۲۴ ساعت

28 دسامبر
۲دیدگاه

تو با منی

تاریخ نشر: پنجشنبه ۷ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۸ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

تو بامنی

                                                         به یار                           

من از نردبان عشق بالا رفته ام

و از کوه محبت گذر کرده ام

و در شهرامید ها زیسته ام

ولی هرجا هستم

و با هرکه هستم

تو بامنی !!!

 هما طرزی

نیویورک

 ۲ جنوری ۲۰۱۴

28 دسامبر
۱ دیدگاه

سخن یار

تاریخ نشر: پنجشنبه ۷ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۸ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی = ملبورن = آسترالیا

سخن یار

پیش دیوانه مرو  راز  به  هوشیار مگو
همه نا گفته ی دل را تو به  اغیار مگو

حرف نا گفته مزن آه  مکش  ناله مکن
سخن دل تو بگو  از  دل   خونبار  مگو

راز نا گفته ی چشمان تو  را  می دانم
رازِ نا گفته ی خود جز تو به  دلدار مگو

گر بدیدی به خرابات تو پیمانه  بدست
عهد   پیمانه  نگه  دار  ز  ا سرار  مگو

این چه رازیست بدل جز که خدا می‌داند
راز   شیرین  شکر  بار   به   بازار  مگو

گفتم این زخم دلم وا کنم یار کجاست
گفت می خواهی بگو جز سخنی یار مگو

عالیه میوند

  فرانکفورت  

۱۰ جون ۲۰۲۳

28 دسامبر
۱ دیدگاه

شهزادهء رؤیا

تاریخ نشر: پنجشنبه ۷ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۸ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا 

شهزادهُ رؤیا

دیدم به خوابت یک شبی ، شهزادهُ  رویای من

با  اسپِ   بالدار  آمدی  ،  در   کلبهُ   تنهای  من

تا حلقه  بر  در  کوفتی  ،  آتش بجان افروختی

آهسته گفتی این منم ، شاهدخت  بی همتای من

بهرِ تو ره  پیموده ام ،  هردم  پریشان  بوده ام

تا یار وغمخوارم شوی ، شیرین و هم لیلای من

در دستِ پر مهرات عیان ،  تاجی زگلهای جنان

از هر نگینش نورِ عشق ، تابنده در شبهای من

دستم گرفتی با غرور ،  بردی  مرا  تا شهرِ نور

کفشِ  وفا  و مهرِ تو ،  اندازه  شد  در  پای من

پاییز همه افسانه شد ، غمها ز من بیگانه شد

رنگِ بهاران  را  گرفت ، سبزینه شد دنیای من

ایکاش  یکبارِ دگر  ،  آیی  به   خوابم  بی  خبر

من باتو  گردم  همسفر ، شهزادهُ  رویای  من

مریم  نوروز زاده هروی

سی اُم عقرب ۱۴۰۱ خورشیدی

۲۱ نوامبر ۲۰۲۱

از مجموعهُ ” پاییز”

هلند

27 دسامبر
۱ دیدگاه

در وصفِ مادر

تاریخ نشر : چهارشنبه ۶ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۷ دسامبر ۲۰۲۳ – ملبورن – آسترالیا

در وصفِ مادر

از عمق دل چه خیزد ، تنها  صداى مادر

چه  صوت   دلنوازی  ،  دارد  نواى مادر

مثل فرشته ها  پاک ، مثل خدا  مقدس

جنت  قرار  دارد  ،  در   زیر   پاى   مادر

مادر گل بهشت و ، گلبرگ  یاس رنگین

برتر ز ماهُ خورشید ، مهر و  ضیاى مادر

عمرى  خدمتِ  او   کافى   نبود   هرگز

نور و  سیماى  مادر  ، ناز  و اداى مادر

افسون چشم هایش شمس و قمر ندارد

دور و  سرش بگردم جانم فداى مادرم

پوهنمل احمد ضیأ حق شناس

هرات – افغانستان

27 دسامبر
۲دیدگاه

جان من و چشمانِ تو

تاریخ نشر : چهارشنبه ۶ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۷ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

جان من و چشمانِ تو

کَی توانستن شنید آن صوتِ خوش الحان تو؟
یا دِرَنگی  را  نشست   بر  درگه  و  ایوان  تو؟
گر  نمیرم  با  حوادث ،  من  در این  دنیا  بدان
می کُشد آخر  مرا  یا  وصل  و  یا  هجران  تو
این همه دیوار  را هموار کردن مشکل است
خوش  بود  آخر  مرا  در  بند و  در  زندان   تو
گه چو بلبل عشق می بازی گهی خاموش چرا؟
میشنوی حرفِ مرا ؟  پروانه ام !  جانان  تو !
من چو بیمارم  !  بدنبال   مداوا   هی  مباش
چون تو درمانِ  منی ، جان من و چشمان تو
پروانه شیرین سخن

۵ قوس ۱۴۰۲

26 دسامبر
۱ دیدگاه

افغانستان گهوارهء اسلام

تاریخ نشر : سه شنبه ۵ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۶ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

افغانستان گهوارهء اسلام

کشور  ما  سال ها گهواره ی  اسلام بود

مهد  دانایان    گیتی  خانه ی  اعلام  بود

بوحنیفه  از کجا  بود  تار  و  پود  میهنش

ثبت تاریخ  کهن  از   کابل   ما   مسکنش

ما مفسّر، ما مُحَدّث، فیلسوفان داشتیم

در علوم و  در فنون بزم خروشان داشتیم

آن ابو داود مگر اصلش سجستانی نبود ؟

هم قتیبه ، آن مُحدّث مرد بغلانی نبود ؟

ابن سینا  کیست ؟  از  ام البلاد   بلخ ما

افتخار    کشور   ما    و   نهاد     بلخِ   ما

جامی و رازی ، علیشیر نوائی از  کجاست ؟

مولوی و  البیرونی و سنائی از  کجاست ؟

عارفِ حق خواجه  عبدالله انصاری  ببین

می نیابی مثل او مستِ محبت در زمین

شیخ علی قاری محقق درحدیث و در بیان

از هراتِ باستانِ  ما که  بود از نخبه گان

نقشه ها میریخت کمال الدین ما بهزادِ ما

می کشید تصویر دلکش بهترین استاد ما

رابعه آن مادر  شعرِ  دری از  این  وطن

شاعر پر طمطراقم  انوری از این  وطن

شارحِ عِلمِ میراث یعنی سراجی لوگریست

همچنان مردِ بزرگ یعقوب چرخی لوگریست

سیدجمال الدین افغان فیلسوفِ شرق بود

در  روند  انقلاب ها  تیز  تر  از  برق  بود

نخبه گانِ کشورِ ما خدمتِ  دین کرده اند

سیر فکری در زمین و ماه و پروین کرده اند

«خنجری» این چند گوهر از هزاران یاد کرد

قلب دوستدارانِ میهن را به ذکرش شاد کرد

شیخ مولوی خنجری

26 دسامبر
۳دیدگاه

عصر ممنوعه

تاریخ نشر: سه شنبه ۵ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۶ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا

عصر ممنوعه

نگاهم را 

معصومیتی کودکی به تصویر 

کشید که

هراسیده از آژیر جنگ

لبخندم را

تلخی عصیانی فرو خوردهء

نوجوانی نقش زد که

شوریده از تحمیل تهدید

وتحریم.

و چهره ام را

سکوت جوانی فریاد کرد که 

وامانده در نقاب خاک

آری !

من متولد عصر ممنوعه ام

نگاه ممنوعه

کلام ممنوعه

شعر ممنوعه

زیبایی ممنوعه

زندگی ممنوعه

عشق ممنوعه

و نقطهء آخر خط

مرگ ممنوعه

من از جسن هیچم

واز سرزمین خاکستر

مرا به اینجا الحاق کردند

غافل از اینکه

در تهء خاکستر

شعله یست فروزان مرا

از نور عشق 

انسانیت

و آزادی

میترا وصال 

۲۵ دسامبر ۲۰۲۳ 

لندن

25 دسامبر
۲دیدگاه

رقص شگوفه ها (دهمین اثر بانو هما طرزی)

تاریخ نشر: دوشنبه ۴ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۵ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

رقص شگوفه ها

رقص شگوفه ها عنوان دهمین مجموعه ی شعری بانو هما طرزی شاعر زیبا سرای وطن ماست که اخیرا اقبال چاپ یافته است.                                                                                  

این اثر زیبا در ۳۳۰ صفحه  مشتمل بر سروده ها ، دلنوشته ها و نگاره هاییست که توسط این بانوی گرامی رسامی و در آن گنجانیده شده.                                                                        

در آغازین این اثر چنین می خوانیم:

بنام یکتا

” به همسرم دکتور اسکندر رستگار که عاشقانه زیست مغرورانه جنگید و شرافت و ادب و انسانیت را نمونه بود.روحش شاد وعشقش در قلبم جاودان…                                      

به استاد لطیف ناظمی نا خذای کشتی دریای پر موج شعر معاصر افغانستان و ذهن شادابش درفضای ادبیات کنونی ما. ”                                                                              

با خوانش این مجموعه شعری خانم طرزی که  نگاره های از هنرنمایی این شاعر گرامی و هنرمند  نیز در لابلای اوراق این اثر جا گرفته است ، او را شاعری یافتم صادق ، با بینش واقعی از عشق آنطوریکه در دل می پروراند و با بیان زیبا آنرا بی آلایشانه به نمایش میگذارد.                                                                        

آری ! او شاعریست عاشق ، زیبا کلام و با وقار که عمری را در کنار شوهر مرحومش  با فرزانگی زندگی کرد ودلبرانه بدو عشق می ورزید و حتی پس از مرگ شریک زندگی اش همچنان عاشق اوست و برایش می سراید و با یاد و خاطراتش زندگی می کند.                

آنچه درخور توجه میباشد سروده های عریان و تراوشات ذهنی اوست که بی پرده حرف دلش را بیان می کند و بعباره ای با تابو شکنی و آزاد اندیشی آنهم درسرزمینی بنام افغانستان که متأسفانه اکثرآ زنان آن در حصار رسومات و عرف های موجود در آن گیر مانده اند ، صدا بلند نموده و هیچ خوفی بدل راه نداده است.

سوژه هایی که درین اثر برگزیده شده ، هریک نمادی از طرز تفکر شاعر در بیان ناگفته های ذهنی و حقایق عینی زندگی او می باشد .

این شاعربانوی گرامی در بخشی از دیدگاه خودش که همان پیشگفتار است ، در مورد این اثر با ارزش چنین می گوید:

” در این کتاب زنی سخن می گوید که گاهی با شادی های کودکانه می خنند و گاهی از بی مهر های زمانه می نالد. اما در این فراز و پس روزگار دیرینه یارش همیشه بااوست.

در عاشقانه هایش از عشقی سخن می گوید که چون بهاری آمد و در پاییزی نا پیدا شد و رهایی و آزادی از چنین عشقی راشادباش می گوید و در رهایی اش بال می گشاید و چون همای افسانوی به پروازش در آسمان ها ادامه می دهد.                                             

دوری و رخت سفر بستن جفتش بزرگترین مایه آزار اوست . هر جا می رود و با هرکی باشد ، از جفتش جدا نیست و وجود پرمهرش را همیشه احساس می کند. هیچ مردی را همتای او نمی بیند و خود را با یادهایش سرگرم میدارد و به ریشه ی عتشقش قدرت بیشتر می دمد.                                                        او همیشه زنی است که با تمام صداقت و صمیمیت می سراید و حرف دلش را بر برگه کاغذ می ریزد و از کسی باکی ندارد. بااینکه او نخستین بانویی است که شعر سپید و نیمایی را در افغانستان سروده و سروده های زنانه اش را تا امروز هم دوره هایش بیاد دارند ، اما خودش دنبال شهرت و محبوبیت نیست و بیشتر در دنیای خود زندگی میکند ، دنیایی رنگینی که با شعر و نقاشی و طراحی وموسیقی وعشق وانسانیت ساخته است و وجود تأثیر گذار ذات یکتا را بر زندگی اش محیط می داند و لحظات پرشکوهی را در ملکوت آن ذات سیر میکند و به او می اندیشد.”                                                                     

در بخش دیگر چنین اضافه می کند:

” وقتی پیری سراغت میاد دلت به ( مغز بادامت ) خوش است و این کتاب دهم همان فرزند پس کرکی و یا ته تغاری یا مغز بادام هماست که عزیزترش میدارد و آن افزودن سه بخش ، از خصوصی ترین گوشه های زندگی این زن تابو شکن و پرده برادری از راز های نهان اوست :                                                               

۱ – عاشقانه های من و همسرم.

۲ – من عشق چشم کهربایی ام.

۳ – گفتگوی خودمانی (بازگویی عشق هایش به پسرش صدیق).

درین سه بخش از رابطه خودش و همسر ، از کودکی و پرواز همایی اش ، و راز های عاشقانه اش بی پرده سخن می گوید.”

این اثر ارزنده با نظرات دو شخصیت بارز فرهنگی  وهنری جناب استاد لطیف ناظمی و جناب استاد برهنه معصوم مزین یافته که با ژرف نگری بر برگ برگ این اثر توجه نموده وماهرانه اظهار نظر کردند .

دراینجا توجه شما را به  قسمتی از نظریهِ محترم استاد لطیف ناظمی در مورد این اثر جلب میکنیم :

 ” شاعری از تبار عشق

به هما طرزی که می اندیشم سه زن از پیش نظرم می گذرند ،زنی که شاعر است ، زنی که نقاش است و زنی که طراح لباس است.

انگشتان این سه زن ، ده جادوگر سحر آفرین اند که با رنگ ها ، شعر می نویسند وبا واژه ها نقاشی میکنند. پس بیهود نیست که در دفتر رقص شگوفه ها، شعر و تصویر ، باهم در می آمیزند تا کسی نداند که کدام یک شعر است و کدامین نگاره.

رقص شگوفه ها کتاب عشق است وهما طرزی راوی صادق مقوله یی است به نام عشق .”

هنرمند چیره دست استاد برهنه معصوم نیز در مورد نگاره های مندرج دراین اثر چنین میگوید:

 ” گزینش و آمیزه چند رنگ و ساختار رنگها همراستا با نگارش و نگاره های بانوی رنگین سرا (طرزی) نماینده گی از چبود و نام و نشانش دارد و رنگها ما را آگاه می سازد که او « هما» کیست ؟ وجایگاهء او در کجاست.

نمایش رنگ هایش نیز بما میرساند که : هما با رنگ ها بویژه آبی و کهربایی و سبز و سیاه چه گفتنی های ناگفته و پوشیده دارد؟ “

در بخش دیگری چنین می فرماید:

 ” در فراسوی بیشترینه نگاره های بانو هما طرزی جوشش ، جهش ، فوران پیچیده گی و بهم بافتگی و چرخش ، نگاه ها را بسوی خود و مارا به اندیشه وامیدارد که نشانه ای از « حدیث حال» و گوشه ای پندار و خردمندی اوست. “

و اینهم دو سروده از درون این مجموعه که جهت مطالعه خوانندگان انتخاب شده است:

 و عشق

نمی دانم چرا همیشه عاشقم ؟

نمی دانم ؟؟؟

عاشق به تو

عاشق به او

عاشق به این

عاشق به آن

و به زمین و آسمان

و به آن خدای جاودان …

شاید وقتی نطفه من بسته می شد

پدر و مادر صمیمانه عاشق هم بودند؟

مادر میگفت :

( اگر فیلم عاشقانه نباشد به درد نمی خورد)

و پدر میگفت :

( عشقت را بر برگه کاغذ بریز تا همه بدانند که زنها هم عاشقند)

شاید در آن لحظه خدا تخم عشق بر زمین می پاشید؟

شاید چون ماه اردیبهشت بود؟

شاید زمین در چرخش عشق بود؟

شاید در سرنوشت من قلم روی عشق دویده بود؟

شاید شاید شاید…

وبعد از ۷۲ سال …

هنوز به عشق ایمان دارم و صمیمیت هاش

به درد هاش و پابندی هاش

وعشق هیزم تریست که در من جاودانه شعله ور است …

با شکوه و جاودان !!!!!!!!

نیویورک

۲۷ فبروری ۲۰۲۳

*****************

دیدمت «  به همسرم  »

                                                

در آیینه دیدمت

نگاه هات مهربان

و لبخندت چون نسیم

بغل گشودم تا در آغوشت گیرم

نگاه کردی

و از آیینه جدا شدی

و من ماندم

با یاد هات …

نیویورک

۲۹ اپریل ۲۰۲۳  

در پایان ضمن عرض سپاس بابت ارسال نسخه ای از این مجموعه ی وزین ،  برای محترمه بانو هما طرزی آرزوی مؤفقیت و کامگاری نموده و چاپ این مجموعه را که دهمین اثر ماندگار شاعر می باشد خدمت ایشان تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

باعرض حرمت

قیوم بشیر هروی

ملبورن – آسترالیا

۲۵ دسامبر ۲۰۲۳

 

 

 

24 دسامبر
۱ دیدگاه

فشار خون – HYPERTENSION

تاریخ نشر : یکشنبه ۳ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۴ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

HYPERTENSION

فشار خون 

تعریف : قلب انسان مانند یک پمپ می باشد که با انقباض و انبساط خود خون را بداخل عروق می رساند. عروقیکه خون را به سایر نقاط بدن انتقال می دهند نیازمند به یک اندازه فشار مناسب می باشد که ما آنرا بنام فشار خون یاد می نماییم.

فشار خون بر دو نوع میباشد : فشار ستولیک یا فشار اعظمی و فشار دیاستولیک یا فشار اصغری .

در باره علت اصلی فشار خون چنین نظریه است که رسوب مواد کلسیمی و کولسترولی در داخل عروق را سبب می دانند که از باعث موجودیت رسوب آنها شراین تنگ می شودو تصلب شراین بوجود میآید. بر علاوه یک سلسله ادویه های که برای تداوی آرتریت های مفاصل ، آسیب های کلیوی و امراض روحی و روانی ، استرس و اضطراب ، چاقی ، ازدیاد وزن و ضمنا موضوع ارثی را نیز ذیدخل می دانند.

فشار خون در حالت نورمال در نزد یک شخص کامل بین ۱۲۰ و ۸۰ قبول شده و بالاتر از ۱۴۰ و ۹۰ نزد شخص نورمال نبوده و فشار خون دارد . در همچو موارد اکثرآ خود مریض از داشتن آن خبر نداشته و به صورت تصادفی در اثر یک سلسله معاینات دیگر تشخیص می گردد. چون فشار خون را به یک قاتل خاموش هم یاد می نمایند ، زیرا به صورت آرام و تدریجی بلند شده و باعث تخریب عملکرد کلیه و قلب میگردد.

علایم و نشانه های فشارخون : علایم آن عبارت از سردردی ، سرگیچی ، دلبدی ، وزوز گوش ها ، احساس کسالت ، مرمر دست ها و پا ها را می توان یادآور شویم.

برای جلوگیری و وقایه از مصاب شدن هدایات ذیل را مد نظر بگیرند و زیادتر اشخاص اضافه وزن ، چاق و داشتن شکم کلان و آندسته ایکه سویه کولسترول و تری کلیسراید اضافی در خون دارند بناآ از محدود کردن نمک در غذای یومیه چه در خانه باشد ، چه از بازار خریداری می نمایند ، کم کردن وزن ، محدود کردن از مواد مخدرده چه سگرت ، تنباکو و قلیان ، پرهیز از غذا های چرب و شیرین ، چاکلیت و کیک های چرب و شیرین ، حلوا ، کلچه ، همرگز ، ساسیچ ، پیتزه ، پنیر های چرب ، شیر فول کریم ، گوشت قرمز ، استفاده از نوشابه های گازدار و پرخوری های زیاد جدآ خودداری نمایند.

ضمنآ از گرفتن بعضی ادویه ها که برای سرماخوردگی ها داده می شود هم در نظرگرفته شود، نقسه مهم اینکه هیچگاه خودسرانه ادویه ایکه از طرف دوکتور معالج برای فشار داده شده آنرا قطع ننمایند که عوارض وخیم در قبال دارد. در پهلوی تداوی طبی از موادیکه دارای مقدار زیاد پتاسیم و مکنیزیم  می باشد استفاده بیشتر نمایند مانند زردآلو ، کینو ، مالته ، کیفی قرون ، استراپوری ، انگور ، انار ، انواع آلو ها و لیمو و از سبزیجات ، از گلپی ، بروکلی ، سالری ، شبت ، نان های سبوس دار استفاده نمایند . هرگاه مقدار ویتامین دی کم در معاینات مکمل خون داشته باشند حتمآ آنرا تکمیل نمایند و اقلآ در هر شش ماه یک مراتبه معاینات مکمل خون داشته باشند و اگر کولسترول و تری کلیسراید بلند باشد حتمآ تداوی عاجل شروع نمایند و در منزل حتمآ کسانیکه مصاف به فشار خون می باشند باید یک عدد آله فاشر خریداری نمایند و طریقه گرفتن آنرا باید خوب بدانند . نقطهء مهم دیگر اینکه حتمآ یک برنامه معین ورزشی داشته و اقلآ بین ۳۰ تا ۴۰ دقیقه در هفته سه روز را فراموش ننمایند و کوشش شود که یک سبک زندگی خوب داشته باشند.

البته تداوی منظم طبی دوکتوران معالج خود را غفلت نورزند.

داکتر علیشاه جوانشیر

متخصص داخله

سدنی – آسترالیا

24 دسامبر
۱ دیدگاه

سلام

تاریخ نشر : یکشنبه ۳ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۴ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا

سلام

سلام به عشق و محبت ، سلام به شیدایی

به  عطرِ   یاسمن   و    آن    همه     دلارایی

به رود های خروشان و  کوه و  دشت و دمن

به    آنچه     داده    خدا   در    کمالِ   دانایی

سلام به ماه ، به خورشید ، به  آسمانِ کبود

به    اختران    که    فریبنده اند    و    رویایی

به  قطره  های   سرشکِ  چکیده  از  شادی

دلی   که  مهر  در  آنست  ،   وفا   و   زیبایی

سلام   به   آنکه   نگردیده  لحظه  یی مغرور

به  حشمت   و  به  جلال  و  مقام  و  دارایی

به  آن  کسی  که  گرفت  دست  ناتوانی  را

در آن  زمانی  که  داشت  قدرت  و   توانایی

سلام به  آنکه  به  آیین  خویش  پابند  است

شناخت  خالق  خود  را  به    چشم   بینایی

که جمله بندهء یک مالک ایم به هر دو جهان

هم   از    یهود   و   نصارا   و   گبر  و  بودایی

بیا   که    سر    بگذاریم    بر    آستانهء    او

که هرچه داده  همه حکمت است و  دانایی

مریم نوروززاده هروی

نهم جوزا ۲۴۰۲ خورشیدی

سی ام ماه می ۲۰۲۳ میلادی

از مجموعهء ” میهنِ عشق “

هلند

23 دسامبر
۱ دیدگاه

سوار

تاریخ نشر: شنبه ۲ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا

سوار

شّلاق مى کشید  کران تا  کران  سوار
تابوت جسم خسته به دوشش نهان  سوار
آزرده   بود  از   همه  دنیا   و    مکر   او
بگشوده بود هرچه لگام و  عنان سوار
یک بقچه خاطراتِ غمش را به پشت داشت
از بلخ تا  به  کابل  و تا  شادیان  سوار
در کوه و  دشت میهنِ  او لاله مرده بود
خشکیده دید خون هزاران  جوان، سوار
در کوچه هاى بلخ صداىِ سکوت  بود
مى دید مرگ غنچه به دست خزان سوار
دیگر نبود هیچ  نوایی  به گوشِ  کس
دیگر ندید، از  گلِ خنده   نشان  سوار
شگوفه_باختری
ملبورن – استرالیا
۹ نوامبر ۲۰۲۳
  صفحهٔ اینستاگرام
????
  کانال تلگرام
????
23 دسامبر
۲دیدگاه

گل نو رسته

تاریخ نشر : شنبه ۲ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا

گل نو رسته

ای  گل باغ  لطافت  گل  بدن  جویم  تو را
آهوی صحرای من مشک ختن جویم تو را

هم چو لیلی بی کس و سرگشتهِ تنهایی ام
ای جنون ناب من  سرو  چمن جویم تو را

جستجو کی می کنم گِرد جهان از  غیر تو
جز تو یار لب شکر؛ اهل سخن جویم  تو را

ای گل نو رسته ای باغ دلم  سرو  روان
در میان انجمن ای  یاسمن  جویم  تو را

سر نوشت و طالع خوابیده ی من انتظار
کوکب   اقبال   بیدار   ثمن‌  جویم  تو  را

عالیه میوند

فرانکفورت 
۱۰ آگست ۲۰۲۳
23 دسامبر
۲دیدگاه

چراغان

تاریخ نشر: ۲ حدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

چراغان

در باغچه تنهایی ام

غنچه های عشق

چشمک زنان

ترا به کوی امید ها میبرند

گلبرگ ها عاشق ا‌ند

و باغچه

نمناک از عطر پیوستگی ها

و ترا به ساحل های ابدی

پیوند  میدهند

آب عشق همه جا جاریست

و عطر تو

در آسمان هایم همیشگی

و خانه دل چراغانیست …

هما طرزی

نیویورک

۲ جنوری ۲۰۱۴

23 دسامبر
۴دیدگاه

فسانه

تاریخ نشر: شنبه ۲ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

فسانه

من شعر  عاشقانه  نوشتم بیا بخوان

بی چون و بی بهانه نوشتم بیا بخوان

روزی که  از  کناره ی   دیوارِ  خانه ام

چیدم  گلی نشانه  نوشتم بیا بخوان

رفتی و نیم نگاهی نمودی بسوی من

از  هجرِ  ظالمانه  نوشتم  بیا  بخوان

خواستم ز مادرم که طلبگاری ات کند

طومارِ   عاجزانه   نوشتم  بیا بخوان

گل واژه  های  مهر  و  وفا  و محبتم

بنگر چه ماهرانه  نوشتم  بیا بخوان

از بهر تو ترانه ی احساس و همدلی

با چنگ و با چغانه نوشتم بیا بخوان

گفتم « بشیر» حکایت دل را بدلبرم

بیدار شدم فسانه نوشتم بیا بخوان

قیوم بشیر هروی

ملبورن – آسترالیا

۲۳ دسامبر ۲۰۲۳

22 دسامبر
۱ دیدگاه

تعلیق و تحشی بر تکملهء مولانا عبدالغفور لاری

تاریخ نشر: جمعه ۱ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۲ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

الهی  غنچهء   امید  بکشای

گلی از روضهء  جاوید بنمای

« جامی »

فصل دوم

تعلیق و تحشی بر تکملهء مولانا عبدالغفور لاری

به تصحیح و مقابله و تحشیهء

به تصحیح و مقابله و تحشیهء بشیر هروی

بخش پنجم  :

ص ۱۴ س ۲۴ – کوسو : موضعی است در هرات که اکنون کهسان نامیده میشود ص ۱۵ س ۱۴ – ار حضرت ایشان پرسیده میشد : از ملاحظه و مطالعهء کتاب رشحات بر میآید که سائل در عبارت مذکوردر متن کسی جز خود مولانا عبدالغفور لاری نبوده عین عبارت صاحب رشحات چنین است : « خدمت استادی مولانا رضی الدین عبدالغفور علیه الرحمه و الغفران میگفتند که از ایشان پرسیدم که بعضی ازین طایفه راعوالم ……» (۱)              

ص ۱۵ س ۲۱ ابو سعید خراز : ابو سعید احمد بن عیسی خراز بغدادی از بزرگان مشایخ صوفیه و از معاصرین جنید و ذوالنون و سری سقطی و پیشوای سلسلهء خرازیه از سلاسل تصوف بوده و میگویند چهارصد جلد کتاب نوشته است .                                       

عطار در تذکره الاولیا گفته است : اورالسان التصوف گفتند و این لقب از بهر آن دادند که درین امت کسی را زبان حقیقت چنان نبود که او را . وفاتش در سال (۲۷۷ یا ۲۸۵) واقع شده است « برای اطلاع بیشتر بر احوال او رجوع شود به تذکره الاولیا ج ۲ ص ۲۷ – ۳۳ ، حبیب السیر ج ۱ ص ۲۸۸ ، ابن اثیر در حوادث سال ۲۷۷ ، نفحات ص ۷۳ – ۷۶ ».

ص ۱۷ س ۸ – خواجه محمد پارسا : خواجه محمد ابن محمد ابن محمود حافظ بخاری معروف به خواجه پارسا از جمله اصحاب خواجه بزرگ بهاءالدین نقشبند و از اولاد عبدالله بن جعفر طیار (رض) و از عرفای مورد احترام همه طوایف و اقوام زمان خود بوده و کتب و رسائل بسیار در تصوف بزبان فارسی و عربی از وی مانده است از انجمله رسالهء قدسیه در مناقب و کلمات خواجه بهاءالدین نقشبند که آنرا بامر خواجه علاءالدین محمد بن محمد بخاری معروف بعطار سابق الذکر نوشته ودیگر تفسیر فارسی والفصول السنه در حدیث و مسلک العارفین در سیر و سلوک و فصل الخطاب در اخلاق و عرفان است . خواجه محمد پارسا در ( محرم ۸۲۲) از بخارا عازم حج شده و پس از عبور از جیحون در هر شهر و قصبه مورد استقبال عموم واقع شده سرانجام بروز پنجشنبه ۲۴ ذیحجه همانسال در مدینهء شریفه وفات یافته در جوارحضرت عباس بن عبدالمطلب (رض) مدفون گردید.                                                                   

ص ۱۷ س ۲۰ – امام غزالی : حجهالاسلام ابوحامد محمد بن محمد بن محمد غزالی طوسی از علماء بزرگ اسلام و مصنف کتاب عظیم القدر احیاء علوم الدین و کیمیای سعادت و غایره که در ابتدا از جملهء فلاسفه و بعدآ از مخالفین سر سخت فلاسفه شد و حتی مخالفت با فلسفه را وظیفهء دینی خود اعلام نمود ولادتش در طوس بسال (۴۵۰) و وفاتش در ۱۴ جمادی الاخری (۵۰۵) ایضآ در طوس بوده و نیز محتمل است که منظور از امام غزالی در متن : شیخ احمد بن محمد غزالی برادر حجه الاسلام مذکور و نویسندهء کتاب بسیار معروف سوانح باشد که یکی از پیشوایان نامی متصوفه بوده است                                          ص ۱۷ س ۲۱ – شیخ محی الدین شیخ اکبر محی الدین ابوبکر محمد بن علی بن عربی حاتمی طائی از اهل اندلسن که معروف به ابن عربی است از بزرگترین پیشوایان اهل تصوف و نخستین کسی است که نظریهء وحدت وجود را در بین عرفا و صوفیه بصورت علمی و مبتنی بر قواعدی که بعدآ بسیار شهرت یافت ، رواج داده است ، ولادت شیخ اکبر در (۱۸ رمضان ۵۶۰) و وفاتش « شب جمعه ۲۲ ربیع الثانی ۶۳۶ » اتفاق افتاده است .  

۱۸ س ۱۳ – بزیارت حرمین شریفین : سال مسافرت مولانا را از هرات بحجاز مؤلف تذکره میخانه سنه (۸۸۱) دانسته و در آن خصوص چنین نوشته :                             

« چون سن شریف آن مطلع الفضلا به شصت و چهار میرسد عزم زیارت بیت الله و مدینه رسول الله (ص) جزم مینماید» (۲)                                                                

و پیداست که چون سال ولادت جامی (۸۱۷) بودهن در صورتیکه بسن شصت و چهار سالگی آهنگ سفر حجاز کرده باشد (۸۸۰ – ۸۸۱) میشود ولی صاحب رشحات گفته است :

« ایشان در اواسط ماه ربیع الاول سنه سبع و سبعین و ثمانآنه متوجه سفر مبارک حجاز شده اند و تاریخ رفتن وآمدن ایشان بطریق تفصیل در آخر این فصل ازخط شریف ایشان نقل خواهدافتاد»(۳)                                                                               

آنگاه در چند ورق بعد چنین نوشته است : « بخط شریف حضرت مخدوم دیده شده است که بر ظهر کتاب نوشته بودند که اتفاق سفر مبارک از دارالسطنه هرات حمیت عن الافات در شانزدهم ربیع الاول سنه سبع و سبعین و ثما نمأ ئه واقع شد ، اواسط جمادی الاخری به بغداد رسیده شد منتصف شوال بکنار دجله اتفاق افتاد و هم از آنجا قافله روان شدند : غرهء ذی القعده از نجف حضرت امیر کرم الله وجهه و رضی الله عنه به بیابان در آمدند و بیست دوم یا سوم توفیق نزول بمدینه رسول صلی الله علیه وسلم دست داد ، ششم ذی الحجه بمکه شریفه زادهاالله تعالی شرفا رسیده شد.                       

پانزدهم بجانب شام نیت ازتحال واقع شد ، بیست و پنجم بمدینهء شریفه رسیده شد ، بیست و هفتم رحلت افتاد ، در اواسط عشر اخیر محرم بدمشق نزول واقع شد بعد از نماز جمعه چهارم ربیع الاول از محروسهء دمشق ، مراجعت بخراسان اتفاق افتاد و دوازده روز را بحلب رسیده شده . روز دوشنبه بیستم ربیع الثانی از بلدهء حلب بجانب قلعهء بیره روانه شدیم ، بیست و چهارم جمادی الاولی به تبریز رسیده شد و ششم جمادی الاخری بجانب خراسان توجه افتاد هلال رجب بیک منزل پیش در زمین ری نموده شد. روزجمعه هژدهم شعبان بشهر هرات نزول واقع شد و کان ذلک فی سنه ثمان و سبعین وثمانماهء».(۴)     

والبته گفتار صاحب رشحات که خود از منسوبان عارف جامی بوده و یادداشت فوق را از خط وی نقل کرده است اصح و ارجح میباشد.                                                    

ص ۱۸ س ۱۶ – کرامت گشاده اند: سطوری که بین این دوعلامت : «   » واقع شده است در هر سه نسخه بهمین موضع کتاب مثبت است ولی بگمان این ضعیف درین موضع بی مناسبت می نماید و با مطالب سطور در صفحه (۲۵) بیشتر مربوط بنظر می آید. والله اعلم.

ص ۲۰ س ۸ – وایهء نفس : لفظ وایه ، تعبیریست محلی که از آن حظ و نصیب و بهره اراده کنند و گاهی بمعنی شرم و حیا نیز استعمال شود.                                         

ادامه دارد …

 

پاورقی ها :

۱ – رشحات ص ۱۳۸ .

۲ – تذکره میخانه بنقل شاغلی هاشم رضی در مقدمه دیوان جامی از آن ص ۱۲۱.

۳ – رشحات ص ۱۴۵ .

۴ – رشحات ص ۱۵۰ – ۱۵۱ .

 

 

22 دسامبر
۱ دیدگاه

ماجرا

تاریخ نشر: جمعه ۱ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۲ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا

ماجرا

ای  از دلم  برون  شده  رفتی  کجا شدی

 دل را به غم گذاشتی و از دل جدا شدی

 من بی تو همنشین غم و دردو محنت ام

چه دیده یی  زما  که چنین  در جفا شدی

بودم ترا شفیق  و  انیس و  ز جان  حبیب

 راستش بگو چگونه  ، چرا بی‌ وفا شدی

بارِ غم  فراق  تو  را  می کشم  به دوش

 باری  بگو  تو  آفتِ   جانم    چرا    شدی

 تا کی کمر به کشتن من بسته  می کنی

 جانا چرا  تو  دست به  این  ماجرا شدی

 بیگانگی  نمودی  و  با    طرزی    دیگری

 دیدم که  با  رقیب   خودم   آشنا  شدی

 سودای  این  جهان   بگذار  و  گذر از ان

 سوداگرم   چرا  و  چگونه  سودا  شدی

 نقشی خیالِ  روی  تو در  سر مرا  هنوز

 کی میروی ز دل که تو  در دل  بقا  شدی

سیدجلال علی یار

  ملبورن – آسترالیا

۱۸ دسامبر ۲۰۲۳

 

 

 

22 دسامبر
۲دیدگاه

حرفِ دل

تاریخ نشر – جمعه ۱ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۲ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا

حرف دل

شبی که تا به سحر پرسه در خیال زدم
برای  دیدن  رویت  چه  پّر   و   بال   زدم

در    انزوای   دلم    مستی   دگر   کردم
به لطف دفتر  حافظ  تو  را  به  فال زدم

حدیث روی تو  را  خواندم  سحر  پاشید
همان شبی که  برایش تو را  مثال زدم

غزال من چه غزل  گوی خط و خال تو شد
چه شاعرانه کشیدم لبت  به خال زدم

در آن شبی که تو  را  عاشقانه  سنجیدم
تمام  حرف  دلم  را   در آن  مجال  زدم

عالیه میوند 

فرانکفورت 

۷ جولای ۲۰۲۳

22 دسامبر
۲دیدگاه

یلدای من !

تاریخ نشر : پنجشنبه ۳۰ قوس  ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۱ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا

یلدای من !

امشب گیتارت را بردار

زیباترین آهنگت را بنواز

و من بلند ترین شعرم را

میسرایم

تو بسان « یوسف کنعان» من

باش

من عاشق ترین زلیخای تو

تو به بلندای شب یلدا

دوستم بدار

و من برایت

به اندازه ی تمام برگ های

رقصان پاییزی

دلبری میکنم

عجب شبی ست

شب یلدا

لحظه های بیشتر

در خیالت زیستن

و ترا دوست داشتن.

میترا وصال

۲۹ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی

لندن

21 دسامبر
۱ دیدگاه

شب یلدا مبارکباد

تاریخ نشر : پنجشنبه ۳۰ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۱ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

شب یلدا

شب  یلدا  رسید ،  یلدای  من  باش

انیسِ   این   دلِ   شیدای  من  باش

درین چله که فصل سوزوسرماست

طلوعِ  صبح  و  روح  افزای من باش

قیوم بشیر هروی

۳۰ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی

21 دسامبر
۱ دیدگاه

عشق وطن

تاریخ نشر: پنجشنبه ۳۰ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۱ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

عشقِ وطن

 ایکه  در  باورِ  من  نوگلِ  باغ   و  چمنی

 در گلستانِ  ادب  بلبلِ   شیرین سخنی

 خود بسوزی و  فروزنده  کنی  بزمِ هنر

شمعِ  گریانی  و   روشنگرِ  هر انجمنی

 عطرِ  اشعار  دلارای  تو  پیچد  همه جا

 بهتر از بوی گل و سوسن و هم یاسمنی

 مشعلِ بیت وغزل داری بدستت شب و روز

 جادهُ شعر  و  ادب را  همه  پرتو  فگنی

دایم از عشق وطن گویی و از دردِ فراق

همچو من  عاشقِ هر  ذرهُ خاکِ  وطنی

پانزدهم سرطان ۱۴۰۲ خورشیدی

ششم جولای ۲۰۲۳ میلادی

 از مجموعهُ   “میهنِ عشق”

مریم نوروزاده هروی

هلند

20 دسامبر
۳دیدگاه

قدم ها

تاریخ نشر : چهارشنبه ۲۹ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۰ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا

قدم ها

راهرو باریکی مرا بتو وصل میکند 

و آن دریچه قلب منست

دم به دم در عشقت می‌ تپد

چه زیباست !

دل خانه یار باشد

و فکر سرزمین هستی

پر از خاک نمناک ایمان

و جای قدم های او در آن پیدا

و همیشه پایدار 

هما طرزی

نیویورک 

۲جنوری ۲۰۱۴

20 دسامبر
۱ دیدگاه

زن ، زندگی ، آزادی

تاریخ نشر : چهارشنبه ۲۹ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۰ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا

زن ، زندگی ،آزادی
از مو هایم
پرچمی میسازم
تا باد از اعجازش
عشق را درو کند
و دخترانم
از گور های دسته جمعی خانه ها
بیرون
به خیابان ها
به مکتب ها
زن
زندگی
آزادی را
فریاد زنند
میترا وصال
20 دسامبر
۲دیدگاه

گدای کویت

تاریخ نشر : چهارشنبه ۲۹ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۰ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا

گدای کویت

ای باغ رو برویم این دل به جستجویت
تو سرو ناز نابی  من زنده ام  به بویت

شعر و  زبان  عشقم  راز  و  نیاز  با تو
یعنی زبان عشقم حرفی لب  نیکویت

ای شمع  دل  فروزم اندیشه  و خیالم
بنشین به رو برویم تا بنگرم به سویت

خشکیده آب  دیده  از  دوری  تو  جانا
در داغ و صل رویت روزم سیه چو مویت

از دوریت بمیرم  از زندگی  به سیرم
آتش  زدی به جانم از شوکت سبویت

دلدارِ  دلستانم  از  دولت   و  جمالت
روزی اگر بخواهی باشم  گدای کویت

عالیه میوند

  فرانکفورت  
۲۰ دسامبر ۲۰۲۳

20 دسامبر
۱ دیدگاه

شب یلدا

تاریخ نشر : چهارشنبه ۲۹ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۰ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

شب یلدا

شب یلدا   که   نام   جاودانیست

ز  آیین  کهن رسم  و  نشانیست

شب   یلداست  آ غاز    زمستان

شب شعر و  سرود و  بزم  یاران

شب یلدا شب طولانی یی سال

که با آن می شود دگرگون احوال

شب یلدا   شب  میلادِ  خورشید

که تابندد  در آن  پروین  و  ناهید

شب یلدا  به  فکر همدلی  باش

بیا با  ما  به  دور   صندلی  باش

شب    یلدا    انار    و   هندوانه

تناول  کن  به  شادی  و   ترانه

برای  لحظه‌یی  یاد  وطن   کن

سخن ازمردم و درد و مهن کن

تمام روز  و شب یلداست آنجا

فروغ  عیش   ناپیداست   آنجا

به خانه  خلق  را  کو هندوانه

نه از سبزی چلو باشد نشانه

محمد اسحاق ثنا

ونکوور کانادا

۱۹ دسمبر ۲۰۲۳

19 دسامبر
۲دیدگاه

مخمس بر غزل وحشی بافقی

تاریخ نشر : سه شنبه ۲۸ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۹ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

 مخمس بر غزل وحشی بافقی 
تداوی می نکرد تأثیر ، دوا هم بی  اثر امشب
نه دردم را حکیم دانست و نی هم داکتر امشب
مگر عمرم  به  آخر  آمد  و  دارم سفر امشب
ز شب های دگر دارم تبِ غم  بیشتر  امشب
وصیت می کنم باشید از  من  با خبر  امشب 
مگر شبهای آخر است و  عمرم میشود باطل
شما ای دوستان از من نگیرید یک قدم  فاصل
که دارم ترک این دنیا و هستم رهروی  قافل
مباشید ای رفیقان امشبِ ، دیگر ز من غافل
که ازبزمِ شما خواهیم بردن درد سر امشب 
نفس از بهر رفتن نیک ساهر شد که می بینم
همانا حس نمودم مرگ قاهر شدکه می بینم
امیدم قطع گردید ، یأس باهر شدکه می بینم
مگر در من نشان مرگ ظاهر شد که می بینم
رفیقان  را  نهانی آستین  در چشم  تر امشب 
نه تخت و جاه وفا کرد برسلیمان و نه مُلک بر جم
ضمیرِ باطنِ  تانرا فرا می  خواند ، امشب غم
چراغ عمرمن ای دوست خاموش می‌شود کم کم
مکن دوری  خدا  را  از  سر  بالینم  ای  همدم
که من خودرا نمی بینم چو شبهای دگر امشب 
مرا کاری نخواهد  بود  با  رخسار  سیمین تن
که خود اختیار خود دارد آن  دلدار  سیمین تن
خدا حافظ نگفت جلال رود  از شار سیمین تن
شرر در جان وحشی زد غم آن یار سیمین تن
زوی غافل مباشید ای رفیقان تا سحر امشب 
سیدجلال علی یار
 ملبورن –  آسترالیا 
لغات:  ( ساهر ) بیدار . 
 ( قاهر ) چیره و غالب 
( باهر ) آشکار ، هویدا و روشن