مهِ رخسار
تاریخ نشر یکشنبه سوم فبروری ۲۰۱۳ هالند
مهِ رخسار
قیوم بشیر
ملبورن – آسترالیا
دوم فبروری ۲۰۱۳
***
ناز کردی و من همواره خریدار شدم
شیفته ی آن خم ابروی تو دلدار شدم
زلف پیچان تو بی تاب وتبم کرد زبس
دل تمنای تو بنموده گرفتار شدم
سحری یاد تو کردم گل یکدانه ای من
بهر بوییدن تو جانب گلزار شدم
باغبان درب گلستان به رخم باز نکرد
بعد از آن حادثه من غمزده و زار شدم
چه بگویم ز جفای دل دیوانه « بشیر»
منکه یکباره اسیرِ مهِ رخسار شدم
قیوم بشیر
همچو یوسف زغمِ عشقِ زلیخای دگر
مدتی شد که متاعِ سرِ بازار شدم
با عرض سلام وادب جوهر
قیوم جان به سلامت باشد . بازهم مثل همیشه عالی و زیباست . موفق باشید. مهدی بشیر
عالى و دل انگیز . موفق و سعادت مند باشید.
با سپاس و امتنان از حضور شما جناب آقای جوهر ، خوشحالم که دوباره از شما می خوانم ، زنده باشید!
تشکر فراوان از محبت تان مهدی جان ، سرفراز باشید!
درود بر جناب حکیم عزیز ، ممنونم از حسن نظر تان ، کامگار باشید!
عالیست
بخدا از بر این غُصه دل افگارشدم
چشم زیبای تو دیــدم گرفــتار شدم
دل نمانده که تـرا باز پـریشان بینم
از بر درد تو ایدوست پرستار شدم
گرچه ازدرد محبت سُخن گفت بشیر
بر سـودای محـبت خریـــدارشــــدم
جناب بشیر گرانقدر عالی سروده ایدمن هم احساس خود را بیان کردم
قیوم جان گل بسیار زیبا و عاشقانه است همیشه موفق باشید