شرابِ آغوش
تاریخ نشر : جمعه ۵ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۶ جولای ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
شراب آغوش
شراب مست آغوشت
شراب گرم و مطبوع نفسها یت
شراب داغ دستانت
مرا با خود به اوج جان فزای عشق خواهد برد
و من این ساغر خالی
در آغوشت
میان پنجههای داغ دستانت
در انبو ه صداها و نفسها یت
چو مومی آب خواهم شد
و تو ای مظهر هستی!
که اندر رگ ،رگ تو میبه جای خون بود جاری
مرا در خود_
در آن آغوش پر مهرت
از این دنیا به آن دنیای مست و خوب خواهی برد
در آن لحظه:
تو از عشق و از پاکی-
و از خوبی
برایم قصه خواهیگفت .
و من چو کودک خاموش
در آغوش زیبایت
به گرمی نفس هایت
نوازشهای دستانت
به خواب شرم خواهم رفت…
به خواب ناز خواهم رفت…
و تو با من_
یعنی (ما)…
چه نیکو بستن یک نطفه را آغاز خواهیم کرد
بله یک نطفه ی پاک و مقدس را …
یک نطفه ی معصوم و خامش را …
و یا…
یک نطفه ی ناپاک و ننگین را –
که در رگهای نرمش خون ناپاک تو جا دارد…
هما طرزی
۲۳ اپریل ۱۹۷۲
کابل – افغانستان