مشا جرۀ اشک و آه
تاریخ نشر جمعه ۱۹ قوس ۱۳۹۵ – نهم د سامبر ۲۰۱۶ – هالند
مشا جرۀ اشک و آه
محترم سید همایون شاه ” عالمی”
آه از درون عشق شبی شعله در کشید
اشک از میان قلب بمژگان رهش برید
آه از عروج ِ درد قفس را شکسته رفت
اشک از حضور یأس برخسارِ غم چکید
آه از سر ِ فغان خروشنده شد به اشک
کآی همدم ِ صبور چو من هستی نا امید
لیکن ز هست و نیست ندادی خبر به کس
بود و نبود و حسّ ترا هم کسی ندید
پیغام ِ درد ِ عشق نبردی به پیش یار
از تو کسی به داد کسی در کجا رسید
نام ِ مرا به نام ِ تو پیوند میزنند
گویند که آه تا فلک و اشک دررمید
دایم پیام یار رسانم بگوش ِ یار
لیکن ترا به قیمت گوهر کسی خرید
خاموش ماند اشک و بخاموشی شد زبان
هردم شهیدی های ِ رخش خون ِ دل قپید
با خویشتن بگفت خموشی به از سخن
چون قلب ِ عاشقان ز الوان ِ من تپید
اظهار ِ خود نمایی نگنجد به قلب ِ عشق
ایزد مرا ز صبر، زبان بسته آفرید
سید همایون شاه ” عالمی”
بیست و ششم نوامبر دوهزارو شانزدهم میلادی
افغانستان
درود به برادر گرامی آقای عالمی عزیز ، تشکر از سروده عالی که مملو از احساس است. زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر
یک جهان سپاس و درود برادر نهایت ارجمند و فرهنگی عزیزالقدر کشور جناب مهدی بشیر ، زنده و سلامت باشید ازینکه این سروده را در سایت زیبا و پرمحتوای ۲۴ ساعت نشر کردید.