۲۴ ساعت

26 سپتامبر
۲دیدگاه

پیام تبریکی بانو مریم نوروززاده هروی

تاریخ نشر : پنجشنبه ۵ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۶ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

پیام تبریکی بانو مریم نوروززاده هروی

 

26 سپتامبر
۲دیدگاه

پیام تبریکی محترم رسول پویان

تاریخ نشر : پنجشنبه ۵ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۶ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

پیام تبریکی محترم رسول پویان

 

با درود و سپاس

زندگی عجب زود میگذرد و از آن خاطراتی شیرین و تلخ به یادگار می ماند. هفده سال سپری شد و از آن گنجینۀ فرهنگی، ادبی و هنری شامل مقالات و اشعار خامه بر کفان در

آرشیف سایت وزین ۲۴ ساعت باقی مانده است که بی شک گنجی گرانبهاست و بخشی از تاریخ معاصر کشور غرقه در خون و مردم مظلوم و رنج دیدۀ ما محسوب می‏‏شود.

در این جا هفدهمین سال نشراتی سایت ۲۴ ساعت که با همت و پشتکار مهدی بشیر گرانقدر شکوفا شده است و سپس محترم قیوم بشیر هروی این وظیفۀ گران را بدوش

گرفته اند، تبریک می گویم. هماره چراغ این سایت برای روشنگری‏های بیشتر فروزان باد.

با سپاس فراوان

رسول پویان

26 سپتامبر
۲دیدگاه

هفده سال، “۲۴ ساعت” شمع پُـر درخشش

تاریخ نشر : پنجشنبه ۵ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۶ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 

هفده سال، ” ۲۴ ساعت ”

شمع پُـر درخشش

اوضاع بیش از چهاردهۀ میهن زخمین و رنجدیدۀ ما، ملیون ها انسان را دل ناخواسته روانۀ خارج نمود. انبوه ملیون انسان که با کارکردها، هراس ها و در واقع با انگیـــزه های متفاوت، ناگزیر شدند در خارج از کشور زیست نمایند. فعالیت های مختلف و از جمله، کارکردهای رسانه یی چه با هویت سیاسی، فرهنگی، ویا علایق دیگر، تعدادی را مشغول نمود. نگاهی به ماهیت و نقشی که این رسانه ها برجای نهاده اند، گاهی دل آزار بوده است. آنگاه که زشت گویی، زشت نویسی و بدخویی انسان ستیزانه را با نفرت انگیزی و یأس زایی های آن در جبین داشته اند.

 بخشی با پالایش ذهنی، جذابیت فرهنگی و گیرندۀ دست خوانندۀ تشنۀ اطلاعات ویژه گی یافته اند.

این ها که با اشارۀ عمومی یاد شدند، بر این سخن مُهر تایید نهاده اند که زمانه را سند و دفتر ودیوانی است.

بر بنیاد همین اسناد، زشت گویان وزشت نویسان را که همواره ننگ تبعیض وبرتری جویی و مُهر دفاع از گونه های استبداد را در پیشانی دارند، می یابیم و از آنها فاصله می گیریم. در سوی دیگر، آنانی را حرمت می نهیم وعزیز میداریم که به نیاز زمان و احتیاج سالم و مداواگر غربت نشسته،  اندیشیده و شمع روشنی بخش روشن کرده اند.

نگارنده در راستای تشخیص این نمونۀ احترام برانگیز، “سایت ۲۴ ساعت” عزیز را از جملۀ رسانه های یافته ام که فرهنگ انسانی، جذاب و پرکشش را با آرامش و تعادل فرهنگی یافته و مفهوم کار فرهنگی را تشخیص داده است. از این رو، به مناسبت آغازهفده همین سال نشراتی و پرافتخار این رسانۀ گرامی، بهترین آرزو هایم را برای دوستان عزیز مهدی بشیر و قیوم بشیر هروی و همه کارکنان وهمکاران ایشان ابراز میدارم. آرزو دارم موفقیت های بیشتر در ادامــۀ نیکنامی های پیشینه بزرگوار سزاوار احترام بسیار، زنده یاد علی اصغر بشیر هروی و کارکرد های هفده سالۀ ۲۴ عزیز،همچنان یار راه پرافتخار شما باشد.

با حرمت شایسته

نصیرمهرین

هامیورگ

۱میزان ۱۴۰۳ خورشیدی

 

 

 

26 سپتامبر
۲دیدگاه

پیام  تبریکی ارگان نشراتی صلح و تفاهم  مولانا سعید افغانی

تاریخ نشر : پنجشنبه ۵ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۶ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 

بسم الله الرحمن الرحیم

پیام  تبریکی ارگان نشراتی صلح و تفاهم

 مولانا سعید افغانی  

 

سلام علیکم دوستان  بزرگوار و دانشمند هریک : محترم محمد مهدی « بشیر » و محترم  قیوم « بشیر ـ هروی » 

مسؤولین  سایت وزین «  ۲۴ »  ساعت!

  اولاً ؛ هفدهمین بهارتاسیس نشراتی سایت وزین « ۲۴  ساعت »  را حضور گرامی  شما ، همکاران عالیقدر و هموطنان عزیز تقدیم  مینمایم.

ثانیاً ؛ باید خاطر نشان سازم  که سایت وزین  «  ۲۴  ساعت »  با مساعی  مشترک،  بیطرفی ، عدم تعلقات و مسیر حرکت سالم  و خیرخواهانه  شما در مسایل  فرهنگی ، اجتماعی ، وطنی و خاصتآ در راه  آزادی بیان ؛ کمافی السابق  زنده ،  جاویدان  و چراغ  ان  درخشان  است  و هر خواننده  از آن حظ  و لذت میبرد.

بناً ؛ یکبار دیگر هفدهمین  بهار سایت «  ۲۴  ساعت »  را  به  حضور گرامی  شما  تبریک و تهنیت گفته و از الله سبحانه و تعالی  برای شما  دوستان بزرگوار و خانواده  محترم  فرهنگی شما ؛  صحت، طول عمر ، خوشبختی  و خیروبرکت استدعا  مینمایم.

بااحترام

برهان الدین « سعیدی »

مدیر مسؤول ارگان  نشراتی صلح و تفاهم  مولانا سعید افغانی

سپتامبر ۲۰۲۴  ــ  المان

26 سپتامبر
۳دیدگاه

هفدهمین بهار نشراتی سایت ۲۴ ساعت مبارکباد

تاریخ نشر : پنجشنبه ۵ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۶ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 

امروز پنجم ماه میزان ۱۴۰۳ خورشیدی ، برابر است با بیست و ششم سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی و مصادف می باشد با هفدهمین بهار نشراتی سایت ۲۴ ساعت.

در نخست لازم است این روز گرامی را به برادر عزیزم مهدی جان بشیر مؤسس و مسئول عمومی سایت ۲۴ ساعت ، خواننده گان گرامی ، همکاران قلمی و همه فرهنگیان سرزمینم که در هرکجای این کرهء خاکی قرار دارند، تبریک وتهنیت عرض نمایم.

درست بخاطر دارم که هفده سال پیش در نخستن روز های ماه سپتامبر در صحبتی که با برادر گرامی ام داشتم مژدهِ تأسیس این سایت فرهنگی را دادند و گفتند روی آن کار جریان دارد و بزودی آماده نشرات میشود.

وقتی از نام آن پرسیدم ، گفتند ۲۴ ساعت .

گفتم چرا ۲۴ ساعت؟

با تحلیل بجا و دقیقی که از وضعیت فرهنگی کشور ما داشتند اضافه نمودند که میخواهم سایت ۲۴ ساعت برخلاف سایر سایت های فرهنگی هموطنان ما که  اکثرا وقت مشخصی برای جایگزینی و انتشار مطالب جدید دارند ( مثلآ بعضی ها هفتهء یکبار و برخی هر دوهفته و تعدادی هم هر روز این کار را انجام میدهند) ، به مجرد دسترسی به مطالب جدید بلادرنگ آنرا نشر نمایم ، یعنی بطور ۲۴ساعته این سایت  فعالیت داشته باشد.

با وجود اینکه برادر عزیزم در چند سال اخیر کمابیش از مشکلات صحی رنج میبرند ، اما با پشت کار و علاقه مندی زیادی که به کار های فرهنگی  داشتند ودارند تا اوایل  سال گذشته توانسته اند از عهدهء این کار شاقه که بدون شک نیازمند پشت کار شبانه روزی بوده با مؤفقیت گام بردارند ، اما نظر به مشوره داکتر و خانواده ناگزید شدند تا مدتی استراحت نمایند، چنانچه نشرات سایت برای چندماهی از نشر باز ماند تا اینکه  سال گذشته در سفری به هالند درین مورد صحبت نمودیم و از ماه سپتامبر ۲۰۲۳   تصمیم بر این شد تا فعالیت های سایت را از سر گرفته و من سرپرستی آنرا به دوش بگیرم . چنانچه تا حال در خدمت هموطنان و بخصوص جامعه فرهنگی وطن ما میباشم.

برای آن عده از خوانندگانی که تازه با سایت ۲۴ ساعت آشنا شدند قابل تذکر میدانم که  ویژه گی های خاص و شاخصی  که این سایت دارد دوری از هر گونه تعصب و همچنین غیر وابستگی های سیاسی آن به احزاب سیاسی داخل و خارج کشور است که بر محبوبیت آن بیش از پیش افزوده است و همانگونه که در سرلوحهء این سایت تحت عنوان اهداف و  مرام ۲۴ ساعت  چنین میخوانیم :

بیاد داشته باشید که :

 ۲۴ساعت نشریه انترنتی مستقل بوده و به هیچ یک از گروهها و سازمانهای سیاسی در داخل و خارج کشور ارتباط نداشته و هدف آن خدمت به تمام مردم کشور عزیز و دوستداشتنی ما افغانستان بوده و است و بدون هر نوع عقده های شخصی ، تعصبات زبانی، قومی ، منطقوی و نژادی، در مقابل هرنوع بی عدالتی ها ، ظلم ، جرم و جنایت مبارزه نموده وبه کمک هموطنان عزیز ، فرهنگیان وقلم به دستان گرامی در این راه به پیش خواهد رفت.

  و این یکی از بارزترین نکاتی است که مورد توجه اغلب هموطنان ما قرار گرفته است .

 جمع آوری تعداد زیادی از شاعران ، نویسنده گان ، پژوهشگران ، هنرمندان و درکل چیزفهمان کشور ما بدور میز گرد ۲۴ ساعت و یا بعباره ای در زیر سقف ۲۴ ساعت کاری ساده و بسیطی نبوده و بدون تلاش های پیگیر مدیر مدبر آن امکان پذیر نمی بود.  از راز های مؤفقیت جناب مهدی بشیر باید به تجارب کاری ایشان در بخش مطبوعات و نویسندگی بخصوص داستان نویسی برای کودکان یاد نمود. ایشان بیشتر از پنج دهه تجربه عملی  در امور فرهنگی دارند که از دفتر جریده ترجمان آغاز و با نشرات مختلفی چون انیس ، هیواد ، سرباز ، دکمکیانو انیس (مجله اطفال) و غیره ادامه یافت که امروزه با سربلندی نام جاودان کمایی نموده است .  یکی از خواسته های که ۲۴ساعت دارد جذب جوانان و نوجوانان و علاقه مندی شان به فرهنگ غنای سرزمین ماست که لازم است بدون بذل توجه صورت گیرد. محمد مهدی بشیر که دو دهه از فعالیت های فرهنگی اش را به کار در بخش اطفال و نوجوانان کشور در قالب مجله ء د کمکیانو انیس مجلهء محبوب القلوب نوباوه گان سرزمین ما بوده است ، انجام داده است. امیدواریم فرصتی دست دهد تا بتوانیم در گوشهء از ۲۴ساعت صفحه ای را نیز برای این عزیزان که بدون شک آینده سازان کشور ما خواهند بود تخصیص داده و زمینه سازی برای  جذب و علاقه مندی آنها به فرهنگ و زبان مادری شان را فراهم سازیم ، بخصوص در  دیار غربت که  فرهنگ ما در معرض خطر نابودی بیش از گذشته قرار دارد و تلاش ها برای دور ساختن اطفال از رسوم و عنعنات ملی ما از یکسو و دستبرد به ارزش های فرهنگی از سوی دیگر سرزمین ما را تهدید میکند.

و اما تجلیل از هفدهمین بهار نشراتی سایت ۲۴ ساعت در شرایطی برگزار میگردد که جهان بطور کل وسرزمین ما افغانستان بطور خاص آبستن نا هنجاری ها ، دسایس و ده ها نقشه شوم دیگریست که توسط طالبان بی فرهنگ و فرهنگ ستیز ،  این آدم کشان بی سرو پا بر هموطنان ما بخصوص بانوان عزیز سرزمین ما تحمیل گردیده و هرروزه دردی بر دردهای شان افزوده میگردد.

زنان که نیمی از پیکرهء اجتماع را تشکیل می دهند از سه سال بدینسو از همه حقوق مسلم خویش محروم  شده اند و سایه نحوست همچنان برکوی و برزن سرزمین ما سایه افگنده ، بانوان و دوشیزه گان وطن ما همچنان خانه نشین و بدور از کار و تحصیل بسر می برند.

حتی زنانی که تنها نان آور خانواده بودند حق هیچگونه کسب و کاری را  ندارند ، اطفال معصومی که بدون  شک آینده سازان این وطن می توانند باشند بخاطر بدست آوردند  یک لقمه نان در کوچه  و  بازار به کارهای شاقه  می پردازند ، فقر بیداد می کند و کرسی نشینان بی کفایت کابل که با سرمایه های گزاف بخارج از کشور گریختند گاهگاهی سرو صدایی بلند می نمایند که بدون شک جز طبل میان خالی بیش نیست و از طرفی هم آزموده را آزمودن خطاست و هموطنان عزیز ما دیگر هیچ امیدی بدانها نداشته و نخواهند داشت .

جامعه جهانی نیز بسرکرده گی امریکا که با طمطراق و هیاهو روزگاری لشکرکشی کردند و بخیال واهی خویش سدی در مقابل تروریزم ایجاد نموده بودند نه تنها با ذلت و خواری پا بفرار نهادند ، بلکه همه ارزش های بدست آمده در دودهه اخیر را نادیده گرفته و دو دسته تسلیم طالبان ساختند. غافل ازاینکه دیری  نخواهد پایید که  افغانستان یکبار دیگر مرکز تروریزم بین المللی خواهد شد که نه تنها برای منطقه ، بلکه برای همه جهان زخم ناسوری می گردد.

دورتر از افغانستان ، فلسطین اشغالی و جنایات صهیونیست ها درحالی روزافزون شده و دامنه جنگ اکنون به لبنان کشیده شده که اعراب عیاش و خود فروخته همچنان نظاره گر اوضاع ناهنجار منطفه میباشند و اکثر حاکمان کشور های اسلامی مهر سکوت بر لب زده و صدای شانرا بلند نمی سازند تا مبادا دل اربابان شان بدرد آید.

امیدوارم روزی فرا رسد تا در هیچ کجای این جهان صدای توپ و تفنگی نشنویم و همه در صلح و آرامش زندگی کنند.

 

بامید روزی که یکبار دیگر با اتحاد و  همبستگی هموطنان  ما بدور از  هرگونه تعصبات کورکورانه نژادی ، مذهبی ، قومی ، زبانی و سلیقوی  شاهد نابودی دشمنان انسانیت در کشور ما باشیم تا همه اقشار ملت از حقوق حقه شهروندی برخوردار گردند و در سایه صلح و صفا زندگی مسالمت آمیزی را بپیش گیرند و فرزندان عزیز ما با ادامه تحصیل در رشد و شکوفایی سرزمین مادری شان قدم بردارند ، انشاالله

در اخیر یکبار دیگر هفدهمین بهار نشراتی سایت ۲۴ ساعت را به همه فرهنگیان ،  فرهنگ دوستان و همکاران محترم سایت ۲۴ ساعت و همچنین برادر گرامی ام مهدی جان بشیر تبریک  وتهنیت گفته ، بامید صحتمندی کامل و بازگشت دوباره ایشان به فعالیت های فرهنگی شان دعا می کنیم.

باعرض حرمت

قیوم بشیر هروی

سرپرست سایت ۲۴ ساعت

 

24 سپتامبر
۱ دیدگاه

به زنجیر است آزادی . . .

تاریخ نشر :سه شنبه ۳ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۴ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

به زنجیر است آزادی . . .

از آن گمگشته باز آید مگر روزی    نشان آیا؟

 ز گام او زمین لرزد ، ز دستش   آسمان آیا؟

 شود این شام دود آلوده مهمان گاه  ماه و مهر

 سپهر از اختران لبریز و پر از  کهکشان آیا ؟

 بروید در چمن‌زاران هستی، چشمه  های عشق؟

جوانه سر زند کاج  کهن   گردد   جوان  آیا؟

 ز دیواری به پهنای جهان ،  پژواک  می پیچد

 مگر در کندن نقب است  فردای نهان آیا؟

 طنین انفجار عشق  می جوید   مگر یابد

 دلی را ، خانه خود در زمین یا  در زمان آیا؟

نگه کن در کف دستت ، خطوط صبح می خواند

 مرا تعبیر خواهی کرد: روزی در شبان آیا؟

 به زنجیر است آزادی و بر دیوار می کوبد

 شود آزاد،  آزادی  ،  ز  زندان   زبان آیا؟

فاروق فارانی

24 سپتامبر
۱ دیدگاه

گم کرده ام

تاریخ نشر :سه شنبه ۳ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۴ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 

گم کرده ام

دل گرفتار  است و من دلدار را  گم  کرده ام 

در  بیابان   مانده ام   گلزار  را   گم کرده ام 

خانه بر دوش و گریبان پاره ام از دست عشق 

راهی  قشلاق و  رهی  بازار  را  گم‌  کرده ام 

هوش رفت و عقل  شد  درگیری  رنج روزگار

عقل مند و  بخرد و  هوشیار  را گم کرده ام 

در خراب  آباد  این شهر  پر از  بیم  و  امید

کوچه و  دروازه  و  دیوار   ر ا گم  کرده ام 

 چهره ام ژولیده فکرم غرق در   بی بهرگی

از کفم   آیینه ای  اسرار   را  گم  کرده ام 

سیم و زر شد سفله پرور قدر آدم شد به پول

مردمانی   کاکه  و   عیار  را  گم کرده ام

گرچه موجودی دو پا بسیار باشد گرد من 

دیده ای حق بینی دل بیدار را گم کرده ام 

درد ما بسیار و رنج ما نمی گردد حساب 

حسرتا من قوطی  عطار  را  گم‌ کرده ام 

تیر ما را از  کباب  و  منتو  و  لاندی پلو 

نان خشک و کاسه ای آچار را گم کرده ام 

 الحذر از روزگاری سخت  و  بد فرجام ما

میکشم خود را طناب دار را  گم کرده ام 

کابل هستم میروم گاهی به بغلان و مزار 

آمدم کندز رهی  تخار  را   گم‌   کرده ام 

مدت شد میشوم تهدید لیکن چاره چیست 

زین سبب سر رشته ای اشعار را گم کرده ام 

مشکل است محمود تفکیک بد و خوب جهان

فرق بین دوست تا اغیار را گم کرده ام

یکشنبه اول میزان ۱۴۰۳ خورشیدی

۲۲ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی

#احمد_محمود_امپراطور

 

 

 

23 سپتامبر
۱ دیدگاه

لیلای داستان من

تاریخ نشر : دوشنبه ۲ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۳ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

لیلای داستان من

 لبریز از   هوای  توام   در  خزان  دل

 با رنگ یاد  های  ت  و  بوستان  دل

از شعر خاطرات تو  در  شهر  عاشقان

دارم صحیفه‌ای که   بخواند  زبان  دل

 تصویر  می‌ کند  خبر   عاشقانه   را

 لیلای  داستان  من   از   بایگان   دل

مجنون که اززمانه‌ی خود شرح می‌دهد

 حالا منم که  می‌ شنوی   داستان دل

 سنگینیِ نبود  تو   را  پرسه  می‌زند

 دیگر تحملی  که   ندارد    توان  دل

 پاییز! فصل ناب و قشنگی؛ ولی چرا

 نقاش دردهای  منی  در  مکان  دل؟

احمد هنایش

روز اول خزان/۲۰۲۴

 

 

22 سپتامبر
۱ دیدگاه

حس بیگانه

تاریخ نشر : یکشنبه ۱ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۲ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

حس بیگانه

ترا از دور میدیدم که سویم دیده  می آیی

مرا از من ربوده در دلم بنشسته می پایی

به تمکین  خرامت  میخورم  سوگند دلدارم

که از خود می روم وقتی قدم بر دیده می سایی

به من بیگانه بود این حسِ بار اولت دیدن

نداشتم هیچ گاهی این چنین احساس شیدایی

تو خندیدی، سخن گفتی و جنبیدی و بنشستی

دلم از خانه بیرون کردی با همچون فریبایی

شدم غرق تو و محو تو و  محو  ادا هایت

نمی دانم که آگه بودی یا نه؟ زین دل آرایی

از آن روزی که از چشمم گذشتی بسملم کردی

به روز ها حسرت تو دارم و شب های سودایی

من عاشق گشته ام شاید ولیکن خود نمی دانم

همه گویند عشق پیری دارد  سر  به رسوایی

۴ آگست ۲۰۲۱

صالحه واهب واصل

هالند

 

22 سپتامبر
۳دیدگاه

تلخی روزگار

تاریخ نشر : یکشنبه ۱ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۲ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 

تلخی روزگار

 

لطفا  دگر  برای   دلم   درد  سر  نشو

هردم  کنار  پنجره ی   ما   خطر  نشو

 

صد چاله خورده است، دلم باز گویمت

دگر نمک به زخم منی خون جگر نشو

 

تلخیِ   روزگار    برایم    بسی   گران

شیرین به کام تلخ من ای دادگر نشو

 

بارِ خودم  گرانی  کند  روی  شانه ام

یارا توهم اضافه و  یک درد سر نشو

 

این اشک ها و ماتم من بس بوَد مرا

لطفا! دیگر تو باعث چشمان تر نشو

 

(عادل‌!) بس است قصه نوشتن به یادگار

بر گوشهٔ نشین و دیگر نوحه گر نشو 

سید عنایت الله عادلی

 

 

22 سپتامبر
۳دیدگاه

کلبه ی گِلی

تاریخ نشر : یکشنبه ۱ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۲ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

کلبه ی گِلی

به یارم

از سرزمین نور

در قالب گِلی کِدرو ناشفاف

و قلبم هنوز

تورات آیینه هاست

و دستانم در سبد خاطره ها

در گمراهی

و سرگردانی

و آهنگ دوری همان پل رابطه هاست

و ایمان دارم

و ایمان دارم

روزی به خانه ی نور خواهم رفت!

هما طرزی

نیویورک

 ۱۷ اگوست ۲۰۲۴

22 سپتامبر
۱ دیدگاه

یار وارسته

تاریخ نشر : یکشنبه ۱ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۲ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

یار وارسته

 هوایت  بر  سرِ من  رخنه کرده

 که مهرت را به جانم  پهنه کرده

 از آن روزی که شیدای تو هستم

 نگاهت  جرحه‌ی  دل بخیه کرده

* * *

 دلم  دیوانه  و  بیمار   تو  شد

 تمام شوقِ  من  دیدارِ   تو شد

 نگاهی  کن  سراپا  عاشقت  را

 ملنگ  کوچه  و‌  دیوار  تو شد

* * *

 غمی دارم –  ترا   در   بر  ندارم

که   تنها  استم   و   دلبر  ندارم

 دو چشمانم به راهت خط کشیده

 اگر    آیی    غم    دیگر   ندارم

* * *

 دلم تنگ است برایت کی میایی؟

 به سر دارم  هوایت  کی میایی؟

 در این روز ها که  احوالت ندارم

 دل و جانم  فدایت  کی میایی؟

* * *

 دلم   دنباله ات   پیوسته  باشد

که دستانم به دستت بسته باشد

 خدایا از تو  می خواهم مدد کن

 نصیب من همان  وارسته باشد

۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴

فرحت_رحمان

 

 

 

22 سپتامبر
۱ دیدگاه

قصه . . .

تاریخ نشر : یکشنبه ۱ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۲ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

قصه . . .

 فردا  درون  قصه ی  ما  جا   نمی شود

 در خواب  می برد  ولی  رویا  نمی شود

 فردا بشارتی است که در هر طلوع صبح

 تکرار  می شود  ولی    فردا  نمی شود

 تا قصه گو ز قصه، جنون را کشیده است

 لیلا   چراغ   ظلمت   صحرا    نمی شود

 ققنوس  خو  نموده  به   خاکستر  دریغ

 سیمرغ خسته مانده ، پرش وا نمی شود

 تا قصه  گو  به  سینه  سحر  را  نگسترد

 در شام قصه ، صبحی  تماشا نمی شود

 آن شور و عشق و نفرت و آن هجر و آن وصال

 در قصه های  غمزده  ،  پیدا  نمی شود

 تا  جوهر  بهار  در  آن   قصه   نفشریم

 نوش  طلوع   ندیده ،  نیوشا نمی شود

 آوای چشمه ی که فقط شکوه کار اوست

 گم می شود به خامشی، دریا نمی شود

 گل ها غنوده اند به گلدان  ، زبان عشق

 جز   در  ستیز   خار  هویدا   نمی شود

فاروق فارانی

 آگست ۲۰۲۴

 

22 سپتامبر
۱ دیدگاه

سایت ۲۴ ساعت در آستانهِ هفدهمین سال نشراتی اش قرار دارد

تاریخ نشر : یکشنبه ۱ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۲ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 

به اطلاع عموم خوانندگان عزیز ، نویسنده گان و قلم

بدستان دوستداشتنی ، شاعران فرهیخته و همکاران

محترم سایت ۲۴ ساعت رسانیده میشود که سایت

شمادر آستانهء هفدهمین سال نشراتی اش قرار دارد.

در صورتیکه عزیزان وقت و علاقه داشته باشند

می توانندتا صبح چهارشنبه ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۴

نظریات ، پیشنهادات و انتقادات سالم و مفید

شانرا با یک قطعه عکس جدید خود

به این ایمیل آدرس:


kayoumbashir@yahoo.com.au

 

با فرمت  WORD

ارسال نموده و ما را  در بهتر شدن سایت خود

یاری رسانند.

 با عرض حرمت

مسؤولین سایت ۲۴ ساعت

محمد مهدی بشیر و قیوم بشیر هروی

 

 

 

 

 

 

21 سپتامبر
۳دیدگاه

یادِ گل های وطن

تاریخ نشر : شنبه ۳۱  سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۱ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

قیوم بشیر هروی

۲۱ سپتامبر ۲۰۲۴ 

ملبورن – استرالیا

 

اخیرآ جناب داکتر صاحب اسدالله حیدری لطف نموده و آخرین اثر باارزش شان را تحت عنون ( یادِ گل های وطن) برایم فرستادند که لازم است از لطف ایشان اظهار سپاس و امتنان نمایم.

یادِ گل های وطن تقریبآ در ۳۰۰ صفحه و با تیراژ کمی در شهر سدنی به زینت چاپ آراسته شده که شامل چهار بخش مختلف میباشد که ذیلآ بدان اشاره میگردد:

بخش اول : مختصری ازتعلیم تجوید قرآن عظیم الشأن .

بخش دوم : مناجاتیه ها و اشعار مختلفی که در مجموعه های قبلی به چاپ رسیده بود.

بخش سوم: اشعار مختلف بشمول دوبیتی ها و تک بیت ها.

بخش چهارم : مطالب مختلف نثری یا غیر نظمی . 

یادِ گل های وطن ، مجموعه ایست با ارزش که آخرین اثر طباعتی محترم داکتر حیدری می باشد که اینک به زینت چاپ آراسته شده.

محترم داکتر حیدری در سال ۱۹۳۷ میلادی در قلعه هزاره های چنداول کابل دیده به جهان گشود ، تحصیلات ابتدائی ومتوسطه را الی صنف نهم درلیسه عالی نجات و سه سال دیگررادرمکتب تخنیک ثانوی بپایان رسانیده و در دانشکدهء انجنیری دانشگاه کابل راه یافت و با احراز مقام نخست در سال ۱۹۶۲ فارغ و شامل کادر علمی آن دانشکده گردید.

پس از دوسال تدریس در آن دانشکده برای ادامه تحصیلات عالیتر روانه اتحاد جماهیر شوروی وقت گردید و پس از شش سال تحصیل در یکی از انستیتوت های برتر انجنیری در شهر لینن گراد با اخذ مدرک دکتورا ( پ اچ دی) و زادگاهش برگشت ودر انستیتوت پولینخنیک کابل به تدریس پرداخت.

پس از حدود پانزده سال تدریس در رشته های ساختمانهای صنعتی و مدنی ، سرک سازی ، بند و انهار مانند هزاران هموطنش ناگزیر به ترک وطنش گردید وهمراه با همسر وفرزندنش به غربت سرای پاکستان هجرت نمود. پس از یک سال اقامه در آن دیار ، در ۱۹۶۸ میلادی وارد شهر سدنی کشور آسترالیا گردید و تا امروز در آنجا اقامت دارد.

و اما درک هجرت ودرد دوری وطن درسن ۶۲سالگی باعث شد تا ایشان را به دنیای شعر وشاعری بکشاند ، چنانچه  به سرودن اشعار مختلف،عموماً میهنی شروع نموده و خوشبختانه درین راه با ذوق وعلاقه فراوان به پیش رفت . تا حال از محترم داکتر حیدری  بیست وچهارجلد کتابهای مختلف اسلامی،اخلاقی وشعری نشر گردیده که مجموعه حاضر دوازدهمین اثر شعری ایشان میباشد.

در پایان مؤفقیت مزید جناب شانرا آرزو نموده ، امیدوارم لباس عافیت همیشه بر تن و قلم رنگین بر دستان شان باشد تا باشد از نگارش های پیهم شان استفاده ببریم.

اینهم نمونه ای از کلام شاعر که ازاین مجموعه برای شما برگزیدیم.

قلب آسیا

 

خاکت وطن ! به دشمن افغان نمی دهم

این ملک  با  صفا  به  پلیدان نمی دهم

سنگ  و   کلوخ    کشور    زیبای   آریا

بر ملحدان به  لؤلؤ و مرجان نمی دهم

هرچند سال هاست که  دورم  ز میهنم

عشق وطن به جیفهء دونان نمی دهم

تا داده است خدایم ، مرا جان در این جهان

” مهر ترا به مٌهرِ  سلیمان نمی دهم”

من   افتخار   بودن    افغانیم   وطن

هرگز به چین و هند و به جاپان نیم دهم

از بهر لقمه نان  به ” ناتوی ” لعنتی

من اختیار مٌلک به لعینان  نمی دهم

افغان ستانِ  ما  که  بود   قلبِ آسیا

این قلبِ پاره پاره به شیطان نمی دهم

هرکوه و برزن  وطنم  را ز صدق دل

چون جان عزیز دارم و ارزان نمی دهم

با آنکه میهنم شده مخروبه  کلبه ئی

این کلبه ام به ظالم دوران نمی دهم

صد بار ” حیدریاگرم سربرند  ترا

من واک * کشورم به غلامان نمی دهم

*اختیار، تسلط داشتن.

19 سپتامبر
۳دیدگاه

همهمه

تاریخ نشر : پنجشنبه ۲۹ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۹ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

همهمه

در همهمه ی عشقت

علف های سبز را

در لاله تنم

لمس کردم

و در وسوسه ی بودنت

چنان مست شدم

که باران بارید

و سبزه ها خیس شدند

و من هنوز

در صدای دریای تنت

می رقصیدم

و تو را به آغوش می کشیدم

تا آخرین نفس های

پیش از سکوت

هما طرزی

نیویورک

 ۸ جنوری ۲۰۲۴

19 سپتامبر
۱ دیدگاه

اوج آزادی انسان در متعهد شدن نهفته است!

تاریخ نشر : پنجشنبه ۲۹ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۹ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

اوج آزادی انسان در متعهد

شدن نهفته است!

آزادی عمل و بیان را٬ علم بنیادست٬ و موضوع بیان در علوم انسانی ارتباط و نزدیک ساختن مردم٬ که اتحاد مردمی عبارت از شکل گیری ملت به هدف تاسیس نمودن حکومت قانون٬ که ماهیت قانون بالای دولت و ملت تعهدی می باشد از ریشه وجدان٬ تا توسعه را نفع عمومی یا به تک تک اعضاء جامعه نفع و امتیاز رسد.

 جهل و ستیز٬ هیچ تعهد را صورت عمل نیست. حتی اگر در رعایت تعهد نفع خصوصی خودشان نیز نهفته باشد  پس رعایت تعهد کمال آدمی در تمیز وی از حیوان وحشی می باشد.

 از اینجاستکه توماس هاپس٬ فلسفه وجودی دولت را٬ از سرشت حیوانی انسان٬ یعنی هاپس در ایجاد دولت به انسان نگاه بدبینانه دارد: که انسان را٬ گرگ انسان گفته است. با این رویکرد منتقدانه به دولت٬ مجریان را دین چون دست پاک می شود٬ تا همه جنایتکاری های شانرا٬ به اساس روایات دینی توجیه کرده و روحیه استقامت قدرت تولید کنند.

 در نتیجه و سیاست افغانستان:

از چند قرن تاریخ سیاسی افغانستان٬ عدم رعایت تعهد را٬ ناموس ملی افکار سازی کرده اند  که مدرنیته را٬ در جامعه سیاسی در حالت بحران بسوی فاجعه نگه داشته است. و جان گپ اینکه رعایت تعهد دولت به تعهدات٬ برمیگردد به نظارت مردمی که سطح اگاهی بلند از حقوق نیروی آن می باشد.

 

محمدآصف فقیری

18 سپتامبر
۱ دیدگاه

بپر با بالِ آوازت

تاریخ نشر : چهار شنبه ۲۸ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۸ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 

بپر با بالِ آوازت

 سکوتِ سنگ  را در  شیونِ  آیینه  معنا  کن

 تبِ  تسخیر  را در  بالِ  هر  پرواز ، رویا  کن

 اگر چه کاروان‌  ها  را  سرابِ  مرگ  دزدیده

ز نقشِ پای ‌ِشان  فریادِ  رفتن  را  هویدا کن

جهان مرداب‌خو گشته ، زلالِ چشمه کن بیدار

 به روحِ دشت باران زن، عطش را نفسِ دریا کن

گدازی تازه ده خود را، و عشقِ تازه‌یِ سر کن

 درِ گرمابه ‌یِ  اندیشه را بر خویشتن  وا کن

 بپر با  بالِ  آوازت  ز لایِ  میله  هایِ   درد

 افق ها را فلق  بخشیده  و رنگین  ز  آوا کن

 به گنجشکِ  دلت پرواز   را ،  آواز  را  آموز

عقابش نه، فقط بالش، ز رنگِ عشق انشا کن

 ببین خاکسترِ یک  باغ می ‌پیچد به  دستِ باد

 اگر باغی نمی‌ کاری، همین را “باغ بالا” کن

 درِ افسانه ها می‌زن، که بیرون سر زند پریان

 ز عشقِ جاودان‌ِ شان بپرس، آن راز رسوا کن

 برون شو! کاروان آهنگِ رفتن ‌ساز می ‌سازد

 سفر از خود، سفر در خود، سفر تا شهر فردا کن

فاروق فارانی

18 سپتامبر
۱ دیدگاه

درسِ سیاست

تاریخ نشر : چهار شنبه ۲۸ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۸ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

درس سیاست  

معلم درس سیاست به شاگردان گفت، یکی از نکات بسیار مهم در علم سیاست همانا چستی و چالاکیست. سیاستمدار باید آدم چست و چالاکی باشد. اگر سیاست مدار چالاک نباشد بسیار چانس ها را از دست می دهد و به مقامی نمی رسد و اگر احیانا .رسید به زودی عزل میگردد، حتی ممکن است باعث آبرو ریزی خود و همکاران نیز بشود.

شاگردی که از همه تنبل تر بود از معلم صاحب توضیح بیشتر خواست. معلم صاحب نیز چنین توضیح داد :

-اگر سیاست مدار چالاک نباشد هیچ وقت به مقامات بالای دولتی مقرر نمی شود، ضرورت است که سیاست مدار  این .درایت را داشته باشد تا با ارباب قدرت رابطه بر قرارکند.

– سیاست مدار باید بتواند دروغ بگوید و باز فردا انکار کند اگر این چالاکی را نداشته باشد بمقامش دوام نمی آورد.

– سیاست مدار باید به زودی بداند که چگونه مشکلات و کم کاری های موسسه را به دوش معاونش بیاندازد.     

– سیاست مدار باید تمام ثروتمندان شهر و کشورش را بشناسد و باانها رابطه برقرار کند.

– سیاست مدار باید با سفارت ها رابطه دوستانه و خصوصی داشته باشد و به هر بهانه یی به انها جلسه خصوصی بر گزار کند. خوبست آنها را از تمام برنامه های کاری اش مطلع سازد، اگر این جلسات از طرف شب باشد بهتر است.

– سیاست مدار باید در دویدن سرعت عمل داشته باشد حتی باید بتواند پای لچ هم چند کیلومتر بدود. ممکن است ضرورت شود به زودی خود را از محل کار به میدان هوایی برساند.

– سیاست مدار باید سپورت روزانه را فراموش نکند تا در حمل بار سنگین خسته نشود، شاید ضرورت شود که چند بکس سنگین پول را به شانه بکشد ، ممکن اگر توان حمل نداشته باشد همه دارایی عامه بر باد برود.

سید عبدالقادر رحیمی

17 سپتامبر
۳دیدگاه

غزلِ تازه

تاریخ نشر : سه شنبه ۲۷ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۷ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

غزلِ تازه


بیا تو یک غزلِ   تازه از   بهار بخوان

بیا و موجِ شرر   را تو   آبشار بخوان 

بیا به کشورِ دل حکمِ سلطنت میران 

بیا ترانه ای یک چشم  انتظار بخوان 

بیا هوای مرا عاشقانه  تر می ساز

بیا دو دیده ای خونبار من انار بخوان 

بیا   خیالِ  مرا  گلشنِ   تکامل کن 

بیا خبر ز دلِ رفته در حصار بخوان

بیا نوازشِ احساس را تو از سر گیر 

بیا فضای دل انگیز مرغزار بخوان 

بیا رقیبِ مرا با محبتت می سوز 

بیا تو این بغل خالی را دیار بخوان 

بیا گره بگشا گیسوانِ مشکین را 

بیا تو رمزِ معمای بی شمار بخوان 

بیا به حسنِ خودت عالمی منور ساز

بیا به خالق هستی تو کردگار بخوان 

بیا تو محمود از این اختناق بیرون کن

بیا تو سطری ز اندوه و رنج یار بخوان

چهارشنبه ۲۶ سنبله ۱۳۹۹ خورشیدی 

 ۱۶سپتمبر ۲۰۲۰ ترسایی 

احمد محمود امپراطور 

16 سپتامبر
۳دیدگاه

پارکِ شهر نو

تاریخ نشر : دوشنبه ۲۶ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۶ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

پارک شهرنو

چون بیگانگان

از کنار هم رد شدن

و (پارک شهرنو)

آشیانه ای عشق های ناتمام

و (سینمای پارک) معیادگاه عاشقان

در شب های جمعه

هردو بیگانه بودیم

و هردو نا آشنا

وقتی عابری از کنار مان میگذشت

آنها را نمی دیدیم

و وقتی مسجد (حاجی یعقوب)

سر به اذان می نهاد

هردو می خندیدیم

چون نماز ما ،فقط نماز عشق بود

و تبنگ های (شورنخود) و (کچالو)

به ما لبخند می زدند

و من با عجله از (کافه تاج) دور میشدم

تا به پیچک تاکم برسم

و ناژو را تنها نگذارم

ناژو پدر باغ بود

و من دختر آرزو هایش

و پیچک همان لباسی بود به دور دخترش….

که دلیرانه در سرزمین عشق زیستیم

و آگاهانه ترکش نمودیم

هما طرزی

نیویورک

 ۲۸ فبروری ۲۰۲۴

16 سپتامبر
۱ دیدگاه

صید گرفتار 

تاریخ نشر : دوشنبه ۲۶ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۶ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

صیدِ گرفتار 

چو  برگی در  شکنج  پنجه  های  باد پاییزم 

به خواری و  پریشانی و درد  خود  گلاویزم 

من آن صید گرفتارم  به چنگ فتنه ء صیاد 

ترحم کی  بود او را به این  حال غم انگیزم 

زبس از آدمان دیدم بسی ظاهر فریبی ها

سزد یک عمر اگر با شیوهء نستوده بسیتزم 

مرا حب الوطن بر ذره ذره خاک میهن هست 

اگر باشد هرات و  کابل و یا بلخ و گردیزم 

اگر خصم‌وطن در دستم افتد کی رها گردد 

که بر کین خواهی قربانیان تا خون او ریزم 

ثنا را نیست، زاهد میل حرف تو نیوشیدن 

که شد دیری من از بشنیدن افسانه پرهیزم 

محمد اسحاق ثنا 

ونکوور –  کانادا

۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴  

15 سپتامبر
۱ دیدگاه

فرهنگ فریاد . . .

تاریخ نشر : یکشنبه ۲۵ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۵ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

فرهنگ فریاد . . .

 از خونِ سرگردانِ خود ، فریادِ  خود را رنگ کن

اندیشه‌ ی خوابیده را ،  بیدار  کن  در جنگ کن

 آن مشت‌های واشده، دستِ تمنا  گشته است

 ای خشم و کینِ گمشده، انگشت‌ها را چنگ کن

 صبحِ خروس آهنگ را بیدار کن، در عمقِ شب

 صبرِ روان‌  فرسا  بمان ، فریاد را  فرهنگ کن

چون عشق‌ها بی‌رنگ شد، آیینه‌ها بد‌رنگ شد

 جان‌ واژه‌ها را آب ده، بهرِ شکستن سنگ کن

 رنگین  کمانِ  زندگی ، تسخیرِ  خاکستر شده

 از عشق و پرواز و طلوع، دنیای نو ارژنگ کن

 از چرخه‌ی  واماندگی دنیای خود  را وارهان

 آهنگِ فردا را بخوان ، سوی سحر آهنگ کن

مقصودِ پنهان را  بکش  ، از لای دندانِ افق

چون لوحِ خورشیدش نما ، آویزِ هر فرسنگ کن

فاروق فارانی

15 سپتامبر
۱ دیدگاه

آه گرم غریبان

تاریخ نشر : یکشنبه ۲۵ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۵ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

آه گرم غریبان

 

ایدل تو کشتی دیده و طوفان ندیده ای

نوحِ  نبی  و  همَّت   مردان   ندیده ای

چون عشق پرده پوش تن ابن آذر است

لب خنده اش در آتش سوزان ندیده ای

هر عاشقی  ز هجر کسی گریه می کند

تو اشک خون ریخته به دامان ندیده ای

هرگز   مباش   در   پیِ   آزردنِ   دلی

چون  سوز و  آهِ گرم غریبان ندیده ای

از پند  محتسب  بگذر  راه   عشق گیر

این راه وصل را مگر  آسان  ندیده ای

داغیست بر دلم ز غم و  درد روز گار

بنگر تو داغ سینه ی بریان  ندیده ای

طعنه مزن  به حُسنِ دل  آرایِ دلبرم

چون تو صفای لعل بدخشان  ندیده ای

نشنیده ای تو گریه ی پنهان  خنجری

در رعد و برق تندیِ  باران  ندیده ای

پیروز باشید دوستان عزیز و نازنینم

 شیخ مولوی خنجری 

۱۵ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی

۲۵ سنبله (شهریور) ۱۴۰۳ خورشیدی                                

 

 

 

 

15 سپتامبر
۱ دیدگاه

سروِ ادب‌ بر دوش

تاریخ نشر : یکشنبه ۲۵ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۵ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

دوستان صاحبدل

چند ماه پیش دوست فرهیخته‌ای با مهرورزی از من خواست به آهنگ یکی از غزل‌های شادروان مولانا محمد سلیم طغرا غزلی بسرایم. به پاسخ آن دوست گفتم: نمی‌توانم آگاهانه شعر بسرایم. البته اگر روزگاری ناخواسته شرار طبع من در آن حال و هوا زبانه کشید، بازتاب می‌دهم.

اینک حس می‌کنم «سروِ ادب ‌بردوش» در آن حال و هواست. اگر چنین باشد زهی خوشی! خواست آن دوست فرهیخته بی‌ پاسخ نمانده است :

سروِ ادب‌ بر دوش

 

به سقف خانه‌ی شیرین اگر باشی ستون بهتر

شکوه  کو‌ه‌ کن پیچیده‌ تر  در بیستون  بهتر

در آن  بزمی که آهنگِ  محبت لاف می‌بافد

عبور  از آتشِ  اسطوره‌  سازِ   آزمون  بهتر

تحجّر  جرئت‌ افزای   جنایت  گشت  بی‌ پروا

سرودِ  آفرینش تازه  سازد کاف  و نون بهتر

چنان  عقلِ سیاسی خیره‌ خو گردید در عالم،

به بوم  زندگانی  جاودان  رنگِ جنون  بهتر

مدارا  در مدارِ  بی‌  مروّت   دار   می‌گردد

درین دوّار چرخِ نامرادی خشم  و خون بهتر

اگر  آزاده  الکن  گردد   و  آزادگی  خاموش

زبانِ  شاعرِ   تندر  نوا   گردد  زبون   بهتر

بیاور  نی‌لبک را دیده و  دل گشت توفانی

سرودِ  ساحلِ   دلتنگیِ  فانوس‌ گون  بهتر

خروش  روشنی‌ بخشِ تو ای سروِ ادب‌بردوش

درین کولاک‌ فصلِ تیره گردد رهنمون بهتر

کشد خمیازه‌ی  آشفتگی امشب خرد ای دوست

کشم از ‌پرده‌ی  عشّاق آهنگی  برون بهتر:

به تلخی می‌نوازم  نغمه‌ی شیرین‌ تر از شیرین

شکوه کو‌ه‌کن  پیچیده‌ تر در  بیستون بهتر

هانوور

بامداد

۱۵ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی

۲۵ سنبله (شهریور) ۱۴۰۳ خورشیدی