تاریخ نشر: چهارشنبه ۱۵ حمل (فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۳ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
یادی از زنده یاد استاد محمد سعید مشعل
غوری « هروی» چهره ی تابناک هنر
نقاشی و مینیاتوری ،ادیب و
شاعرمعاصر کشور ما
قیوم بشیر هروی
سوم اپریل ۲۰۲۴ میلادی
ملبورن – آسترالیا
زنده یاد استاد محمد سعید مشعل غوری «هروی» یکی از مفاخر بارز و از چهره های تابناک هنر نقاشی ، مینیاتوری و منبدکاری معاصر کشورما می باشد که آثار پربهایی از خود به یادگار گذاشت.
زنده یاد استاد مشعل در سال ۱۲۹۲ خورشیدی در یک خانوادهء هنردوست و هنرپرور ولایت غور دیده به جهان گشود ، پدرش مرحوم حاجی محمود خان فرزند غلام رسول خان از سرداران و بزرگان با رسوخ غور واز هنرمندان برجسته آندیار بود بودکه در جنگ میوند نیز شرکت جسته بود و مردم آندیار احترام خاصی به وی داشتند.
استاد مشعل تحصیلات ابتدایی را نزد علما و اساتید غور آغاز و در دوران امان الله خان در کابل بپایان برد. پس از بازگشت به زادگاهش به فراگیری علوم دینی پرداخت و سپس روانه هرات شد تا نقاشی و تذهیب کاری رافرا گیرد، اما نخست به ادبیات و شعر روی آورد و از محضر مرحوم استاد خلیل الله خلیلی که در آن روزگار در هرات بود بهره ها برد و استفاده نمود و در هرات اقامت گزید و بطور جدی به فرا گیری هنر نقاشی و میناتوری پرداخت.
پدر استاد مشعل از را از هنرشناسان دورهء تیموریان هرات میدانستند و کاکایش نیز در تذهیب کاری و خوشنویسی ید طولایی داشت.
زنده یاد استاد مشعل با پشت کارو استعداد سرشارش یکی از بهترین های عصر خود شد وعلاوه بر نقاشی ، مینیاتوری ، مجسمه سازی ، گچبری ، سنگ تراشی و خوشنویسی به هنر موسیقی نیز علاقه داشت که میتوان از مهارت او در نواختن دوتار و ویلون نیز نام برد.
او در کنار هنرمندی اش به کار های دولتی نیز گمارده شد ودر بخش های مختلف ایفای وظیفه نمود.
سالها بعنوان حاکم جوند (بزرگترین ولسوالی ولایت بادغیس) و ولسوالی های کهسان و گلران در هرات ، مدیر تحریرات ولایت هرات و از سال ۱۳۳۵ خورشیدی بعنوان رئیس شهرداری هرات کار کرد و به ساخت بازار صنعتگران در هرات اقدام نمود.
اما کار های اداری هرگز مانع کارهای هنری اش نشد و بحدی درین راستا پیش رفت که شاگردان فراوانی را نیز تربیه نمود.
زنده یاد استاد مشعل در اینکه سایه پرمهر پدر و کاکای گرامی اش چگونه بر هنرمندی اش تآثیر داشته میگوید:
” کاکایم سلطان محمد، خطاط و تذهیب کار بود و ذوق هنری خوبی داشت. انگیزه های اولیه را کاکایم در ضمیرم رسوخ داد، ولی پدرم در حقیقت شرق شناس بود. در کتابخانه او نسخه های بی نظیری از نگارگران و نقاشان مشهور هرات وجود داشت .”
استاد مشعل خدمات قابل قدری را در عرصه های مختلف هنری و ترویج و گسترش میناتوری انجام داد وتآسیس مکتب هنری بهزاد در سال ۱۳۲۵ خورشیدی که در حال حاضر بنام لیسه هنری بهزاد شهرت دارد از کار های مهم اوست که در سی وپنج رشته مختلف هنری آموزش بیش از ۱۰۰۰ شاگرد را تحت نظر خود استاد مشعل یاد نمود که از فعالیت های این مکتب بشمار میرفت.
از کار های باارزش استاد میتوان از اینها نام برد:
۱ – طراجی وگچبری محراب شبستان مسجد جامع هرات که با مهارت خاص توسط شاگردان استاد مشعل و تحت سرپرستی خود ایشان صورت گرفت .
۲ – تذهیب قرآن بزرگی که کتابت آن بخط ثلث توسط زنده یاد استاد عطار هروی انجام پذیرفت .
۳ – در بخش مجسمه سازی و سنگر تراشی ، میتوان از پیکر تراشی چهار اسب سفید در حوض پارک گلهای شهر هرات نام برد که متأسفانه در دور اول حاکمیت طالبان از بین برده شد.
۴ – نقاشی و تذهیب های خانه هرات در تالار بزرگ ولایت هرات که دیوار های آن بر پایه مکتب هنری تیموری ، نقاشی و تذهیب یافته است.
۵ –تثبیت هنر مینیاتوری بعنوان یک مضمون در دارالمعلمین عالی هرات بود که بیش از ۴ دهه قبل به ابتکار استاد مشعل صورت گرفت و صد ها شاگرد از آن فارغ و بعنوان استاد هنر در سراسر کشور توظیف شدند.
مرحوم استاد مشعل در سالهای اخیر عمر پربارش که با دور نخست حکومت طالبان ( این گروه فرهنگ ستیز) همزمان بود احساس افسردگی میکرد و روزگارش به سختی میگذشت.
او در گفتگویی که چند ماه قبل از وفاتش با محترم ( محمد رفیع اصیل یوسفی) انجام داده بود چنین گفت :
“…تصمیم دارند خانه مرا از من بگیرند، به خاطر آنکه سندش را خالقیار (والی هرات در زمان دولت کمونیستی) امضا کرده است، و من تصمیم گرفتم که اگر چنین کنند برای همیشه هرات را به لقایش ببخشم و به زادگاهم غور بروم و در همان جا بمیرم. با آن هم، من با این مردم خو گرفته ام، خودم را از آنها می دانم و درغم شان می سوزم. همانجا که تو (خطاب به رفیع اصیل، مصاحبه کننده) نشسته ای، خبرنگار بی بی سی آقای کسری ناجی نشسته بود و من به صراحت به او گفتم که ما اینک در یک خالیگاه تاریخی به سر می بریم. ما که اینجا زندگی می کنیم، می دانیم که چه می گذرد و چه می کنند. تاریخ و تمدن این سرزمین به عقب رفته که متاسفانه متوقف شده و به بند کشیده شده است .”
استاد مشعل در این گفتگو، با چشمانی اشکبار می گوید:
” که چند شب پیش، استاد عطار، خوشنویس هروی را در خواب دیده که به او می گوید: “چرا نزد ما نمی آیی ؟
و اما از خاطرات تلخی که استاد مشعل مرحوم ازطول عمر هنری اش داشت میتوان به از حادثه تلخ زیر یاد کرد:
۱ – جنگ شدیدی که در محله باباجی شهرهرات در سال ۱۳۶۲ خورشیدی رخ داد تمام آثار منقوش ومکتوب استاد با بیش از سه هزار جلد از کتب نفیسی که در کتابخانه شخصی اش بود در آتش سوخت.
۲ – تخریب چهار مجسمه اسب سفید توسط طالبان بود که استاد درین مورد چنین گفته بود:
“به طور ناگهانی از پارک گلها می گذشتم و می خواستم به طرف خانه خود بروم، دیدم که در میان حوض، اثری از اسب های سفیدی که هر روز آنها را می دیدم و در ایام جوانی حجاری کرده بودم نیست. نگهان حالم منقلب شد و بر زمین خوردم و هر زمان که از آن جا می گذشتم، چشمانم را می بستم تا آن صحنه تلخ را به خاطر نیاورم . “
زنده یاد استاد محمد سعید مشعل در طول نیم قرن حیات هنری خود شاگردانی فراوانی را تربیت کرد که بارزترین شان عبارتند از:
۱ – محمد ناصر طالب .
۲ – کریم رحیمی .
۳ – خلیل اقا ازهر هروی ( که خوشبختانه از دوستان صمیمی ام در شهر ملبورن میباشند).
۴ – مقصود خوشبخت .
۵ عنایت الله احراری.
کاری از استاد خلیل آقا ازهر هروی (از شاگردان استاد مشعل)
آثار فراوانی از استاد مشعل به یادگار مانده که تعدادی از آنها به زینت چاپ آراسته شده که عبارتند از:
۱ – مشعل هنر ( که نگارستان هرات را به دوازده رشتهء هنری تقسم نموده است .)
۲ – خشک وتر ، ای داغ ( مجموعه شعر).
۳ – صیقل ایمان ( در بارهء علم عقاید ).
۴ – زبان گفتاری مردم غورات ، تاریخ غورات ، چه در کجاست ( نقاط باستانی ، آثار تاریخی و معادن مهم افغانستان).
و چندین اثر دیگر که هنوز چاپ نشده .
استاد محمد سعید مشعل در حالیکه از مریضی قلبی رنج میبرد سر انجام در ۱۲ دلو (بهمن) ۱۳۷۶ خورشیدی در شهر هرات چشم از جهان پوشید و در جوار مزار حضرت امام فخر رازی رح بخاک سپرده شد.
روانش شاد ، یادش گرامی و خاطراتش جاودانه باد.
اینهم نمونه ای از کلام آن مرحوم :
بزمگاهِ خواجه عبدالله انصاری (رح)
اگر خواهی که یابی لذت آغوش دلداری
اگر خواهی روی از خواب غفلت سوی بیداری
اگر در سینه قلبی پر زه مهر و آرزو داری
بباید جست راه دوستان حضرت باری
دهد تا ساقی عرفان دلت را جام هشیاری
درآ در بزم گاه خواجه عبدالله انصاری (رح)
دل اینجا، روح اینجا، خلوت اینجا، التفات اینجاست
بهشت اینجا، بهار اینجا، نفس اینجا، حیات اینجاست
زمان اینجا، کمال اینجا، زلال اینجا، نجات اینجاست
در این منزل همه جمع اند چون پیر هرات اینجاست
بیا و خاک این در کن اگر داری سر یاری
درآ در بزم گاه خواجه عبدالله انصاری (رح)
در اینجا روح پاک اولیا را می توان دیدن
مقام فیض بخش اصفیا را می توان دیدن
نگاه پر ز مهر انبیا را می توان دیدن
ازین ره گر خدا خواهد خدا را می توان دیدن
زخود بیرون شو ار خواهی همی ازدوست غمخواهی
درآ در بزمگاه خواجه عبدالله انصاری (رح)
زهی جرات اگر این روضه را گوییم رضوانش
که شور هردو عالم خیزد از طاق نمکدانش
فلک را روشنی از لمعه مهر درخشانش
فلک را طوطیای چشم باشد خاک ایوانش
اگر خواهی به عمر خود نبینی روی دشواری
درآ در بزم گاه خواجه عبدالله انصاری(رح)
بیاکز فیض انوارش ببینی یک جهان مشعل
فضا مشعل، هوا مشعل، زمین تا آسمان مشعل
زسقف روضه او تا به فرق فرقدان مشعل
به قانون ادب چون شمع میسوزد زبان مشعل
بیا و اشکریزان با فغان و ناله و زاری
درآ در بزم گاه خواجه عبدالله انصاری (رح)
محمد سعید مشعل غوری (هروی)
منابع :
۱ – تارنمای دویچه ول (آلمان)
۲ – تارنمای سحر
۳ – تارنمای بی بی سی