، نقطه به نقطه نوشت و مسیر اصلی را روشن ساخت که نیت و اراده شان از این نوشته چیست و چرا ګذشته را با وحدانیت الهی پسند ندارد و شعر جدید را در فضای دموکراسی امروزی که نه نور دارد و نه هم نمک !! برای امنیت و نان مناسب میداند و …….. .
    به هر حال نقد استادان معظم هریک : محترم پوهنوال داکتر اسدالله حیدری و محترم محمد زاهدی پیرامون موضوع محترم باور ‌بامیک صاحب ؛ بسیار اموزنده و عالمانه است .
    الهی شما بزرګان محترم را برکت بیشتر و دوست عزیزم دانشمند بشیر صاحب را صحت و سلامتی نصیب فرماید . بااحترام
    برهان الدین سعیدی
    یک دوبیتی جانانه عاشقانه از مردی که چموش چابک سخن، رام اوست؛ استاد عنایت الله باور بامیک:
    ترا تا بی نهایت دوست دارم
    ترا بیش از “عنایت” دوست دارم
    ترا تا لحظه های جان سپردن
    ترا تا فصل غایت دوست دارم
    مزار/۱۳۹۰؟

  5. قیوم بشیر «هروی» گفت:

    سرور عالیقدر جناب آقای زاهدی عزیز از نظرات نیک تان در خصوص نوشته محترم بامیک جهانی سپاس ، امیدوارم ایشان با حوصله مندی تمام یکبار دیگر به نوشته خویش مرور نموده و متوجه نواقص عینی در آن گردند .
    سعادت و سرفراز شما را تمنا دارم.
    با عرض حرمت
    قیوم بشیر « هروی »

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما