درد را آتش کن . . .
تاریخ نشر : پنجشنبه ۲۱ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۱ جولای ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
درد را آتش کن . . .
راست می گویی که بیزاری ز درد؟
زخم های سینه می خاری ز درد؟
یا که می گویی جهان گندیده است
پس چرا خاموش و بیماری ز درد؟
گر که بیداری به دارت ره نبرد
صرف بیداری و بیداری ز درد
حلقه شد حلقوم تو از چنگ مرگ
ناله ها در دل فقط کاری ز درد
درد می آرد ترا تا ناله صرف
بعد آن چون لاشه بر داری ز درد
درد درمان دارد و دارو و دست
تا که بیداری تو بر داری ز درد
گر که بیداری ترا در سر شود
می توانی دل برون آری ز درد
درد را آتش کن و طوفان بکن
تا جهانت را کنی عاری ز درد
بس که دیدی سوختن ، نه ساختن
دود را آیینه پنداری ز درد
انتظارت، خورده گشتن،گشته است
لقمه لقمه خویش را خواری ز درد
کوه یخ هستی ، بشو آتشفشان
تا شوی مستانه تر جاری ز درد
فاروق فارانی
مارچ ۲۰۲۴