۲۴ ساعت

04 دسامبر
بدون دیدگاه

کٌلبهِ عشق

تاریخ نشر : دوشنبه ۱۳ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۴ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

کُلبه ِعشق

در سکوتِ ظلمتِ شب آنچه زیبا است تویی

در طلوع صبح  صادق ز ینت افزا است تویی

ازصبا تا نیمه شب درسینه غوغای تو است

منکه مجنون گشته ام آنکس  که لیلا است تویی 

در نمازم هر  زمان  من  سجده  می آرم بجا

بعدِ  معبودم  مقدس  آنکه  تنها  است تویی

کاش باشی یک شبی درکلبه عشق جان من

ورنه هرشب درخیالم خواب و رؤیا است تویی

باخبر جانا « بشیر» دیوانه ی دیدارِ توست

چونکه درنزدش گلِ من آنکه شیدا است تویی

قیوم بشیرهروی

ملبورن – استرالیا

۴ دسامبر ۲۰۲۳

03 دسامبر
۲دیدگاه

هیچ نمیدانم

تاریخ نشر: یکشنبه ۱۲ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۳ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا

هیچ نمیدانم
که چندمین بار است
از من تولد میشوی
میان خواب های که
خیالت حتی آبستن هم نمیشود
هیچ نمیدانم
چندمین« مریم» هستم که
آغوشم درد می زائید
و برای بی پدر بودن« عیسی »
مقدس میشوم
هیچ نمیدانم چندمین« لیلی» هستم
که « قیس » در حجله ی نگاهم عاقل میشود
و بیابان سهم شتروان های میشود
که عشق را زنده به گور میکنند
هیچ نمیدانم چندمین« رابعه »هستم
که شعر هایم را با خونم حمام میدهم
تا عشق را فریاد زند
میان این همه نمیدانم ها،
نمیدانم ها
فقط میدانم ،
زنی در شب ها
با نگاه هایش ستاره میچیند
و در سپیده دمان افتاب
از چشمانش طلوع میکند
تا برای تو آغوشی باز میکنم
از جنس نور و هستی .
میترا وصال
03 دسامبر
۲دیدگاه

نگاهِ شاد

تاریخ نشر : یکشنبه ۱۲ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۳ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

نگاهِ شاد

دیدم هلال روی تو حیران تو گشته ام
ناگه شهید ناوک  مژگان  تو گشته ام

با یک  نگاه  ساده  دهی  زندگی  مرا
با یک اشاره بسمل چشمان تو گشته ام

آندم که برون بیامدی از هاله ماهِ من
آیینه سان عاشق سوزان تو گشته ام

با  آن  نگاهِ  شاد  ” و ”  لبخند  ناز  تو
من محو محو آن لب خندان تو گشته ام

دل از کفم ربودی و جان گر کنی طلب
امر دگر نما چو به فرمان تو گشته ام

من مست و عاشقانه به کوی تو سر  کشم
آشفته و پریش و پریشان تو گشته ام

عالیه میوند 

فرانکفورت 

۱ اپریل ۲۰۲۳

03 دسامبر
۲دیدگاه

پرنده تنهاست

تاریخ نشر : یکشنبه ۱۲ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۳ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

پرنده تنهاست

با بال عشق بسراغت آمدم

ای در کدامین سرزمین پیدایت کنم

ازنهانخانه ی جانم

تیری به بسویت رفت

و برگشت به اصالت یک موج

اکنون خاموشانه نگاهت می کنم

*********

برگ ها از شاخه ها جدا می شوند

ولی باغ را با خود نمی برند

گلها درسنگفرش ها قربانی می شوند

ولی درخت هنوز استوار است

بهاران بار ها در سفر اند

ولی پرنده همیشه تنهاست

همیشه تنهاست

همیشه تنهاست

هما طرزی

نیویورک

۲۰ می ۲۰۲۳

02 دسامبر
۲دیدگاه

به انگشتانت بگو

تاریخ نشر: شنبه ۱۱ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا
به انگشتانت بگو
لب های مرا ببوسند ،
به انگشتانت بگو
راه بروند روی صورتم
بپیچند لای موهایم
لمس کنند باغ تنم را
آنگاه خواهی دید
دستان تو عاشق می شوند و من عاشق ترین
اما گاهی هم
نفس عمیق بکش و
مگذار تنم از حسودی بشکند
آخر من گلی در دست تو ام
گلهای دگر را بو مکن.
میترا وصال
01 دسامبر
۲دیدگاه

دلِ دیوانه

تاریخ نشر : جمعه ۱۰ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

دل دیوانه

این   دل  دیوانه   بین   باز   هوایش   می کند
امشب ام مانند آن  شب ها صدایش می کند

از  سر  شب  می سراید  باز  این دل تا سحر
این دو  بیتی و  غزل  را  هم  نوایش  می کند

چشم خود  را  گر  ببستم  تا  نبینم   صورتش
چشم و هوش این دلم هردم هوایش می کند

می زند   خنجر   نگاهش   بر  دل  مهجور  باز
زندگی   و    زندگانی   را   فدایش    می کند

خنده هایش سخت این دل را به خود وابسته کرد
نی بدست می آرد و هم نی رهایش می کند

عالیه میوند

فرانکفورت   
۱۳ جنوری ۲۰۲۳
30 نوامبر
۲دیدگاه

لاله ها را باد می برد

تاریخ نشر : ۹ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۳۰ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

لاله ها را باد می برد

من به چشمه های عشق می روم

تا تن خسته ام را

غسل عشق دهم

و با زبان محبت آشنایش سازم

ای کاش در دشت لاله ها

 مرا دیده بودی

که بیصبرانه در انتظارت بودم

و صدای دلم پر از عشق بود

و باد آهنگ ما را زمزمه میکرد

سبزه ها سبز می شوند

درختان گل می دهند

ولاله ها…

واما لاله ها را باد می برد

و قصه ها ناتمام خواهند ماند

گاهی تردید در سراست

و گاهی طعم سکر آور عشق در دهان

که چه تلخ است و گوارا

و گاهی در آفتاب

و گاهی در سایه ها قدم می زنیم

و از شوق تکرار در لباس نمی گنجیم

اما لاله ها را باد خواهد برد

و قصه ها ناتمام خواهند ماند

و تمام جان من

پر شده از قصه های ناتمام است

که هنوزعطش گرم و داغی در درونم

در شکوه باغ آغوشم

و در سبد پر از برگ لاله هام

ترا فریاد می زند

و به کام دلم روانه می کند

تا بیصبرانه ترا در جام دلم بریزم

وجرعه جرعه بنوشمت

ای گنگ ترین فریاد عاشقانه

و لاله ها را باد می برد

و لاله ها را باد می برد

و قصه ها نا تمام خواهد ماند

هما طرزی

نیویورک ۱۹ می ۲۰۲۳

30 نوامبر
۱ دیدگاه

امید لطف

تاریخ نشر : پنجشنبه ۹ قوس خورشیدی – ۳۰ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا

امید لطف

مرا ز  دولت  عشقی  دلی جوان باقیست

به باغ  خاطره  گرچ  آفت  خزان   باقیست

اگر چه  از   شرر   شمع   سوخت  پروانه

خود آب گشت و کجا غیر دود آن باقیست

فدای  غیرت  فرهاد  اگر شویم  سزاست

ز عشق او به جهان طرفه دادستان  باقیست

نشان ز صلح به گیتی نمی رسد به  نظر

ولیک جنگ به هرگوشه همچنان  باقیست

گذشت عمر ولی تا دمی که هست نفس

امید  لطف  از  آن  یار   مهربان   باقیست

اگرچه رفت به  تاراج  هست و  بود  وطن

ولی برای سگان نعش و استخوان باقیست

محمد اسحاق ثنا

ونکوور کانادا

۲۹ نوامبر ۲۰۲۳

29 نوامبر
۲دیدگاه

حرف نگفته

تاریخ نشر: چهارشنبه ۸ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۹ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

حرف نگفته

تا کی هوای عشقت در دل نهفته  باشم
اسرار  روی ماهت  تا  کی  نگفته  باشم

خواهم که تا قیامت از خواب و بر  نخیزم
در بستر تو هر گه یک شب که خفته باشم

تلخی   روزگارم   شیرین     کند    کلامت
هرگاه لب  گشایی حرفی شنفته باشم

هرگل بدیده خارست از  دوری  تو جانان
هردم خیال وصلت چون گل شکفته باشم
ای سرو دلربایم بخشی به من  جوانی
یک بوسه از دهانت هر گه گرفته باشم
عالیه میوند 
فرانکفورت   
۲۸ می ۲۰۲۳
28 نوامبر
۲دیدگاه

های مردم !

تاریخ نشر : سه شنبه ۷ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۸ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

! ‎های مردم
‎که من
‎ رویایی دارم
‎رویایی سبز و شگفتن ستاره
‎رویایی لبخند بی وقفه
‎از جهان بی کینه
‎رویایی انسان بودن و انسان ماندن
‎در برگه های سیاه قرن بیست و یک
‎رویایی سپید از پیراهن بیداری
‎رویایی از دنیای بی مرزی
‎رویایی آزادی و رهایی
‎رویایی ختم درد های تکراری
‎درد های که ما را از عشق تهی کرده
‎رویایی که هیچ کودکی محکوم به یتیم بودن نیست
‎رویایی که هیچ زنی محکوم به زن بودن نیست
‎رویایی که هرگز پول ایمان مردم نیست
‎رویایی که نفرت راز پنهان گندم نیست
‎رویایی دنیای بی جنگ و بی ارتش
‎رویایی بی اشک و بی آتش
‎رویایی لبخند گل ها
‎رویایی امید دل ها
‎رویایی برابری و برادری
‎رویایی همزیستی و همدیگر پذیری
‎رویایی از جنس مهر
‎ … رویایی از دنیای نور
میترا وصال
28 نوامبر
۲دیدگاه

کوچه ای ما

تاریخ نشر : سه شنبه ۷ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۸ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

کوچه ای ما

در سر کوچه ی دیرینه ای ما –

بوی کباب از هرسو برخاسته بود

ونسترن …

به جستجوی عشق ،

بهگیسوان با د پیوسته بود

عطرعشق

با اذان سحری همراه بود

مزه ای خنده ای مان

درشاخه های اقاقیا خوابیده بود

و من و تو

دو عابرعجول

به فکر گرفتن مدرک تحصیل در خارج بودیم

و نمی دانستیم :

که خارج ….

روزی وطن مان خواهد شد …..

نیویورک

۴ فبروری ۲۰۱۷

 

 

 

28 نوامبر
۲دیدگاه

دخت وطن

تاریخ نشر : سه شنبه ۷ قوس خورشیدی – ۲۸ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

دخت وطن

اگر خواهی بگویم  تا  سخن من
همی گویم از آن دخت وطن  من

درین  دنیا  اگر   خلد  برین  است
که زن جنت سرای عنبرین است

بنازم       پیکر       دخت     زمینم
که با  عفت  و  هم  شیرین ترینم

به   چنگ   قاتلان   افتیده   اکنون
تنش افسرده و قلبش چو پرخون

بنالم     از     قضا      یا    روزگارم
و    یا   از    خالق    و   پروردگارم

که  ما  را  این  چینن بیچاره کرده
چرا در  خاک  خویش  آواره  کرده

به  سیر  آمد  ز این   دنیا  دل  من
که خوش باشد به خاک و هم گِل من

روا کن ا ی  خدا مشکل  تو آسان
مراد     عالیه     خاطر      پریشان

عالیه میوند قمر

فرانکفورت  – جرمنی
۱۵ مارچ ۲۰۲۳
27 نوامبر
۱ دیدگاه

بار غم

تاریخ نشر : دوشنبه ۶ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۷ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

بار غم 

کشور  ما   کشور   درد    و  غم  است 

رنج در رنج است و اندوه پی هم است 

نیست آرامی  نه  روز  و  نی  به  شب

آنچه   میبنی    فغان    و   ماتم   است 

مردم اش   در  جستجوی   آب  و  نان 

راهشان مسدود و پر پیچ  و خم است

درد مردم یک دم و  یک  لحظه  نیست 

بلکه تکرار است و تکرار هر دم  است 

قامت   نخل      جوان       این     وطن 

در جوانی  زیر  باری   غم  خم   است 

از   غم     ایام       و      جور     روزگار 

شهد درکام « ثنا »هم چون سم است 

محمد اسحاق ثنا 

ونکوور کانادا 

۲۷ نوامبر ۲۰۲۳ 

27 نوامبر
۲دیدگاه

حال و ماضی

تاریخ نشر : دوشنبه ۶ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۷ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

  حال و ماضی

هی گذشت سالِ دگر با درد و غم ها ساختیم 

ما ندانستیم  که  چه  بردیم  و  چی ها باختیم 

در قمار زندگی  دور کرده ایم  هستی  خویش

آنچه  بردیم  یا   نبردیم   لیک   پس   پرداختیم

ظالمی  رفت  و   ظالم  تر  از  آن  شد   رویکار

ای دریغا !   حادثات   این    جهان    نشناختیم 

أمد و شد حال و  ماضی  دست  ما  هرگز نبود

حکم  دیگر  است  اینجا ، ار  چه  ما   پرداختیم

پیر گردیدیم    و   تا     اکنون    دیگر   آزاد  نییم

گر چه  با  سران  عالم   در  معرکه  ها  تاختیم

گاه  روس آمد  و  گاهی   آمریکا   در  ملک  ما

با همه این دو  جهانخوار سوختیم  و ساختیم 

ملک  ما  در کام  هر خار  و خسی  افتاد  و ما

خوب می دانستیم و خود ،  بی خبر  انداختیم

از  محبت   دم   زدیم    اما   به    یکدیگر   عدو

ساز   ارزش‌   های  معنا   کی   کجا   بنواختیم

 سیدجلال علی یار

 ملبورن –  آسترالیا

نوامبر ۲۰۲۳

27 نوامبر
۲دیدگاه

کجا رفتی

تاریخ نشر: دوشنبه ۶ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۷ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

کجا رفتی

در این  فصل  بهار و  باغ و بستان
نهادی باغ   جانم   را  به   عصیان
دلم درسوز و سینه در شرارست
کجا رفتی ؟ بیا دل  بی  قرارست
تو  رفتی  خانه ی  دل  تار  کردی
زمین گیر  از  همه   بیزار    کردی
نگفتی مه ی من امشب  چه زیباست
ندیدی جان من از غم شکیباست
چو  گویم  با  زبان  بسته خویش
به  تو  راز  درون  خسته  خویش
خیالت  گرچه  هردم  یار  من بود
امید  عشق  تو   پندار   من   بود
شب و روزم به غم یکسان  گشته
امید   و  زندگی    ویران   گشته
در آن سوز دلم صد سوز  پنهان
که از عمق نگاهی تُست ویران
بیا  امشب  مرا   پیمانه ی   ده
از آن کنج  لبت  شکرانه ی  ده

عالیه میوند

فرانکفورت – جرمنی

۳ آگست ۲۰۲۳
26 نوامبر
۲دیدگاه

یاد کابل

تاریخ نشر : یکشنبه ۵ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۶ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

یاد کابل

 ای وای نگر که  مرغ  دلم با نگاه سرد 

سوی دیار خاطره ها 

پر گشوده است 

سوی همان کوچه که با قصه های درد 

سالهاست مرا 

به غصه و اندوه سپرده است 

****

یادش بخیر 

خانه ای پر نور و رحمتش 

و آن بیشه های سبز و شبستان عزتش

آن شهر پر صفا 

از درد و غم جدا 

 آن شهر پر صدا  و  نوا ها و عزلتش

آن کابل عزیز

آن کابل عزیز …

امروز به کوچه ها ،   صدا ها  غریبه ا‌ند

هر جا که می رویم ،  نگاه ها غریبه ا‌ند

سر تا  بپای شهر به اندوه  نشسته ا‌ند

مرغان  پر امید  ، به  هر سو   پریده ا‌ند 

****

بیچارگی چهره ای حیران شهر ماست 

آوارگی  قصه ای  ویران  شهر  ماست 

لب ها همه خموش ، 

ساکت نشسته ایم،   

حیران مانده ایم ، 

در دام این فساد  بیجان و  خفته ایم 

انگار مرده ایم ، 

انگار مرده ایم …

  هما طرزی

نیویورک ۱ سپتامبر ۲۰۲۱  

25 نوامبر
۲دیدگاه

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

تاریخ نشر: ۴ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۵ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

به استقبال شعری از « فروغ فرخزاد »
« مرگ من روزی فرا خواهد رسید »
امروز،
یا فردا
در لابلای هیاهوی ابر ها
در سکوت بی درنگ نیمه شب ها
در تحیر لحظه های آشنا
در نجوای دریایی بی صدا
در معصومیت خار ها
در پریشانی گل ها
در سینه تنگ برگ ها
در اشک فرو ریخته « مادرم»
آنجا که دیگر چشمان من
به انتظار سپیده صبح نخواهد ماند
“گونه هایم”
خالی از بوسه های داغ « دخترم »
لب هایم خاموش از مستی گفتن « پسرم »
مو های پیچ پیچانم در ابدیت حجاب
دست هایم خنک از عاشقانه های ناب
آوازم با آهنگ سفر
همسفر به سوی خاک
عزیزان میگذارند به قبرم
و
من آهسته آهسته
سنگینی خاک را
در بر و دوش خویش
احساس میکنم
روح من به دنبال نور
در کهکشان بی فرجام
سرگردان ،
پنهان ،
تنها ،
پس از آن
در قلمرو هستی
مرثیه خوانی میکنند
و بعد
“گور من”
در غروب ابدی
در غربت بی پایان
در بی کجا ،
در ناکجا
در تنور های داغ نام ها
ننگ ها
در گمنامی مطلق ،
فراموش میشود
دقیقا” آنجا که شاه و گدا
همه بی همه رفتند و بر نگشتند
آری !
” مرگ من روزی فرا خواهد رسید “
میترا وصال
25 نوامبر
۱ دیدگاه

اختر تابنده

تاریخ نشر : شنبه ۴ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۵ نوامبر ۲۰۲۳ – ملبورن – آسترالیا

به یادبود از چهل و دومین سال درگذشت جاودان یاد

مرحوم استاد علی اصغر بشیر هروی

محمد اسحاق ثنا

ونکور – کانادا

۲ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی

اختر تابنده

ز باغ  شعر  و  ادب  بلبلِ  غزلخوان  رفت

چنان  چو   اختر  تابنده   و   فروزان  رفت

چنو  ندید  کسی  بعد   ازین  نخواهد دید

که بعد خدمت  پربار سوی  رضوان  رفت

کسی  ندیده   چنین   مرد  خبره   و  دانا

قلم به صفحه گریست ،گفت که این سخندان رفت

به بزم جمع ادیبان چو نور شعله  فشاند

ز آسمان  سخن  همچو  ماه  تابان  رفت

بفهم و دانش او کم کسی  نمود  سراغ

ز جمع خامه طرازان  و لیک آسان  رفت

ندید  صبح   سپیدی   در   آسمان  وطن

به آه وحسرت و حرمان زین شبستان رفت

همیشه حین سخن همچو چشمه جوشان بود

چه با خروش  ولی با  دلِ  پریشان رفت

« ثنا » به روح ” بشیر” صد دعا  نثار نما

دریغ و درد که استاد ز جمع  یاران  رفت

23 نوامبر
۱ دیدگاه

گوهر دریا

تاریخ نشر پنجشنبه ۲ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا

گوهر دریا

عشق مجنون دیگر و  عشوهء  لیلا دیگر است

قصر سلطان دیگر و گوشهء صحرا دیگر است

یکی از هجر شود  کور  و یکی  مست  وصال

حزن یعقوب  دیگر  و عشق زلیخا  دیگر است‌

صحبت   اهل‌   صفا   جان   دیگر   می بخشد

آب  باران  دیگر  و  جرعهء  صهبا  دیگر  است

با ادب باش تو  در مکتب  عشق  ای  سالک

منصب  عشق  دیگر  مکتب  دنیا دیگر است

تا من  از  عشق  تو  تعلیم   سخن  آموختم

سخنِ قال  دیگر  نکته‌ ای  معنا  دیگر  است

کوهِ   طور   تاب   تجلیئِ   رُخِ   یار    نداشت

نور  مهتاب   دیگر  و برقِ  تجلا  دیگر   است

«خنجری» مغز  سخن گفت به یاران  عزیز

سنگ  خارا  دیگر  و  گوهر دریا  دیگر است

عقرب / ۱۴۰۲ خورشیدی

 کابل چهار دهی

23 نوامبر
۱ دیدگاه

جوانی دانه یا Acne

تاریخ نشر : پنجشنبه ۲ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

جوانی دانه یا Acne

 این مرض اکثرا پوست جوانان و نوجوانان را در قسمت های پوست روی ، سینه ،پشت ،شانه ها و بازوها مصاب می‌سازد که باعث بوجود آوردن دانه های خورد با سر سفید ، دانه های سیاه و بخار های سرخ رنگ و دانه های چرک که اکثرا در روی و کمتر در سینه و بازو ها و شانه ها میباشد بملاحظه می‌رسد.

علت به وجود آمدن این نوع دانه ها که در صورت و نواحی دیگر میباشد اکثرا از باعث بسته شدن مجرای غده‌های چربی ساز میباشد که در صورت اندفاعت کیست ها و نودول ها می‌باشند بمشاهده می‌رسد .

عامل مهم اینکه در این موضوع دخیل است افزایش هورمون تستسترون  است که یک هورمون جنسی است .در این مرض پیاز موی غدههایی که تولید کننده چربی که محتویات خود را جهت طراوت و شادابی جلد افراز می‌نماید.

آنها تحت تاثیر هورمون جنسی تستسترون بوده و با آن ارتباط مستقیم دارد از همین سبب به سرعت نشرونمو  میباشد .زیرا با تولید هورمون جنسی نشر و نمو  غده وات چربی ساز از حالت نرمال خود کرده بیشتر می‌گردد.

این مرض زیاد تر در سنین نو جوانی بیشتر در نزد طبقه ذکور و اناث بمشاهده می‌رسد.  در زمانهای قدیم فکر میشد که جوانی دانه بعد از ازدواج شفا یاب می‌گردد مگر این نظریه درست نیست به علت اینکه هورمون های جنسی نزد همه جوانان وجود دارد اما بافت های طبیعی پوست جلد در نزد بعضی از آنها طوریست که می‌تواند آنها را از مصاب شدن به این مرض محافظت نماید .

اسباب و عوامل مرض:

علت اصلی را افزایش هورمون تستسترون میدانند اما عوامل دیگر مانند جگر خونی ها ، استرس‌ و اضطراب، چرب کردن روی و موی ، لبنیات چرب ، چاکلت های چرب و کاکودار و غذاهای چرب  و شیرین و گرفتن مواد پروتئینی که حوای مقدار تستسترون می‌باشند که جوانان جهت زیبایی جلد ازان کار می‌گیرند کمبود ویتامین‌های(A,E)زنک ، هوای گرم و مرطوب تماس با نور  آفتاب ، چرب کردن روی و موی و استفاده از مواد آرایشی همه از جمله در مصاب با مرض دخیل می‌باشند.

نوت:

خانم هایی که از مواد آرایشی استفاده میکنند باید قبل از خواب روی خود را با آب شیر گرم بشویند .روی بسیار مهم است و در ۲۴ساعت دوبار بیشتر روی خود را نشویند و زمانی که عرق می‌نمایند بهتر است شاور بگیرند .

تداوی :

تداوی مرض هفته ها ، ماه ها و حتی یک سال را در بر می‌گیرد و اگر تداوی منظم طبی نمایند در ۳ الی ۴ ماه شفا یاب می‌گردند مگر جوانان آرزو دارند که هر چه زودتر شفا یابند اکثرا حوصله خود را از دست می دهند مگر با حوصله و تدابیر درست در صورتی که از کندن و فشار دادن و ترکاندن ابله و زخم خود داری نموده باشند بقایای اسکار آن در وجه به ملاحظه نمی رسد .

در قسمت تداوی یک قسم‌مرحم ها و مایع های غلیظ وجود دارد که اکثر از مرکبات تتراسایکلین ها می باشند که روزانه ۲ تا ۳ مرتبه‌ از آن تطبیق می‌گردد.

با احترام

داکتر علیشاه جوانشیر

سدنی- استرالیا

22 نوامبر
۲دیدگاه

یادی از زنده یاد استاد علی اصغر بشیر هروی در چهل و دومین سالروز درگذشت آنمرحوم

تاریخ نشر – چهارشنبه ۱ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۲ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا

یادی از زنده یاد استاد علی اصغر بشیر هروی

در چهل و دومین سالروز درگذشت آنمرحوم

قیوم بشیر هروی

ملبورن – آسترالیا

۱ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی

 امروز اول قوس ۱۴۰۲ خورشیدی برابر با ۲۲ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی ،  مصادف است به چهل و دومین  سالروز درگذشت پدر عزیز ما زنده یاد استاد علی اصغر بشیر هروی، روزنامه نگار ، شاعر ، نویسنده ،  مؤرخ ،منجم ،ادیب ، محقق و طنز نویس شناخته شده ،نه تنها در کشور افغانستان بلکه در مجامع فرهنگی کشور های منطقه که عمر پربارش را برای شکوفایی فرهنگ غنامند سرزمینش سپری نمود و لحظه ای نیاسود.                                                                        

مرحوم استاد بشیر هروی در سال ۱۲۹۸ خورشیدی در شهر باستانی هرات دیده بجهان گشود ، در آوان کودکی برخی علوم متداوله، علوم وفنون ادبیات فارسی و زبان عربی را بصورت خصوصی فرا گرفت. بشیر در جوانی عضویت کلوپ ادبی هرات را حاصل نمود و در عین زمان به فعالیت‌ های سیاسی نیز اشتغال می‌ورزید.                                                                                            

چنانچه در سال ۱۳۲۲ خورشیدی در شهر هرات با جمعی از یاران چون علامه شهید سید اسماعیل بلخی ، مرحوم عبدالغفار بیدار ،مرحوم لطیف جان سرباز ، مرحوم حجه الاسلام سید حیدر شاه قطب ، مرحوم سرور جویا ،مرحوم  آخوند زاده ، مرحوم  حجه الاسلام سید فضل الله ( مشهور به میرآقا هراتی ) ،مرحوم ملا عبدالحسین منجم باشی و تعداد دیگر در تأسیس حزب ارشاد سهیم شدند.         

مرحوم استاد بشیر کارهای ادبی و نویسندگی را با مجله ادبی هرات آغاز  و با روزنامه اتفاق اسلام ادامه می‌ داد و کارهای اداری را ابتدا با اداره ارزاق وقت و دوایر دولتی و بعداً با شرکت‌های تجارتی خصوصی به پیش می‌برد.                                                                                               

ایشان پس از یک عمر زندگی و خدمت در ولایت هرات به کابل مهاجرت نموده و در سال ۱۳۴۴ خورشید ی در هفته نامه ژوندون  شامل کار شدند و در کنار سایر فعالیت های فرهنگی و تهیه مطالب ادبی و عرفانی  با همکاری پروفیسور دکتور عبدالرحیم نوین صفحات طنز و کارتون مجله را نیز بدوش گرفتند ، تا اینکه در بیست و نهم حمل ۱۳۴۷ خورشیدی برابر با ۱۸ اپریل ۱۹۶۸ میلادی به تأ سیس هفته نامه معروف ترجمان  پرداختند که مرحوم استاد بشیر بصفت سردبیر و مرحوم پوهاند نوین بحیث صاحب امتیاز کار میکردند.                                                                              

 ترجمان   که هر پنجشنبه در مطبعهء دولتی کابل به زینت چاپ آراسته میشد   بسرعت در دل علاقه مندان و خواننده گان جای گرفت و نشریه محبوب همگان شد.                                                   

 قابل تذکر است که هفته نامه فکاهی ، سیاسی ، انتقادی و اجتماعی  ترجمان نخستین نشریه اختصاصی افغانستان در حوزه طنز بود که دیری نپایید  به مرکز تجمع نویسندگان و طنز نویسان مبدل گشت و  از همانجا جوانان با ذوق نوشته های شانرا بدفتر ترجمان میبردند و مرحوم استاد بشیر با استقبال و تشویق آنها ، پس از رهنمایی های لازم  مطالب شانرا اصلاح و در ترجمان به چاپ میرساندند ، چنانچه بیشتر شان به طنز نویسان بزرگ سالهای بعد تبدیل شدند.                       

طنز نویسانی چون زنده یاد جلال نورانی ، زنده یاد نصیر احمد نشاط پنجشیری ، زنده یاد استاد عبدالکریم تمنا هروی ، زنده یاد میر محمد امین مشعوف ، زنده یاد پاییز حنیفی ، زنده یاد کاظمی هروی ، زنده یاد علی امید ، زنده یاد میر زمان الدین مصلح ، زنده یاد طالب کندهاری ،زنده یاد سید مسعود طلوع ، زنده یاد فتح محمد ولی پور ،زنده یاد محمد ابراهیم زاده «ایما» ، زنده یاد متین اندخویی ،  محترم سید آقا هنری ، محترم استاد محمد علی فرحتیار و تعداد دیگر طنز نویسانی بودند که باترجمان همکاری دایمی داشتند.                                               از مرحوم استاد بشیر بعنوان بنیان گذار طنز نوین در افغانستان یاد می شود که با زبان پرنیش و نوش طنز کاستی ها ونارسایی های جامعه را نقادانه بیان می کرد.                                             

برخی از طنز ها و نوشته های استاد  بشیر با نام های مستعار بچاپ می رسید که عبادتند از :     

۱ – آشپز باشی . 

۲ – ب – عامی .

۳ – پوستین روز .

۴ – ناظر خودرو هروی .

۵ – علیل الشعراء .

۶ – مفلوک الشعراء .

۷ – ع – ب .

۸ – میرزا قیوم.

ترجمان بعد از پنج سال و اندی بالاخره  پس از ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ که همزمان بود با کودتای سردار محمد داؤد ، در حالیکه  چندین شماره از سال ششم نشراتی اش بچاپ رسانده بود با تعدادی زیادی از نشرات آزاد دیگر از چاپ ایستاد.                   

قابل یادآوری می باشد که مرحوم استاد بشیر از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷  بعنوان منجم رسمی کشور با استخراج های نجومی دقیق وظیفه ِ خویش را به نحو احسن انجام می داد.                                     

از استاد بشیر کتب و رسالات زیادی به یادگار مانده که بخش عمده  ء آنها بصورت   قلمی در آرشیف ملی افغانستان نگهداری می شود که استاد مرحوم هنگام ترک وطن آنها را به دفتر آرشیف ملی افغانستان هدیه دادند تا در آینده بعنوان مآخذ برای سایر پژوهشگران بکار آید.  تعدادی ازین آثار به شرح ذیل می باشد:   

 ۱ – حالات پیر هرات  چاپ ۱۳۳۰ خورشیدی در هرات .

۲ –  شاهراه تورغندی هرات ، قندهار – چاپ ۱۳۴۴ خورشیدی در کابل.

۳ –  هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی در سه جلد که جلد آول آن قبلآ در سال ۱۳۵۶ در کابل  اقبال چاپ یافته و دو جلد دیگر بصورت خطی در آرشیف ملی موجود می باشد.

 ۴ –  خمیرخان – مجموعه مطالب و اشعار طنزی شماره های مختلف جریده ترجمان در مورد سمبول وکالت پارلمان آن وقت – چاپ ۱۳۵۳ کابل .

۵ – اسلام یا عالی ترین مکتب اخلاق .

۶ – حماقت های خودم ( سوانح استاد بشیر).

۷ – برخی از اندیشه های عرفانی پیرهرات – چاپ ۱۳۵۵ – کابل .

تحشیه و تعلیق  ” مقامات شیخ الاسلام جامی ” چاپ ۱۳۵۵ – کابل .

۸ – تکمله حواشی نفحات الانس چاپ ۱۳۴۳ – کابل . کاپی پی دی اف این کتاب از طریق اینترنت قابل دسترسی است .

۹ – فرهنگ اصطلاحات نجوم .

۱۰ – سیری در ملک سنایی – چاپ ۱۳۵۶ کابل .

۱۱ – شیوهء داستانسرایی امیر خسرو .

۱۲ – اندیشه های عرفانی پیرهرات – چاپ ۱۳۷۴ انتشارات اساطیر تهران .

۱۳ – منظق بزبان ساده – اثر پر ارزشی که بصورت پاورقی در روزنامه بیدار مزارشریف چاپ می شد.

۱۴ – نجوم و احکام نجوم – قسمت هایی ازین کتاب در شماره ۱۱۹/۲۵ در آرشیف ملی موجود است.

۱۵ – ده ها اثر پژوهشی ادبی و عرفانی منجمله تحقیقی در بارهء کلمه امی، برگردان قصیده معروف برده از عربی و صدها مقاله ادبی و پژوهشی دیگر .

 زنده یاد استاد بشیر هروی علاوه بر زبان مادری اش به زبان های پشتو ، عربی ، انگلیسی و اسپرانتو نیز کاملا مسلط بود.                                                        

سرمحقق حسین فرمند در نوشته تحقیقی خویش تحت عنوان ” علی اصغر بشیر هروی در حافظه آرشیف ملی افغانستن” که در نخستین شماره فصلنامه هری منشتره قوس ۱۳۶۹ خورشیدی چاپ شده درین رابطه می نگارد:                                                                                            

 “وی با دانش و تجربه و ذوق ویژه فرهنگی در پی تهیه و ترتیب فهرست علمی این آثار ( نسخ خطی) شد و به همکاری سایر کارمندان آرشیف مایل هروی ، استاد توفیق ، محمد عمر صدیقی ، داکتر اثیر ، محمد انور نیر و عبدالقدیر مشتری کار تسجیل و تشریح علمی نسخ را آغاز و در گسترده آثار موجود آرشیف در همان زمان به فرجام آورد و برای هر انثر فیش مشخص حاوی خصوصیت ها و ویژه گی های آن تهیه نمود”                                                                                           

استاد بشیر دارای هفت فرزند بودند ، چهار دختر (دختر بزرگ شان چند سال قبل وفات نمود ) و سه پسر که همه با خانواده های شان در خارج از افغانستان زندگی میکنند . پسران استاد همه در مسایل فرهنگی دست دارند.                                                                                                     

 پسر بزرگ شان انجنیر رضا مؤدب بشیری مؤلف کتاب امثال موزون در ادب فارسی است که از طرف سازمان میراث فرهنگی ایران در سال ۱۳۷۵ خورشیدی در تهران بچاپ رسیده است.           

  محمد مهدی بشیر ( قبلآ عضو هیئت تحریر روزنامه انیس و مدیر مسئول مجله دکمکیانو انیس ) ، مؤسس سایت اینترنیتی ادبی اجتماعی ۲۴ ساعت.                                                               

و قیوم بشیر هروی ( شاعر، نویسنده ، ژورنالیست ، سابق مدیر مسئول نشریه های پیام شهدأ در پیشاور ، افغانستان وجهان امروز در ادیلاید مرکز آسترالیای جنوبی و مجله گلبرگ چاپ ملبورن – آسترالیا) و در حال حاضر سرپرست سایت ۲۴ ساعت میباشد.                                                  

از قیوم بشیر هروی تا حال چند مجموعه شعری بنام های ترانه ی لالایی ، زمزمه های دل و     ترامپنامه بچاپ رسیده.                                                                                                   

مرحوم استاد بشیر  با همت والایی که داشت هرگز نزد اربابان زر و زور وتزویر سر تعظیم فرود نیاورد، آزادانه زیست و مردانه با قلم گهربارش تا آخرین رمق حیات در مقابل بی عدالتی ها ایستاد و مبارزه کرد.    و تا ساعاتی قبل از مرگش می نوشت . آخرین مضمونی که  درست چند ساعت قبل از وفات شان به رشته تحریر درآمد  تحت عنوان « ریش ببرک در اختیار برژنف » بود

همچنان تعداد زیادی از مقالات پژوهشی استاد بشیر هروی که در سیمینار ها و سمپوزیم های علمی و مطبوعا ت کشورطی دوران حیات شان ایراد نموده بودند نشر وتعدادی هم نزد دوستان و فرهنگیان کشور  موجود می باشد که امیدوارم در صورت امکان  لطف نموده و کاپی آنرا در اختیار سایت ۲۴ ساعت قرار دهند  تا با نشر آنها خدمتی به جامعه فرهنگی کشور صورت بگیرد و  علاقمندان و خواننده گان محترم  نیز از آن استفاده کنند.                                                                         

استاد بشیر هروی با ذوق ادبی بی مانند خویش و استعداد عالی در سرایش شعر ، علاوه بر اشعار طنزی ،سروده های نیز در قالب غزل ، مثنوی ، قصیده ، مخمس ، رباعی و دوبیتی  دارند که متأسفانه بصورت مجموعه ای جداگانه هنوز بچاپ نرسیده .                                                   

اینک توجه خواننده گان محترم را به چند نمونه از اشعار ایشان جلب می کنیم:

ای عشق

چه چیزی وز کدامین جایی ای عشق

که  هر جا  مایه ء  غوغایی ای عشق

کتاب       افتخارات           بشر       را

بهین  سر لوحهء  زیبایی  ای  عشق

اگر   جان   فی المثل  گلخانه   باشد

تو از خوشبو ترین گلهایی ای عشق

وگر  دل  ساغری  باشد  پر  از   می

تو در آن نشئهِ  صهبایی  ای  عشق

گهی   در   کسوت    زیبای    مهتاب

زمین را  روشنی افزایی  ای عشق

گهی  چشمک زنان  در  شکل  اختر

دل از پیر و جوان بربایی ای  عشق

گهی   اندر   لباس   سبزه    و   گل

طراز   دامنِ   صحرایی   ای  عشق

گهی در گوش اهل ذوق و  مستی

نوای  بلبلِ   شیدایی   ای   عشق

گهی    در   دیدهِ     آتش    نگاهان

نگاهِ دلکش  و  گیرایی  ای  عشق

یکی   دریاست   ،   روح     آدمیزاد

تو چون  گوهر  در آن دریایی ای عشق

ره    آورد    نفیسِ    اهل     بینش

ز سیر  عالم    بالایی  ای    عشق

جهان بی توست  وحشتزای و تاریک

مگر مهر جهان   آرایی ای   عشق

«بشیرت» را به سوزی آشنا ساز

ولیکن سوز  پر معنایی ای  عشق

بسوزان  مرغ جانش  را  پر  و   بال

که تاب  شعلهء  سینایی  ای   عشق

تظاهر

نگاهِ   دلنوازت     را     بنازم

تظاهر   بر  نمازت  را  بنازم

تو سرگرم نماز و کرده نازت

مرا  دیوانه ، نازت  را  بنازم

لبخند دل انگیز

ترا    گر       باور     آید      یا    نیاید

بیادت  مرغ  جان    پر    می گشاید

به  لبخند   دل   انگیز   تو    سوگند

که دل هر لحظه سویت می گراید

  در پایان بدین مناسبت مراتب تسلیت و همدردی خود را بخانواده های بشیر و همه  فرهنگیان و قلم بدستان عزیز کشور تقدیم میکنم

روان شان شاد ، یادشان گرامی و خاطرات شان جاودانه باد

باعرض حرمت

قیوم بشیر هروی

۱ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی

ملبورن – آسترالیا

20 نوامبر
بدون دیدگاه

دریغ

تاریخ نشر : دوشنبه ۲۹ عقرب ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۰ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا

دریغ

به جز دریغ  نگفت کس به غصه های  شما

به درد  های   زن  و مرد  و  بچه  های  شما

به ظهر و شام و سحر غزه غرق خون گردید

کجا   کسی    شنید   آهِ   بی   صدای  شما

سکوت به  قتل  عزیزانِ  بی نوا  جرم است

کجاست  مرهمی  بر زخم  بی  دوای شما

به شهر غزه  دگر  زیر  بنایی  باقی  نیست

جفا گران    همه    خواهند    انزوای   شما

« بشیر» کجاست بگو حامیان  نسل بشر

به جز دریغی  نگفت  کس در  عزای  شما

قیوم بشیر هروی

ملبورن – استرالیا

بیستم نوامبر ۲۰۲۳

19 نوامبر
۲دیدگاه

شمع عمر

تاریخ نشر : یکشنبه ۲۸ عقرب ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۹ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – آسترالیا 

شمع عمر

گفته  بودی  با  حریفان  کآشنایت  نیستم

لحظه ای  بنگر  بسویم  تا  بدانی  کیستم

درد ها    دارم  بد ل  پیوسته   بیتاب تو ام

غصه  هایم  را  ببین دیگر مگو من چیستم

سینه ام آتش گرفته ، شمع عمرم آب شد

بسکه  در هجران تومن تا سحر  بگریستم

رنج ها  دیدم   کجایی  تا  ببینی  حالِ  من

با تحمل، درسکوت، بی آه  و فریاد زیستم

پیچیش  زلفت  ز بس   پیچید  در پای  دلم

شانه بر دستِ « بشیر» گوید که  زلفت  ریستم

قیوم بشیر هروی

ملبورن – استرالیا

۲۸ عقرب ۱۴۰۲

16 نوامبر
۲دیدگاه

ای وطن

تاریخ نشر : پنجشنبه ۲۵ عقرب ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۶ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی- ملبورن – استرالیا

ای وطن

ای وطن  دیگر  مرا  افسون  مکن

بهر هجرت سینه ام پرخون  مکن

ای که میدانی امیدم  بسته  شد

ظلم بر من زندگی ام خسته شد

بسته شد راه جنون ها بر  سرم

سوخت سر تا پا مرا  هم  پیکرم

عشق تو هم دلبر  و  هم  یاورم

پر  گهر  باشد  ز  تو  بال  و  پرم

ساختی    آواره ی    دنیا    مرا

عشق  شیرینت نبود  آنجا  مرا

عشق خود را در دلت  انداختم

صد  قمار  عشق  یکجا  باختم

ای که از هجران تو شیدا  منم

عاشق گم گشته ای دنیا منم

۵ فبروری ۲۰۲۳

16 نوامبر
۲دیدگاه

چشم هایم طلوع میکنند

تاریخ نشر : پنجشنبه ۲۵ عقرب ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۶ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی- ملبورن – استرالیا

چشم هایم طلوع می‌کنند

بر فراز شانه های ” پامیر “

دست هایم جاری می‌شوند

در رود آبی ” پنجشیر “

پا هایم جوانه میزند

در آغوش ” بودا “

قلبم می‌تپد

در بزم سیمرغان ” تکسار “

و در نفس هایم

تمام ماهی های سپید

” آمو “

می‌رقصند

ریشه های من در ” اندراب “

سبز است

من «هراتم در هریرود» ستاره میچینم

پس ما را

چگونه خاموش میکنید ؟

چرا ما باید بمیریم ؟

وقتی بگویم آزادی !

ای نهنگ های خونخوار !

ای گلوله های از هر جهت شرعی !

شما را به ایمان تان درنگ !!!!

در ما خورشید متجلی است

ما نماد خداییم بعد از خدا

که از کلام ما عشق متولد است

و در پوست ما به عدالت و برابری می‌رسد

حالا شما بگوئید

ریشه تان از کجا آب میخورد ؟