دغدغه های بیهوده و متعصبانه
تاریخ نشر دوشنبه دهم عقرب ۱۳۹۵ – ۳۱ اکتوبر ۲۰۱۶ – هالند
دوستان محترم ، دانشمندان گرامی ، فرهنگیان ، خواننده گان و دوستان عزیز سایت ۲۴ ساعت و فیسبوک های آن !
ضمن عرض سلام و ادب ، مطلب ذیل را محترم استاد عنایت الله باور بامیک نوشته اند . عزیزانیکه درمورد آن نظریات و انتقادات سالم داشته باشند . لطفا با رعایت عفت قلم و کلام بنویسند و سایت ۲۴ ساعت در نشر آن آماده است .
موفق وسلامت باشید
با عرض حرمت مهدی بشیر
************************
دغدغه های بیهوده و متعصبانه
استاد عنایت الله باور بامیک
فارسی گرایی ما مانع به بهشت رفتن کسی، گروهی یا جماعتی نمیشود و مانع رشد زبانی نیز. اگر ما فارسی گرایی میکنیم، دلیل اش این نیست که سد راه اجرای مناسک عبادی، دینی-مذهبی کسانی یا جماعتی شویم. با دریغ باید گفت که در کشور ما گونه های گونه گون حساسیت، حسادت و تعصب وجود دارد. حساسیتها، حسادتها و تعصبهای زبانی، فردی، قو می، مذهبی و حساسیت، تعصب و حسادت به عشق و ارزشهای والای انسانی و بشری.
مخاطبان ورجاوند!
ما در یک جغرافیای فرهنگی- زبانی قرار داریم و دوستان و بزر گان حسود و متعصب ما باید بدانند که حرف روی جغرافیای سیاسی نیست، حرف روی جغرافیای فرهنگی- زبانی ست. این یک دایرهء بزرگ است، بزرگتر از ذهنیت تنگ و محدود ما. بزرگانی، که قلم داد میکنند فلان واژه یا واژه هایی ایرانی استند و نباید در سرزمین ما مورد استفاده قرار بگیرند، کور خوانده اند. برای این جلالت مآبان باید بگوییم که هیچ واژه یی ایرانی نیست و هر واژه یی ایرانی ست.
این بزرگواران باید سری بزنند به آریانا، خرا سان، بلخ، بخدی، بخارا، سیستان و… . این خط کشی های ارضی یی، که امروزه شده است، قلمرو سیاسی کنونی ماست نه قلمرو زیانی ما. ما دریک گسترهء بزرگ زیانی، که نام آن « پارسی » ست قرار داریم و باید به جای منسوخیت، ممنوعیت و وضع محدودیت ها در کار برد واژهها و مصطلحات یک زبان، آن هم زبانی که دست و پای نوشتن و گفتن ماست، به سراغ تاریخ و سرچشمه های بنیادی آن زبان برویم و آگاهیهای خود را در زبان شناسی تاریخی آن زبان بالا ببریم.
دوستانی، که اهل زبان خویشاوند اند و مغرضانه بر زبان پارسی می تازند، درحقیقت برای خود و زبان مادری خود چالهٔ نابودی میکنند و زبان خود را دچار چالش میکنند. این بزرگواران باید در کنار زبان مادری خویش باورمند به زبان ارزشی و هویتی خود نیز باشند. زبان پارسی، دیگر جزء هویت یا شناسهٔ ملی همهٔ ماست.
این بزرگواران باید این را هم بدانند که هیچگاه نمی توانند با این چیلک اندازیها و سنگ اندازیها سد راه خرام، چالیدن و چلیدن زبان پارسی شوند. یورش بردن بر زبان پارسی یعنی در معرض نابودی قرار دادن زبان خود و زبان های خویشاوند که عبارت از زبان های ترکی، پشتو، ازبیکی و… میباشد.
اگر فارسی زبانان عقیم گردند و به تو لید فرآورده های زبانی زبان خود نپردازند و این زبان انگار در معرض و موضع انفعالی قرار بگیرد یا فرض کنیم نا بود گردد، در زبان های خویشاوند ذکر شده، که سر چشمه و منبع حیاتی، عاریت گیری واژگانی و تغذیهٔ شان زبان پارسی میباشد ، چه باقی میماند، جز ساختار دستوری و چند حرف که عبارت از “ق” ، “غ” و “د” در کلمههای قلقله و دغدغه و دودی میباشد.
آنانی که واژهء زیبا و خوش آهنگ “چالش” را ترکی میدانند آیا به ساختار واژه هم توجه کرده اند که این واژه ساده است یا ساخته؟! چالش از «چال»، که فعل امر بدون پیشوند است، گرفته شده است و چالیدن، چلیدن، چالاک، چاله، چالشگر، چالباز و چالان از همین ریشه ساخته شده است. چال در واژه نامهها و فرهنگها به معناهای فریب، گود، خرام و غرور آمده است.
این واژه بعدن با پیوستن به پسوند مصدری یا اسم ساز «اش» در یک ساختار جدید واژه گانی عرض اندام کرده است که سا ختار اسم مصدر آن «چالش» است و از اینگونه ساختار واژگانی، ما در زبان پارسی تابی نهایت داریم.
باید اذعان کرد و صاد قانه و دلیرانه معترف بود که یک بسامد بالایی از واژه گان زبان پارسی در زبان های ترکی، پشتو و ازبیکی وجود دارند و از آنها به شدت و رغبت در جمله سازیهای آن زبان ها استفاده می شود. حال موجودیت این واژه ها در ساختار زبانی و جمله یی آن زبانها دالی بر ترکی بودن، پشتو بودن یا ازبیکی بودن آن واژهها نیست.
فرض کنیم این واژه یا فلان واژهٔ دیگر ترکی باشد، چه فرقی میکند؟ ما در بستر زبان پارسی و برابر با معیار های دستوری زبان پارسی آن را بسته بندی جدید کردیم و نقش جدید مفهو می را برایش در نظر گرفتیم. دوستان ما باید آگا هانه، منصفانه، با دقت و غیر مغرضانه حرف بزنند.
«چالش» در این اواخر در برابر مفاهیم و واژههای «مشکل»، «پیچیده گی در کار»، «دشواری» و «منازعه و جدال» در زبان فارسی به کار میرود که چندان تعارض و تناقضی هم با مفهوم بنیادیاش ندارد. خدعه در کار، خود مشکل آ فرین است و چال و چاله نیز جا یگاه سختی یا منشأ دشواری است. حال که این واژه جایگاه خود را در بستر زبان باز کرده است، بگذار تا خرام و جولان کند و جولان و خرام این قماش واژهها در بستر زبان پارسی اهرم فشاری بر زبان های دیگر، زبان عربی، دین مداری و اجرای منا سک عبادی- دینی نیست.
پالودن یا پالایش دادن و وضع واژه های نو در زبان پارسی و فربه کردن و غنامند ساختن این زبان و دایرهء واژگانی آن نیز هیچگاه به معنای رویا رویی و نفی هیچ زبان و باورمندی یی نیست. پس برادران دینی و خونی ما نباید بترسند؛ همچنان باید افزود که عشق به عربیت و عرب زده گی، قرب الاهی و مسلمانی نیست؛ داشتن تقوا معیار مسلما نی ست و در کنار آن دین داری نگهداشت شناسه ها و ارزش های والای بومی و ملی نیز یک امر حیاتی و ضروری.
دوستان عزیز لطف کرده این نوشته را تاجایی، که ممکن است، تکثیر و هم رسانی کنید تا پاسخی برای معاندان و حسودان و رایحه ی خوشی برای موافقان و محبان زبان پارسی باشد.
باوربامیک
تکرار :
دوستان محترم ، دانشمندان گرامی ، فرهنگیان ، خواننده گان و دوستان عزیز سایت ۲۴ ساعت و فیسبوک های آن !
ضمن عرض سلام و ادب ، مطلب ذیل را محترم استاد عنایت الله باور بامیک نوشته اند . عزیزانیکه درمورد آن نظریات و انتقادات سالم داشته باشند . لطفا با رعایت عفت قلم و کلام بنویسند و سایت ۲۴ ساعت در نشر آن آماده است .
موفق وسلامت باشید
با عرض حرمت مهدی بشیر
باتقدیم سلام خدمت استاد بامیک!
مطلب ارسالی تانرا خواندم،بنظر بنده بسیار بهتر وبجا بود اگر اولتراز تحریری فوق تان به جواب تنقید های که دربارهء “شاعران نوگرا وشاعران کهنه گرا” قلم رنجه کرده بودید می پرداختید،عوض اینکه برای انحراف اذهان از موضوع مهم،چیزی دیگری تحریر نموده اید
تا بزعم شما آن انتقاد ها فرامش شود.
من شخصاً منتظرم تا لطف نموده وما را مستفید نمائید.
پوهنوال داکتر اسدالله حیدری
۰۱،۱۱،۲۰۱۶، سدنی