۲۴ ساعت

02 اکتبر
۱ دیدگاه

افکار سازی عمومی در ماهیت حقوق رسانه ها برای افغانستان

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : سه شنبه ۱۰ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

افکار سازی عمومی

در ماهیت حقوق

رسانه ها برای

افغانستان

 

چکیده[۱]

اختلال و اختلاف سازی سازماندهی شده٬ در مبانیپدیده های جامعه شناسی سیاسی یک جامعه٬ که ارزش های باوری و فکری مردم یک سرزمین می باشد و در اقتدار حاکمیت ملی٬ سازنده است. توسط محرکه های بیرونی یا جنگ روانی رسانه ای٬ به خصوص در جوامع بدوی به اهداف پدیدار می شود. که مخاطبین فقط تاثیر پذیر هستند٬و از این تاثیر پذیری قدرت های جهانی وارد بسترهای از جامعه شده و تصاحب منافع می کنند. در این حالت امنیت رسانه ای عبارت از نظارت٬ بر اطلاعات شبکه های چاپی٬شنیداریو دیداری و انترنتی می شود٬ که قانون رسانه ها در حیطه حقوق آزادی بیان٬ سواد رسانه ای را٬ برای مخاطبین و تکلیفی برای فعالان اجتماعی رسانه ایایجاد می کند. تا باشد که منافع عامه کشوری حفظ و حاکمیت ملی مقتدر گردد.که در این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی٬ کلید واژه های ذیل را٬ در حیطه عنوان تحقیق٬ پژوهش می کنیم:

بحران سازی هویت جوانان و جنگ روانی٬ سعادت و یا

مسبب سعادت بودن آزادی بیان٬امنیت رسانه در

ماهیت سیاست مدرن برای افغانستان

 

مقدمه:

ماده بیست و دوم اعلامیه حقوق بشر اسلامی٬ محدودیت های برای آزادی بیان وضع نموده است: که مغایرت با اصول دین٬ عدم جواز تبلیغ سوء بر ضد مقدسات و کرامت انبیاء (ع) عدم جواز برانگیختن احساسات مذهبی قومی٬ لسانی٬ نژادی٬ حقوق و آزادیهای دیگران منع شده است. و حتی نظریه پرداز مشهور لبرالیسم آمریکای جان استوارت میل٬ هم به آزادی مطلق بیان باور نداشت. و در صورت تحریک آمیز و بحران آفرینی بیان٬ آنرا مشروع نمیداند (محمدی٬۱۰۶ : ۱۳۹۵). پس محدودیت آزادی بیان٬ امنیت بیان برای منافع عمومی در سیاست های مدرن و جهان امروزی اطلاعات تبیین می شود. که محدویت به اساس مجموعه اصول مدون در قانون رسانه هارا٬ امنیت روانی مخاطبین نیز٬می توان تعریف کرد. و از طرفی رسانه برای افکار سازی جوانان٬ می تواند قدرت تولید کننده ذهنی محسوب شود٬ که نیروی جوانی یا جوانان٬ عبارت از قدرت اجتماع می باشند٬ که می توان آنرا٬ قلب جامعه گفت. و محرکه بسوی تعالی و عقب ماندگی کشوری نیز جوانان اند. هویت های کسبی برمیگردد به همت و کوشش جوانان٬ چون جامعه تخصصی و علمی را٬ شکل بدهند. اما جوامع جهان سومی را٬ تجاوز فرهنگی در بستر رسانه های جمعی٬ بحران سازی هویتی می کنند٬ یعنی بحران هویت های ذاتی جامعه چون باور٬ زبان و رسوم و عنعنات اند٬ که امنیت رسانه ای در برابر آن٬ توانایی فکری متعالی جوانان را٬ نخست باید. زیرا عصر کنونی دهکده کوچک یا تصاحب رسانه ای انترنتی٬ که از کنترل دولتها نیز بعید بوده و در این وضعیت٬ زیان و ضرر فکری بیشتر٬ در جوامع خلاصه می شوند٬ که در مقدم هویت های ذاتی آن جامعه مورد تجاوز قرار گرفته است. و از طرفی باید اذعان کرد: آزادی بیان وسیله برای سعادت است٬ که پژوهشگران از درک حقیقت در سیر علمی٬ که شامل:‌شناخت و استنتاج پدیده ها٬ می شود در بستر آزادی بیان برای سعادت اجتماع بیان می دارند٬ که آزادی خواهی فاقد روحیه وحدت ملی٬از ماهیت علمی علوم انسانی نیست و در غایت یا نتیجه سعادتی برای افغانستان ندارد. در این حالت امنیت رسانه ای٬ بایدی و مهارکننده اهداف سوء گردد. تا امنیت رسانه ای در ماهیت سیاست مدرن٬ همانا روح همزیستی٬ متعالی حاکمیت ملی در کشورما شود. تا حقوق رسانه ها٬ که مجموعه قوانین و مقررات حاکم بر حوزه رسانه ای اعمال می شود٬مرتبط به حقوق آزادی بیان و معاهدات بین المللی تصویب و رعایت گردد.

۱- بحران سازی هویت های ذاتی و جنگ روانی:

تغییر اجتماعی در جهان امروز٬ چنان عمیق و پُر سرعت استکه اصیل ترین عرصه های حیات بشری بنام هویت را٬ با چالش جدی رو به رو کرده٬ زیرا هویت های متصلب پیشین که ضامن حفظ وضع موجودند٬ در حال تغییر می باشند. بحران هویت بدون شک مهم ترین آسیب اجتماعی امروز جهان بوده که در کلیه روابط اجتماعی٬ فرهنگی٬ اقتصادی٬ سیاسی در جوامع ناشی از جهانی شدن٬پدیدار شده است(نیکوکار٬ نوابخش٬ ۳ : ۱۳۸۲). در جوامع سنتی پیوند تنگاتنگ فضا٬ زمان و فرهنگ در یک مکان یا محل و سرزمین نیازهای هویتی را٬ به خوبی جوابگوست و انسان ها در درون دنیاهای کوچک٬ محدود٬ پایدار و منسجم خود٬ به هویت و معنای مورد نیاز خود به آسانی دست پیدا می کند٬ اما در فرآیند جهانی شدن با پاره کردن این پیوند ها و نفوذ پذیری و فرو ریختن مرزهای مختلف زندگی اجتماعی٬ گونه های هویت های ذاتی را٬ متزلزل و حتی نابود می کند٬ که تحت این دگرگونی های بنیادین٬ امکان هویت یابی سنتی بسیار کاهش یافته و نوعی بحران هویت و بحران معنا در انسان ها٬ پدیدار می گردد( گل محمدی٬ ۱۳۸۳:۲۴۵). و جنگ روانی در بستر عصر اطلاعات یا دهکده کوچک عبارت از استفاده برنامه ریزی شده از تبلیغات و سایر اعمالی که بر نظریات و احساسات جامعه وارد می شود٬ است٬ البته کلمه جنگ به مفهوم ستیز مخفی که روان اعضاء جامعه را٬ نشانه گرفته اطلاق می شود. که به مفهوم جنگ نرم در مطالعات بین المللی نیز بیان می گردد. پس جنگ نرم عبارت از هر اقدام غیر خشونت آمیز که ارزش ها و هنجارهای جامعه هدف قرار داده می باشد(قربان زاده سوار و ناطقی٬ ۴۸: ۱۳۹۲). حالا در نتیجه: جنگ و ستیز یکی از عناصری ناخشنود بشری٬ از ابتدای تاسیس اجتماعات با آن مواجه بوده ایم٬و بشر را٬ به صورت مطلق در دنیا٬ گریزی از آن نیست. در زمان کنونی جنگ ها با شکل و شمایل جدیدی بروز می نمایند و ظاهر خشن آن دیگر نمایان نمی باشد٬ که افراد قربانی سلطه گریان قدرتمندان جهانی می گردند٬ که فشارهای رسانه و ارتباط جمعی را٬ سیاست گذاری می کنند. که جنگ نرم را می توان تهاجم خاموش و نرم به وسیله و ابزار فرهنگ برای کاستن ارزش های فرهنگی٬ برای از بین بردن روحیه همبستگی ملت دانست٬ که امنیتی سازی فضای رسانه ای سیاسی و اجتماعی را٬راه کار دانسته و عمل باید نمود.

۱-۱ تحلیل بحران سازی فرهنگی و جنگ روانی در افغانستان:

کشورما افغانستان٬در چندین دهه شاهد تحولات بوده٬ که مورد تجاوز قدرت های شرق و غرب گردیده است. که جنگ های داخلی نیز٬ ناشی از جنگ های روانی می باشد. که موارد برجسته ناشی از آن٬شامل بحران سازی هویت فرهنگی و جنگ روانی را٬ در ذیل فهرست می کنیم:

  • تکنوکراسی و عوام فریبی:‌ تکنوکراسی بصورت فشرده اگر بیان شود٬ عبارت از افرادی که با مدارک دانشگاهی با قدرت شهرت تصاحب امتیاز می کنند – ماهیت اعضاء جامعه بدوی استکه فاقد بصیرت با دید سطحی٬ فریب حالت عامه را٬ می گیرد٬ و این مجموعه افراد فاقد تعهد به وطن و انسانیت٬ در پی منافع خصوصی خودشان اند.
  • رسانه ای شدن فاقد فرهنگ:‌ فرهنگ اجتماعی ماهیت ثبات سیاسی در امر تداوم قدرت مردمی نهادینه شده است. که جامعه شناسان معاصر ربط سیاست و فرهنگ را٬ به درستی ترسیم کرده اند. هرچند ابعاد فرهنگ بسیار زیاد است. که بطور فشرده می دانیم٬ فرهنگ عبارت از مجموعه رفتار و کردار اعضاء جوامع که تنوع فرهنگی٬ قدرت همبستگی آنست٬ اکتفا می کنیم. ولی آنچه از گونه های فرهنگی چون شعر٬ موسیقی و سینما اکنون در رسانه ای های جمعی افغانی٬ پدیدار شده است٬ مصداق مغلوب بودن و سیر نزولی مدرنیته در برابر بدویت تحلیل می شود.
  • تقلید کورکورانه: امروزه بسیاری از جوانان در پی شهرت میان تُهی اند – یعنی دوست دارند در شبکه های اجتماعی مشهور شوند٬و آن شهرتی میان تُهی که جوان فاقد هدف در فعالیت هستند٬ که این شهرت های بیدون محبوبیت٬ پی آمدهای در پی دارد که یکی از عوامل سیر تنزل توسعه انسانی در جامعه می شود.
  • معارف و تحصیلات: بایستی جوانان در مرحله نوجوانی همانا صنف نهم٬ هویت کسبی شانرا بدانند و خویش را پیدا کرده باشند. که برای کدام ارزش اجتماع همانا خدمت به انسانیت و کشور٬ پسا فارغیت پوهنتون حضور پیدا کنند. در حالیکه بعد فارغ شدن صنف دوازدهم این نظام تحصیلات استکه رشته جوانان را تعیین می کند٬ نه خودشان و علاقه شان … که شاهد این مورد نیز هستیم که محصلین شرعیات فاقد دروس مقدماتی دینی یا مدرسه در تحصلات عالی از جوانان که از مکاتب راه پیدا کرده اند٬ و در دام افکار افراطیت و وهابیت افتاده اند.

۲- سعادت و یا مسبب سعادت بودن آزادی بیان:

آزادی یعنی اینکه: اعضاء جامعه در رفتار و کردار٬ تفکر و بیان تا سرحدی آزاد هستند٬ که آزادی کس و کسانی دیگر را٬ سلب نکنند. از این جهت حقوق خصوصی و قوانین مدنی مصادق بر این آزادی هاست. یعنی تفکر و حکمت در بیان٬ از درک حقیقت مسبب سعادت اجتماع می گردد٬ که آزادی خواهی فاقد عقلانیت سیاسی و حس تعهد به وطن٬ بستری فکری در برابر جنگ های روانی می شود٬ که حاکمیت ملی کشوری را٬ تهدید می کند. همچنان آزادی اندیشه و بیان از دید اسلام٬ فلسفه و حقوق بین الملل مورد بحث بوده٬ که در قوانین داخلی و میثاق های بین المللی انعکاس یافته است(میل٬ ۱۵: ۱۳۶۳). در نتیجه استدلال ما در مبانی٬ وسیله بودن آزادی برای سعادت یا اینکه نه خود آزادی سعادت است٬ اصولاً در وضع محدویت ها٬ بر آزادی بیان هستیم٬ که در معاهدات بین المللی حقوق بشر٬ قیود و محدودیت های مرتبط بر آزادی بیان را٬ پیدا نمود: اکثر مطلق فلاسفه سیاسی مدرن٬ اگرچه معتقد به حقوق فردی به عنوان پایه و بنای زندگی بشری اند٬ اما با این حال تصریح می کنند٬ که در یک جامعه تحت شرایطی که ذیلاً به آنها اشاره می شود٬ آزادی بیان محدود گردد.

  • در وضعیت تضاد بین دو یا چند حق بنیادین.
  • در وضعیت تضاد بین محتوای روشن یا نیمه روشن (مبهم) یک جق.
  • در وضعیت تضاد بین یک حق بنیادین و خطر جدی و شدید تهدید کننده جامعه.
  • در وضعیت تضاد بین حقوق و هنجارها و ارزش های فرهنگی اساسی یک جامعه(رضوانی٬۱۳۹۵:۸۳).

۲-۱ آزادی بیان از اسلام برای افغانستان:

بسیاری از صاحب نظران به این باور اند٬ که آزادی بیان مطلق و بیدون محدویت٬ برای بشر٬ حق بنیادین می باشد. اما برخی دیگری٬ اگاهان امور را٬ موظف به نظارت کرده اند. تا همچون غذای مسموم٬ افکار مسموم به اعضاء جامعه تزریق نگردد – که در این میان٬ بهترست آزادی بیان را٬ از اسلام برای افغانستان تحلیل کنیم:‌در تفسیر آیه شریفه <لا اکراه فی الدین> یعنی اگر لااکراه فی الدین قضیه اخباری باشد٬ گزارش از تکوین و طبیعت می نماید که در قاموس آفرینش عقیده اکراهی نیست. و اگرگزاره انشایی باشد٬ آدمیان را نهی می کند تا عقیده را٬ بالای کسی تحمیل نکند و این انشایی بر حقیقتی تکوینی مصداق دارد(طباطبایی٬ ۱۲۳: ۱۳۶۴). عقیده برخی دیگر٬آزادی فلسفی را یک واقعیت و آزادی سیاسی را یک حق تلقی کرده اند٬ که اولی از نظر فلسفه سیاسی قابل بحث نیست ولی دومی که قابلیت اعطا و سلب می باشد موضوع فلسفه سیاسی است( سروش٬ ۴۲: ۱۳۷۵). با توجه به تحقیقات محدویت آزادی بیان در اسلام٬ در مورد اینکه جامعه را٬ بسوی فساد و گمراهی سوق ندهد٬ آزادی و آزادی بیان ماهیتاًً قبل از رنسانس غرب از ۱۶۴۸ به بعد که شروع می گردد٬در جوامع اسلامی بوده است. و اینکه آزادی همزاد انسان است و انسان را٬ فطرتاً آزاد خداوند آفریده٬ و هیچکس نمی تواند این حق را٬ از او سلب کند. و آزادی یک ارزش انسانی بوده که اعتقاد داریم که در انسان آزادی اصالت و شرف وی است. بنابراین تمامی ادیان آسمانی عهده دار حفظ آزادی انسان بوده و در برابر بردگی که سلب برابری است٬ عریان ایستادگی کرده است و آزاد بیان که ذاتاً در ماهیت ادیان چون بیان می باشد. و برابری اجتماعی که هیچ افغان از افغان دیگر برتری ندارد و آزادی بیان در پاسخگو کردن مجریان٬ روح توسعه کشوری ما می باشد٬ اتفاق نظر گردد تا افکار عمومی به اساس آن٬ نظارت سیاسی کند.

۳- امنیت رسانه در ماهیت سیاست مدرن برای کشور:

منظور از اندیشه سیاست جدید برای افغانستان٬ آماده کردن خویش را٬ در باب پذیریش مفهوم درست آن٬ از لحاظ معرفتی و واقع بینانه آن ضروریست. زیرا در دهه های اخیر دانشکده های علوم انسانی در پوهنتون های افغانستان٬ با رویکرد سلیقه ای در باب مدیریت و کدر های علمی٬ فرسنگ ها دور٬از رسالت عقلانیت سیاسی برای نسل نوین شدند. از این جهت ماهیت تفکر انتقادی در رسانه ها٬ که کیفیت یا محرکه توسعه باشد٬ با روحیه ستیز بنیادهای حاکمیت ملی را٬ طی بیست سال جمهوریت صوری تضعیف کرده بود. هرچند رسانه ها٬ از لحاظ ارقام زیاد ولی فاقد کیفیت کاری از مبانی عقلانیت٬که توانایی تولید افکار بکر در باب سیاست مدرن را نداشتن٬ از همین جهت عرف کاری رسانه ای تقلید و ترویج تهاجم های فرهنگی در ابعاد سیاست و فرهنگ شدند. جان کلام در تبیین امنیت رسانه در مقدم و نتیجه٬ سطح اگاهی بلند مخاطبین می باشد٬ که در مورد این گفته سقراط را٬ هرگز نباید فراموش کرد: جامعه ای به سعادت میرسد٬ که فعالیت روزانه اعضاء جامعه مطالعه باشد. پس سعادت در ماهیت امنیت رسانه ای عبارت از نبوغ و صاحب فکر شدن نسل اکنون افغانستان می باشد٬ که قدرت دانش در افکار عمومی ثبات سیاسی و حقوقی در همه ابعاد علوم انسانی ما گردد.

۱-۳- تفکیک قوا٬ محصول سیاست جدید پسا قرن هفدهم: 

در نخست دانست٬ که فرهنگ روبه رو٬ در سیاست عبارت از شتاب عمل بسوی نتیجه٬ فارغ از محدودیت و موانع های حقوقی و فکری می باشد. که فرهنگ روبه رو را٬ در سیاست بین دولی از طرف قدرتها می توان شاهد بود – اما در حقوق داخلی سطح اگاهی بلند مردم مسبب منافع عامه که فرجام ذهنی را٬ طی کرده باشند است. فرجام ذهنی: در فلسفه هگل آلمانی عبارت از صورت عمل با آنچه نتیجه به دست خواهد آمد٬ یکسانی دارد. که نتیجه و صورت العمل دوباره در فلسفه وی٬ عقل یا گوهر عقل می شود٬ است.[۲] یعنی فرجام ذهنی را٬ در مقابل شعار تُهی معنا می توان پذیرفت. در جامعه افغانستان و فرهنگ سیاسی و بهترین حالت فرهنگ سیاسی را٬ در جامعه سیاسی می توان حاکمیت قانون گفت. آنچه در افغانستان مربوط به همت جوانان می گردد تا فعالیت روزانه شان چون مطالعه٬ فرهنگ سیاسی را٬ در امر پاسخگوی مجریان قدرت٬ قدرت دانش بخشیده و ثبات سیاسی را٬ به ارمغان آورد. پس روح حاکمیت قانون قدرت دانش بوده٬که تفکیک قوا از لوازم شکلی حاکمیت قانون در قوانین اساسی می باشد – در برابر سرشت سرکش نفس انسانی مجریان٬ راه حل داده شده٬ که اگر قدرت در سه قوه تقسیم نشود و در دستان یک کس یا یک گروه متمرکز باشد٬ استبداد می کند. برای درک عمیق و ژرف تفکیک قوا٬ فضیلت در سیاست را بدانیم: فضیلت در سیاست عبارت از توانایی٬ عقلانیت٬ و شهرت و قدرت می باشد. توانایی جوهره ذاتی انسانی استکه نمی شود٬ آنرا آموخت و عقلانیت سیاسی کسب علوم سیاسی پوهنتون می باشد. که شهرت و قدرت در جوامع توده و نخبه فرق ژرف دارد. زیرا در جوامع توده٬ چون اکثریت با چشم دید که می بینند و قضاوت می کنند تا بصیرت و نبوغ عقلی٬ ریا و مکر وسیله هدف یا قدرت می باشد. اما در جوامع نخبه شهرت همانا از ماهیت محبوبیت که خدمت است٬ پدیدار می شود. و سیاست فاقد حقوق که بیدون شک حقوق مهار کننده در برابر سرکشی های قدرت است٬ اما اینکه حقوق چگونه ابزار قدرت نگردد٬ منوط می شود به سطح آگاهی بلند اکثریت مردم٬ و اینکه سرشت قدرت فساد آورست٬ توماس هابز فیلسوف انگلستانی٬ فلسفه وجودی دولت را٬ از عالم حیوانی و دیو سیرتی انسان می گیرد: که انسان را گرگ انسان تبیین کرده است. در نتیجه در افغانستان تا زمانیکه افکار عمومی مردم٬ در فراسوی سمت٬ قوم و باور سیر نکنند و «ما» یعنی قوم گرایی و سمت «من» منفور که حالت متعالی همانا ملت یا ما پدیدار نشود٬ در واقع جمهوریت و تفکیک قوا و انتخابات به مثابه زهر میماند که کشور را٬ بسوی تجزیه سوق می دهد و حقا که تجزیه در افغانستان بدترین تجربه خواهد بود.

نتیجه گیری و پیشنهادات و راه های حل

در عصر کنونی گستره ارتباطات٬ تبادل اطلاعات به واسطه شبکه های رسانه ای٬سرعت حداکثری را٬ با دربرگیری پُر مخاطب به دنبال دارد. که مجموعه عوارض جانبی و تهاجمی فرهنگی ناشی از آنرا٬ برای افغانستان می توان تروریسم سایبری نیز تعریف کرد. افغانستان پسا چند دهه تحول٬ آسیب پذیری بیشتری از ناحیه امنیت روانی در بستر رسانه های جمعی دارد. اختلال و اختلاف روانی ناشی شده را٬ چون سلاح کشتار جمعی نیز توجیه نمود. مسلماً ضمانت اجرای حقوق رسانه چون بیطرفی و پاسخگوی مجریان٬ با نظارت مردمی تکلیف دایمی دولت محسوب می گردد. که یکی از بدیهی ترین حقوق شناخته شده بشر٬ حق آزادی بیان و امنیت روانی ناشی از آن٬ بخشی لاینفک اسناد حقوق بشری بوده٬ که آزادی معادل فلسفه وجودی انسان است و انسان را٬ فطرتاً آزاد خداوند آفریده٬ و آزادی یک ارزش متعالی٬ که باور داریم در انسان آزادی اصالت و شرف می باشد. بنابراین تمامی ادیان آسمانی عهده دار حفظ آزادی انسانی بوده است. و اینکه آزادی و آزادی بیان وسیله برای سعادت است٬همانا توسعه کشوری می باشد٬ که در بستر تفکر انتقادی٬ می توان پیشرفت و توسعه افغانستان را٬ برق آسا کرد. که البته رسیدن افکار عمومی جامعه سیاسی افغانستان بصورت حداکثری در ماهیت سواد رسانه ای٬ ثبات امنیت رسانه ای می شود: سواد رسانه ای چشم اندازهایی که افراد از محتوا و داده های رسانه ای به کار می گیرد٬ با فراتر از سواد خواندن و دیدن و شنیدن٬ منوط به تحلیلی فکری و برداشت وی می گردد٬ است. که Media Literacy همانا سواد رسانه ای٬ چون رژیم غذایی باید هوشمندانه مراقب بود٬ که بطور فشرده سواد رسانه ای درک و فهم می باشد با مهارت٬ که می توان انواع رسانه ها و انواع تولیدات آنها را٬ شناسایی و تفکیک و ارزش گذاری کرد.

رسانه ها٬ در ماهیت سیاست مدرن برای افغانستان٬ می توانند در روابط و پاسخگوی قوای های قدرت چون تفکیک قوا٬ برای اقتدار حاکمیت ملی تولید برنامه های سیاسی کنند. که بدون شک حکمت و جوهره فکری تفکیک قوا٬ در ارزش های اسلامی هم٬ مورد بحث و هدف متعالی نفس انسان٬ در محوی استبداد٬ کبر و طاغوت بیان گردیده٬ می باشد. که در مقالات تحقیقی قبلاً نشر شده٬ از بنده شرح یافته است.

  • امنیت رسانه ای٬ در حیطه حقوق رسانه ها٬ به هدف حفظ آرامش روانی مخاطبین و اقتدار روحیه حاکمیت ملی در برابر تهاجم فرهنگی ناشی از وسایل ارتباط جمعی٬ برای کشورهای در حال توسعه چون آب حیات تبیین می شود.
  • جان کلام امنیت رسانه ای٬ سطح آگاهی بلند مخاطبین در تحلیل دریافت داده ها٬ می باشد – که در این امر قدرت دانش می تواند از رسانه های چاپی و طبع مطبوعات٬ بالای سایر انواع رسانه ای ناشی شود٬ پس رسانه های چاپ از لحاظ ارزش گذاری رسانه ای٬ در صدر قرار می گیرد.
  • جوهره فکری یا اهداف که حکما٬ در قرن هفدهم چون تفکیک قوا٬ برای سیاست بیان داشته اند٬ در ارزش های فکری و حکمت دینی اسلامی قابل هضم بوده و برای متعالی سیاست مدرن٬ برای افغانستان در حیطه تحقیقات تطبیقی پدیده های مدرنیته با ارزش های اسلامی٬ رسانه هارا٬ بایدی تولید برنامه های سیاسی در حیطه آنست.
  • رسانه های رسمی چون ماخذ و منبع علمی برای پژوهشگران محسوب می گردد. که قدرت دانش در رسانه های رسمی٬ تمیز یا فرق ژرف در برابر رسانه های خودسر انترنتی٬ جایگاه دارد٬ که قدرت این تمیز٬ در رسانه های رسمی افغانستان تقویت و اقتدار باید یابد. رسانه های رسمی مانند: مجموعه رسانه های چاپی و انترنتی چون سایت های معتبر علمی٬ دیداری و شنیداری که در حیطه حقوق رسانه ها٬ فعال هستند.
  • تبلیغات آزادخواهی آرمانی٬ که در دنیای واقعی غیر قابل تطبیق اند٬ با نبوغ فکری مخاطبین باید مهار گردد٬ زیرا این گونه تبلیغات در تجزیه و چندپارچه شدن ملت غیور افغانستان٬ برنامه ریزی شده اند.
  • اهمیت محوری رسانه ها٬ به هدف توسعه افغانستان٬ از نبوغ افکار عمومی٬ که رسانه ها را٬ این قدرت فکری تولید برنامه باشد٬ مبانی است. در وضعیت و حالت که رسانه ها٬ تولید کننده و مدیر افکار عمومی در جوامع بدوی باشد٬ رسانه در امر توسعه نقش محوری ندارد.

 

منابع و مأخذ

  • قرآن کریم
  • محمدی فریده٬ محدودیتهای آزادی بیان در اسلام: فصلنامه علمی – پژوهشی پوهنتون غالب٬ ش ۴ ٬ زمستان ۱۳۹۵.
  • میل جان استوارت٬رساله ای درباره آزادی٬ ترجمه احمد شیخ الاسلامی مجموعه فلسفه و منطق – ۱۳۶۳.
  • فلسفه هگل٬ نوشته والتر استیس پوهنتون آکسفورد انگلستان٬ ترجمه حمید عنایت – ۱۳۹۰.
  • نیکوکار مستانه سادات٬ نوابخش دکتر مهر داد – جهانی شدن و بحران هویت جوانان ۱۳۸۲.
  • گل محمدی احمد٬ جهانی شدن فرهنگ و هویت٬ تهران نشر نی – ۱۳۸۳.
  • قربان زاده سوار٬ قربان علی و هاشم ناطقی٬ جنگ نرم غرب و مشروعیت سیاسی جمهوری اسلامی ایران٬ فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی – ۱۳۹۲.
  • رضوانی سیدحسین٬ حق آزادی بیان و مسوولیت بین المللی کشورها در قبال آن٬ فصلنامه سیاست خارجی٬ زمستان ۱۳۹۵.
  • طباطبایی محمدحسین٬ تفسیر المیزان ترجمه محمدرضا صالحی٬ ۱۳۶۴.
  • سروش عبدالکریم٬ دین و آزادی ۱۳۷۵.

 

 

پاورقی : 

 

[۱]  محمدآصف فقیری نویسنده و پژوهشگر علوم انسانی افغانستان٬ کارشناسی ژورنالیسم و ارتباطات وکارشناسی ارشد حقوق عمومی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد افغانستانFaqiri85@gmail.com

[۲]   فلسفه هگل٬ نوشته والتر استیس دانشگاه آکسفورد انگلستان٬ ترجمه حمید عنایت – ۱۳۹۰.

19 سپتامبر
۱ دیدگاه

اوج آزادی انسان در متعهد شدن نهفته است!

تاریخ نشر : پنجشنبه ۲۹ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۹ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

اوج آزادی انسان در متعهد

شدن نهفته است!

آزادی عمل و بیان را٬ علم بنیادست٬ و موضوع بیان در علوم انسانی ارتباط و نزدیک ساختن مردم٬ که اتحاد مردمی عبارت از شکل گیری ملت به هدف تاسیس نمودن حکومت قانون٬ که ماهیت قانون بالای دولت و ملت تعهدی می باشد از ریشه وجدان٬ تا توسعه را نفع عمومی یا به تک تک اعضاء جامعه نفع و امتیاز رسد.

 جهل و ستیز٬ هیچ تعهد را صورت عمل نیست. حتی اگر در رعایت تعهد نفع خصوصی خودشان نیز نهفته باشد  پس رعایت تعهد کمال آدمی در تمیز وی از حیوان وحشی می باشد.

 از اینجاستکه توماس هاپس٬ فلسفه وجودی دولت را٬ از سرشت حیوانی انسان٬ یعنی هاپس در ایجاد دولت به انسان نگاه بدبینانه دارد: که انسان را٬ گرگ انسان گفته است. با این رویکرد منتقدانه به دولت٬ مجریان را دین چون دست پاک می شود٬ تا همه جنایتکاری های شانرا٬ به اساس روایات دینی توجیه کرده و روحیه استقامت قدرت تولید کنند.

 در نتیجه و سیاست افغانستان:

از چند قرن تاریخ سیاسی افغانستان٬ عدم رعایت تعهد را٬ ناموس ملی افکار سازی کرده اند  که مدرنیته را٬ در جامعه سیاسی در حالت بحران بسوی فاجعه نگه داشته است. و جان گپ اینکه رعایت تعهد دولت به تعهدات٬ برمیگردد به نظارت مردمی که سطح اگاهی بلند از حقوق نیروی آن می باشد.

 

محمدآصف فقیری

30 آگوست
۱ دیدگاه

حمایت جمعی از توده ها٬  قدرت بازدارندگی مردمی نیست!

تاریخ نشر : جحمه ۹ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۳۰ اگست  ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا 

حمایت جمعی از توده ها٬ 

قدرت بازدارندگی مردمی نیست!

قدرت بازدارنده مردمی عبارت از قدرت دانش در سطح آگاهی بلند مردم٬ و تکلیف دایمی بالای دولت چون نظارت می باشد٬ که سرکشی های قدرت را٬ مهار می کند.

در افغانستان این چنین نبوغ فکری که مسبب حاکمیت ملی گردد٬ از هیچ جناح و حزبی نتیجه نداده است. و همیشه تا اکنون شعارهای شان تُهی معنی و بخاطر منافع خصوصی خودشان می باشد.

 

در واقع٬ احزاب مردمی برای تغییر افغانستان پسا ۲۰۲۱ با حضور جبهه های نظامی٬ در حیطه تغییر به مثابه حیات دیپلماسی – نه فعال در خونریزی ها٬ زیرا دیپلماسی فاقد شمشیر فقط حرف بوده٬ اگرچه در قرآن نیز مهر شود.

از این جهت تغییر کشور از برگزاری لویه جرگه حقیقی با همه طرف های افغانی٬ و حل تمامی معضلات سیاسی را٬ در جرگه به مطلوب ترین راه حل های عملی٬ تهداب قانون اساسی نمود٬ تا حکومت قانون ثبات سیاسی برای توسعه کشوری گردد.

 

اما واقعیت افغانستان اینست: که جریانات سیاسی بسوی تقویت سمتی قومی٬ و فقدان عقلانیت سیاسی یا رویکرد احساساتی٬ تدوام طالبان شده است. و محرکه های خارجی نیز٬ عدم عقلانیت سیاسی برای افغانستان را٬ درک نموده٬ که با دهشت بجای قانون افغانستان را٬ نگه می دارند.

 

محمدآصف فقیری

 

 

24 آگوست
۱ دیدگاه

عدالت و دولت

تاریخ نشر : شنبه ۳ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۴ اگست  ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا 

عدالت و دولت

عدالت مفهوم وسیعی می باشد٬ که فلسفه حق و انسان را٬ به منظور عدالت اجتماعی چون برابری و آزادی بیان و عدالت اداری را٬ که اداره امور در خدمات عامه متمرکز باشد٬ است و نه برای فرد و گروهی٬ اما سوال اصلی و مهم این استکهقانون بیدون قدرت دولتی ضمانت اجرا ندارد٬ پس چیستی دولت و عدالت را٬ در چگونگی پدیداری عدالت اجتماعی و عدالت اداری چگونه تکاپو کرد؟

که در واقع حکومت قانون یعنی حکمرانی قانون اساسی و مجریان دولت٬ در پاسخگوی اعمال شان به اهداف چون توسعه کشوری استکه٬ قانون  ماهیت آن:‌ سطح آگاهی بلند مردم باشد٬ تا قدرت دولتی نتواند استبداد کند و ثبات سیاسی و حقوقی٬ از مبانی عدالت اجتماعی و اداری در متعالی لامنتهی کشوری در سیر باشد.

محمدآصف فقیری

13 جولای
۱ دیدگاه

فراسوی نیک و بد+ نیازمندیهای اجتماعی= اراده جمعی

تاریخ نشر : شنبه ۲۳   سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۳ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

فراسوی نیک و بد + نیازمندیهای اجتماعی = اراده جمعی

منظور از فراسوی نیک و بد٬ عبارت از مرحله فکری مطلوب می باشد: که اعضاء جامعه به اساس باور٬ سمت٬ زبان و قوم و یا نژاد با یکدیگر ارتباط نمی بندند  بلکی اساس ارتباطات اجتماعی مدنی٬ رفع نیازهای زندگی و یا مجموعه روابط اخلاقی دانشگاهی یا آکادمیک٬ که در شناخت آسیب پدیده و تجویز آن٬ بنیاد نهاده شده است.

 رفع نیازمندیهای اجتماعی که شامل اعمال تصدی دولت می باشد٬ و در امور تصدی٬ دولت و نهادهای خصوصی در بازار می توانند٬ رقابت کنند. اعمال تصدی مانند: معارف و تحصیلات٬ صحت عامه٬ انرژی و برق و غیره …است. ولی اعمال حاکمیتی برخلاف تصدی تنها منوط به دولت استکه شامل:‌ اردو٬ پلیس و امنیت می گردد.

 حالا مبحث اراده جمعی به هدف اینکه دولت از فلسفه وجود اش٬ که خدمت می باشد٬ با استفاده از اعمال حاکمیتی و مکر و حیله های سیاسی در لباس اسلام سیاسی٬ از خدمات عامه در تنازل یا متمرکز به نفع خصوصی یا گروهی نباشد  که اراده جمعی تنها در نهادینه ساختن ساختار نظام حقوقی سیاسی خلاصه نمی شود٬ بلکه ماهیت دولت در خدمت یا حاکمیت قانون در فقدان نظارت مردمی و اقتدار افکار عمومی در تصامیم دولت٬ این فقدان = به جمهوری صوری یا نظام های اقتدارگرا و یا استبداد محض دینی همانا اسلام سیاسی می شود.

 

محمدآصف فقیری

 

09 جولای
۱ دیدگاه

کیفرِ عمومی

تاریخ نشر : سه شنبه ۱۹  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۹ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

کیفر عمومی

کیفر عمومی در فقدان اراده جمعی برای تغییر و از طرفی زمامدار مستبد در امور کشوری باشد را٬ آگوستین اقدیس نفرین الهی برای مردم یک سرزمین میداند.

آگوستین زاده آفریقای شمالی بود که متون کتاب مقدس مسحیت را٬ برای سیاست فلسفی می کرد. وی توسط رومی ها کشف و در روم منتقل می شود و همانجا بعد فوت دفن می گردد. در زمان اوج مسحیت یعنی پسا واقعه اصحاب کهف٬ آگوستین نظریه پردازی میکرد. که ایده و نظریات وی با نظریات اسلامی در باب سیاست تطابق زیاد دارد.

ولی در مبحث نفرین جمعی از اسلام برای افغانستان٬ پدیده باوری و عقیدتی که قانع کننده باشد نمی توان یافت. زیرا رویکرد اسلام در فضائل و کیفر عمیقاً لیبرالی یا منحصر به فردی می باشد.

ولی بدون شک مجموعه ایده های منفور چون: تعصب و قوم گرایی و استقامت و یا پافشاری در جهل یا در موجودیت جهل٬ مدعی بودن را٬ می توان مجموعه پدیده های نفرین حق دانست٬ که همه باطل و از مبانی جهل با محرکه نیروی منفور شیطانی است.

پس در نتیجه:

منفوریت ملت که توسط جوبایدن رییس جمهور آمریکا برای افغانستان نیز بیان شده را٬ با پدیداری شهروند در گستره جهانی نتوان پذیرفت – که نباید از پدیده های منفور و موجود در افغانستان نیز غافل شد.

برگرفته شده از: روان درمانی تا بلوغ سیاسی در افغانستان

محمدآصف فقیری

۸ جولای ۲۰۲۴

 

 

06 جولای
۱ دیدگاه

انقلاب صنعتی افغانستان

تاریخ نشر : شنبه ۱۶  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۶ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

انقلاب صنعتی افغانستان

منظور از انقلاب صنعتی برای افغانستان عبارت از: رویکرد علمی به پدیده های تصدی صنعتی می باشد. که فرهنگ این پدیده ها یا بهتر ژرف شویم کارکرد پدیده های مدرن٬ فارغ از هر فرهنگ درون جامعه ای٬ بخود وابسته اند. یعنی نظم و قوانین این پدیده ها٬ منوط به یک جامعه و باور خاص نمی شود.

 البته صنعت و تصدی تکلیف بالای دولتها نیز می باشد

. که بهر کدام بطور جداگانه در سازمان خاصی بنام ریاست یا وزارت میپردازند. این پدیده های شامل: برق و انرژی٬ ترانسپورت و هوانودری٬ ارتباطات و انترنت٬ صحت عامه و وابستگی آن با سازمان بین المللی صحت و غیره … پدیده های روزافزون می باشند٬ که نحوه رویکرد دولتها جهت تصدی این پدیدها٬ تخصص و عقلانیت فارغ از باور و فرهنگ درون کشوری هارا٬ دارد.

 از طرفی پدیده های مدرن خادم عقاید مردمی نیز شده است. بطور مثال: روشن کردن حرمین شریفین توسط برق که حاصل فکری کافر به قولی و یا انتقال حجاج به بیت الله توسط طیاره٬ که محصول فکری برادران رایت در ۱۹۰۴ که پیرو دین یهود بودند.

صنعت و مدرنیته در واقع محک نزدیک شدن مردم با فرهنگ های مختلف از نقاط گوناگون جهان نیز شده است. اما حس برتری جوی و مدعی برتر بودن متحجران دینی٬ جامعه دین زده افغانستان به حدی عقلانیت را٬ حواشی کرده اند٬ که فرهنگ صنعتی یعنی رویکرد علمی برای استفاده از پدیده های تصدی مدرن را٬ نیز نداریم.

در نتیجه:‌ مبارزه علمی تخصصی برای صنعتی شدن افغانستان٬ خود نیروی تغییر بسوی مطلوبیت دانسته می شود – که اکثر حرکت های نمادین یا احزاب فعال در خارج برای افغانستان٬ در اساسنامه شان٬ چون صنعتی شدن اعمال تصدی دولت٬ موردی را تز یا نهاده نکرده اند. تا جزییات آنرا در گفتگوی های رسانه ای و نشست های منطقه ای و فرامنطقه بحث کنند.

محمدآصف فقیری

 

04 جولای
۱ دیدگاه

آزادی بیان و شبکه های اجتماعی انترنتی افغانها

تاریخ نشر : پنجشنبه ۱۴  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۴ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

آزادی بیان و شبکه های اجتماعی انترنتی افغانها

ماقبل بیان و آزادی آن٬ عمق بینش بر پدیده ها یا شناخت و استنتاج پدیده ها٬ از فعالیت روزانه در مطالعه توانایی گفتار و حل معضلات اجتماعی را٬ محصول می شود.

در این حالت وسیله های بیان که شامل:‌ مطبوعات٬رادیو و تلویزیون و در عصر کنونی انترنت و شبکه های اجتماعی میباشند٬ غنیمت برای سرعت اطلاعات را٬سریع کردن است. ولی دقت آگاهی از دانایی مسبب متعالی اجتماع میگردد.

که متاسفانه از آنجاییکه در جامعه عقب مانده افغانستان٬ چون فعالیت روزانه مطالعه نیست .و جایگزین بیان در شبکه های اجتماعی ٬ دروغ و لاف زدن به اوج رسیده است – از تنازل عمق جهل در جامعه ما٬ کسی از دروغ گفتن ذره ای شرم و حیا نمی کند. در حالیکه هیچ پدیده ای به اندازه دروغ در مقابل حق منفور نیست.

بطور مثال : نوع ماشین موتر و رویکرد تحقیقی رسانه ای٬ در مورد جزییات این صنعت٬ به گونه مسلسل می تواند برای چندین سال تولید برنامه های جذاب بادربرگیری مخاطبین بیشتر کند.که در نبود چنین رویکرد علمی رسانه ای٬ برنامه های شبکه های اجتماعی حتی تلویزیونی٬ اوج لاف زدن و سفله شدن انسان ها گردیده است.

در نتیجه: قطعاً آزار دهنده و بی نهایت شرم آورست٬که کار بران  اجتماعی وقت شانرا در چه نوع برنامه ها٬ مصرف میکنند – در حالیکه سطح آگاهی بلند روح و جان برای نجات و توسعه أفغانستان شناخته شده  است.

 

محمد آصف فقیری

کارشناسی ژورنالیزم و ارتباطات و کارشناسی ارشد حقوق عمومی

03 جولای
۱ دیدگاه

نقض حقوق زن فراتر از عیب دوحه ۲۰۱۹

تاریخ نشر : چهارشنبه ۱۳  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۳ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

نقض حقوق زن فراتر از عیب دوحه ۲۰۱۹

٬ پسا ۲۰۲۱ در افغانستان ایجاد نشدن حکومت همه شمول یا حکومت با ثبات یا حکومت قانون است که: نقض حقوق زنان عمیق تر از توافق دوحه ۲۰۱۹ به مثابه آپارتاید جنسی شناخته شد. که در شناخت آپارتاید٬ حق یا حقوق قابل هضم است تا سیاست – اما به نظر می رسد که طالبان از نقض حقوق زنان چون گزینه فشار بالای سازمان ملل متحد استفاده می کند. تا در غایت رعایت حقوق زنان توسط طالبان٬ به جهت رسمیت شناختن شان مدیریت شود. پس روانشناسی سیاسی طالبان پسا ۲۰۲۱ به اهداف تک گروهی و قومی منتهی می شود…!

آزادی و آزادی خواهی٬ خود سعادت است یا مسبب سعادت؟

آزادی یعنی اینکه: اعضای جامعه در رفتار و کردار٬ تفکر و بیان تا سرحدی آزاد هستند٬ که آزادی کس و کسانی دیگر را٬ سلب نکنند. از این جهت حقوق خصوصی و قوانین مدنی مصادق بر این آزادی هاست.

اما آزادی های عمومی یا سیاسی مجموعهء اصولِ می باشند که مندرج قوانین اساسی ساختار ساز و الزامی می شود تا قدرت دولتی متمرکز به یک فرد یا یک حزب یا یک گروه یا یک قوم نشود. که همانا تفکیک قوا و پاسخگوی دولت می باشد که در بستر انتقال قدرت توسط رای مردم می تواند نهادینه شود. در نقطه نهایی می توانیم حاکمیت قانون را٬ سعادت و آفتاب عقلانیت بگوییم که محصولی از ایثار و فداکاری های انسان های آزادی خواه بوده ٬ که پسا انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب سرد ۱۶۸۸ انگلستان مسبب توسعه و منافع عمومی جامعه و کشورشان شد. پس آزادی خواهی تا رسیدن به سعادت نظام حقوقی سیاسی و پاسداری آن٬ همه نیازمند خرد سیاسی و معرفت علمی علوم انسانی است. که از این سوال تطبیقی آزادی خواهی در جوامع شرق و غرب٬ راه بیرون رفت از معضله افغانستان را٬ برای ما روشن می کنیم: که چرا مجموعه انقلاب های کمونیستی مارکسیست٬ برخلاف انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب سرد ۱۶۸۸ انگلستان به دولت های دیکتاتوری انجامیده است؟ زیرا مشکل در کارل مارکس و نظریه های وی بود. که به باور بسیاری٬ وی انقلابی بوده نه فیلسوف٬ چون تشخیص بدون تجویز داشت یا شناخت فاقد استنتاج٬ که بدون شک شناخت ،بدون استنتاج از عمق معرفت علمی بدور و سطحی می باشد. یعنی مشکل اساسی جوامع شرق امروزه چون ایران و افغانستان٬ نیومارکسیست های اند که در نقاب تفکر انتقادی بدور از چگونگی نقد و تکیه بر هویت های ذاتی مانند قوم و زبان و سمت الخصوص برای افغانستان پدیدار شده اند. که اندکی اذیت برای حکومت های استبدادی شمرده نمی شوند٬ مگر اینکه بسیاری از مردم را٬ بسوی قتل عام٬ همانا در تضاد قدرت حکومت سوق دهند. از خداوند برای  فعالان مدنی و ژورنالیستان افغانستان٬ خرد سیاسی استدعا می کنیم٬ که پسا شناخت حقیقی صاحب نظران سیاسی حقوقی در شناخت و استنتاج معضله های افغانستان وارد صحنه شوند. بطور مثال: کدام کشور در جهان از مسیر فدرالیسم به حاکمیت ملی رسیده اند؟ ماقبل حاکمیت ملی تجویز فدرالیسم برای افغانستان چه خواهد بود؟ و یا اینکه مبارزین حقوق زن برای افغانستان٬ حقوق زن از اسلام را میخواهند یا فمینیسم غربی را ؟ فمینیسم با حقوق زن در اسلام تا چه حد تطبیق دارد؟  تا نتیجه این تحقیقات٬ راه بیرون رفت را٬ برای ما روشن سازد. و یا اینکه با مجموعه فعالان صوری مواجه هستیم که فقط بخاطر جلب حمایت٬ از حمایت کننده های بین المللی روی صحنه آمده اند.  

محمدآصف فقیری

 

26 ژوئن
۱ دیدگاه

ثبات سیاسی از دوحه یا ویانا؟

تاریخ نشر:  چهارشنبه ۶ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۶ جون ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – آسترالیا

ثبات سیاسی از دوحه یا ویانا؟

ثبات سیاسی از افکار درون کشوری٬ که صلح پایدار بسترهای از جامعه را٬ طی کرده باشد پدیدار می شود – مدعی شدن از بیرون به مانند این میماند:‌ که کسی مدعی زنده کردن مرده باشد. و اینکه چگونه خودرا مسیح روح الله بر اعضاء توده اسطوره کرده باشد٬ هم قابل هضم است.

 

دوحه و احمد مسعود:

 

اجلاس دوحه در صورت عملی نشدن حکومت همه شمول یا حکومت قانون، می تواند افغانستان هراسی را برای منطقه رقم زند که سیاست خارجی آمریکا از این جنگ روانی سود میبرد –  احمد مسعود مدعای مردم سالاری فاقد مردم و طالبان مدعی دین فاقد خداست. در میان این دو قطب٬ مردم ما آواره و بیچاره … چون طبق آیه ۵۹ سوره نساء٬ خداوند کسی را نام گرفته در کدام آیه و حدیث اولی الامر مردم افغانستان و سایر جوامع مسلمین معرفی نکرده است و این حق انتخاب مردم می باشد. در عین حال اساسنامه جبهه مقاومت را٬ مردم ما در کدام سایت معتبر اینترنتی همه پرسی نکرده اند. و نه خودشانرا انتخاب.

 

عضویت محمدحسین جعفریان در جبهه مقاومت چیست؟

زمانیکه بالای چند تن از مهاجرین غیر قانونی٬ دولت ایران حمله نظامی کرد. و موتر حامل مهاجرین حریق شده بود و در میان آتش و دود این انسان ها٬ آب گفته فریاد می زدند. آقای جعفریان چون پژوهشگر امور افغانستان و مریم سماء از کابل در بی بی سی فارسی به تحلیل این حادثه ضد انسانی دعوت شدند٬ که بازنشر آن در یتوپ ممکن که دریافت شود. آقای جعفریان از برخورد دولت ایران دفاع کرده و حقوق مهاجرت٬ که ایران عضو کنوانسسیون آن استکه مهاجر پذیرست٬ پشت کرد.

البته قبل این نوشته٬ من سایت رسمی جبهه مقاومت را٬ مطالعه کردم که عضویت خارجی ها٬ در جبهه به چه هدف می باشد٬ مورد نیافتم – شاهد رسیدن مبلغ هنگفت به آقای جعفریان که در تاجیکستان می باشد٬ نیز هستم.

حالا وی چون پژوهشگر امور افغانستان خودرا٬ معرفی می کند و من شهروند افغانی و نویسنده علوم انسانی در حوزه افغانستان٬ و هر دو ما در دوشنبه تاجیکستان٬ یک مناظره علمی تحقیقی٬ که عنوان آنرا٬ آقای جفعریان انتخاب کند در یکی از رسانه های تلویزیونی یا انترنتی در وقت معینه حاضر می شویم٬ تا مخاطبین قدرت دانش را قضاوت کرده و بعد به اساس حقوق و اساسنامه جبهه مقاومت را٬ پاسخگو کنند.

 

کمیته آریانا در امور پناهندگان افغان در تاجیکستان:

از بدو تاسیس تا کنون کسی مشهور به بهادری٬ رییس این کمیته می باشد. در باره جایگاه حقوقی کمیته از سازمان UNHCR پرسیده ام٬ که رسمیت آنرا در سازمان پناهندگی تصدیق نکرد. چون این کمیته کمک های نهادها را٬ که به مهاجرین داده می شود حیف و میل می کند. و اگر کسی دادخواهی کند با استفاده از قدرت خانمش که تاجیکی است٬ مسبب آزار و اذیت شاکی می شود٬ یکی از متضررین بنام گلاپ فرزام اکنون در کانادا است.

امروز با یکی از خانم های پناهنده افغان٬ که ناخون پایش در جستجوی خانه کرایی که کرایه بسیار افزایش نموده است٬ افتاده بود و با پای زخمی٬ طفل نوزادش در بغل و گرمی سوزان در تگاپو خانه بود – و جناب رییس بهادری با موتر سال و دریشی های مفشن از پول مهاجرین بالای مهاجرین قوانین و مقررات نیز وضع می کند.

در تاسیس این کمیته اگر سفارت افغانستان مقیم تاجیکستان٬ بیدون هدایت از مرکز یا وزارت خارجه٬ که کمیته آریانا بیشتر از چند سال می شود یعنی در وقت جمهوریت تاسیس شده٬ و سفارت نیز در حیف و میل ذینفع دانسته شده و باید پاسخگو باشد.

الخصوص تلویزیون افغانستان انترنشل٬ که در دوشنبه تاجیکستان خبرنگار نیز دارند٬ وارد مبحث شده٬ و جایگاه حقوقی کمیته را با همه پرسی مهاجرین٬ بسوی پاسخگوی جهت دهد.

کرایه تعمیر کمیته از کدام منبع نیز سوال برانگیزست …

 

محمدآصف فقیری

 

 

 

 

22 ژوئن
۱ دیدگاه

نشست دوحه: در مبانی حقوق داخلی یا سلطه آمریکایی؟

تاریخ نشر:  شنبه ۲  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۱ جون ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – آسترالیا

نشست دوحه: در مبانی حقوق داخلی یا سلطه آمریکایی؟

در این تحلیل سلطه آمریکایی یا افغانستان هراسی بر قدرت های منطقه و انسجام داخلی به هدف حقوق سیاسی و دوحه را٬ به بررسی می گیریم.

 افغانستان هراسی:

ثبات سیاسی از قلب نظام ها٬ یعنی اقتدار نمایندگان مردم یا مجلس سنجش می شود. که پسا ۲۰۲۱ و نهادینه نشدن حکومت همه شمول یا حکومت قانون در حالیکه هفته وار٬ مبلغ هنگفت به طالبان نیز داده می شود.  قطعاً هراسی که از این وضعیت در منطقه شکل گرفته٬ غالب بودن آمریکا را٬ در جنگ روانی نشان می دهد.

و در صورتی از افغانستان تهدیدی جدی متوجه قدرت های منطقه گردد  در حیطه دفاع مشروع اقدام های نظامی می کنند.

حالا نشست آینده دوحه و چندین دیگر در فقدان مبانی انسجام داخلی٬ آیا فرصتی برای آمریکا می دهد تا از طریق نماد٬ حریفان خود را٬ در افغانستان هراسی٬ نگه بدارد و مدیریت کند؟ که دریافت معنا از نماد توانایی می باشد که اشتراک کنندگان دوحه از آغاز تا کنون٬ گفتگو کنندگان ضعیف و چون سمبول اند.

 انسجام داخلی روح دوحه:

چه نشست دوحه آمریکایی باشد یا منطقه ای٬ روح و جان نتیجه از انسجام داخلی منشاء می گیرد. در صورتیکه از درخت بی ریشه تقاضایی سبز شدن و میوه داریم به معنای بی خردی خودماست.

در طول این سه سال بارها نوشتم: از مراکز سیاسی یا سفارتخانه ها٬ که در کنترل طالبان نیست  برای شکل دادن چون شبه پارلمان و رهبری  تغییر افغانستان را٬ توسط افغان های بیرون انتخاب و آجندای نشست ها را٬ با همه پرسی های انترنتی از داخل و بیرون٬ جمهوریت سازی کنیم. این خرد سیاسی است نه اینکه در پشت فرد رفته و اسطوره سازی کنیم…

 سوال اینجاست کی کند؟

به انجمن حقوقدانان سراسری افغانستان تحت ریاست میر عبدالواحد سادات گفتم: رییس انجمن توسط اعضای تصمیم گیرنده برای وقت معینه انتخاب باید و اعضای تصمیم گیرنده توسط اعضای عمومی٬ که امروزه توسط فن آوری های انترنتی انتخابات های درون انجمنی و یا درون سازمانی بسیار سهل و شفاف می باشند  که بعد از این پشنهاد من به وی٬ دیگر نوشته های حقوقی منرا٬ در سایت انجمن نشر نکرد !!!

به حامد ضرابی مسوول صفحه سیاست افغانستان شرح دادم: طبق Consumer law یا حقوق مصرف کنندگان از فعالیت های صفحه٬ از شبکه های اجتماعی مبلغ قابل توجه بدست می آوری  پس بصورت قانونی اشتراک کنندگان را٬ مبلغ شانرا محاسبه کرده پرداخت باید بکنید. به خصوص بخود بنده که پناهنده هستم٬ و بیدون کدام معاش یا مزد٬ و چون بیشتر از ده ها بار٬ توسط من٬ تولید برنامه به کانال تان کرده اید. چنان پاسخ داد که گویا من دیوانه شده ام و بیخود دارم حرف می زنم و ثانیاً‌ اساسات عناصر خبری و ژورنالیستی را٬ نیز نمی داند٬ که عقلانیت سیاسی با خرافات عناصر خبری٬ برای من آزار دهنده نیز بود. گفت دیگر من را در صفحه تان دعوت نکن

 سایر فعالان مدنی و حرکت های جدید:

اکثر شان٬ نمادین و بخاطر دریافت کمک از کشور میزبان٬ جلوه ساز شده اند. حتی در چند پوهنتون آنلاین که یکی آن٬ توسط بصیر سالنگی نام٬ مدیریت می شود. منحیث استاد حقوق دوطلبانه بیدون دریافت معاش آغاز فعالیت کردم٬ که متوجه شدم این پوهنتون نیز به هدف٬ دریافت کمک از نهاد های بین المللی حقوق زن پدیدار شده است.

 حالا به سیاست خارجه آمریکا می گوییم:

بیدون شک مردم سالاری نظام آمریکا٬ الگو فیاض برای سایر کشورهاست و رخنه های محرکه توسط آمریکا در صورتیکه٬ ما افغان ها متحد شویم برای کمک مردم سالاری در افغانستان نیز مشهود می باشد  اما ما خودما به سبب اینکه منافع خصوصی یا نفس ما٬ مارا مغلوب کرده و نمی گذارد به خرد سیاسی و اتحاد برسیم٬ بیدون شک این کشور طعمه برای تان شده است که به گونه های مختلف و با اشراف استخباراتی استفاد کنید.

و از بدو خلقت طالبان و برزگ نمایی طالبان جزء از فعالیت های روانی سیاسی استخباراتی آمریکاست٬ که چون آفتاب در عقل انسانی قابل مشاهده می باشد…

محمدآصف فقیری

 

06 ژوئن
۱ دیدگاه

جهان زیستی در بستر جهانی شدن جهان!

تاریخ نشر: پنجشنبه ۱۷  جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۶ جون  ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

جهان زیستی در بستر جهانی شدن جهان!

جهان زیستی فرد٬ مجموعه خصایص و طرز فکری فردی میباشد. که از فرهنگ اجتماعی که فرد در آن جامعه تولد شده متاثرست٬امروزه جهان زیستی انسان ها٬ در سیرجهانی شدن با تعارض مواجه میباشد. که پدیداری جهانی شدن عبارت از دهکده کوچکی  انترنت و شبکه های اجتماعی و مهاجرت اند. البته شهروند مدرن در گستره جهانی هویت نوین انسانی نیزگفته می شود٬که در صورتی انسان های امروزی بافرهنگ انسان مدرن٬درون سازی شود٬ در واقع جهانی شدن وسیله ای٬برای گستره و توسعه جهان زیستی فردی می توان گردد.

اما شهروندی مدرن در جامعه سنت گرا و عقب مانده جهان سومی چون افغانستان٬ در صورتیکه نهادینه نشود٬ و برایرسیدن آن٬فعالیت و برنامه نباشد به مفهوم سیر تنازل و جهان بی روح یا جهان متحجرانه را٬ شاهد خواهدبودیم. که در نتیجه:برای اقلیت مدرن یا شهروند به معنای واقعی جزء راهی بسوی مهاجرت و ترک وطن و جامعه نیست. و اینکه مهاجرت و روان درمانی را٬مقدماتی دانست و رعایت کرد. تا فرد باانرژی تام و حس جهان زیستی خود٬ضرورت به روان پزشکی و آسیب تر از آن٬عقلی و عصبی مبتلا نشود. که می توان رویکردهای علمی و کاربردی جامعه شناسی را٬ جزء روان درمانی دانست.

محمد آصف فقیری

 

17 آوریل
۲دیدگاه

آزادی بیان و چیستی انسان

تاریخ نشر : چهارشنبه – ۲۹ حمل (فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۷ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا

 آزادی بیان و چیستی انسان

پدیداری خود شناسی در انسان و بیان آن٬ هستی جامعه سیاسی به هدف نظام مردمی می گردد.که عدم خودشناسی و سرگوب بیان٬ عبارت از دیکتاتوری است…!

شرح آزادی:‌

آزادی وسیله به سعادت استکه: در حالت جهل٬ چیزی برای بیان نباشد تا سازنده توسعه جامعه گردد٬ جنگ و ستیز و برتری جوی٬ جایگزین سیر آزادی و بیان در جامعه توده می گردد. در این حالت بی تفاوتی اعضاء جامعه به مفهوم بی طرفی چون در علوم انسانی نیست. در حقیقت خموشی در مقابل سلب آزادی بیان٬جزیه دادن به فاشیست و توجه بردگی محسوب می گردد.

پیشنهاد میکنم:که چیستی آزادی بیان را٬ از اسلام و مولانا روم در لینک ذیل تماشا کنید٬ که شرح داده ام:

https://youtu.be/tKX3XI5_uj0?si=eh4avKuMvGjN6Ks6

 

محمدآصف فقیری

31 مارس
۱ دیدگاه

سواد چیست و با سواد کیست ؟

تاریخ نشر : یکشنبه ۱۲ حمل (فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۳۱ مارس ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

سواد چیست و با سواد کیست؟

سواد فراتر از خواندن و نوشتن به مفهوم تغییر شناخته شده است – تغییر بسوی متعالی یا سیر صعودی بسوی درک حقیقت که لامنتهی می باشد…!

شرح با سواد:

با سواد یا حکیم که حکمت پدیده ها را٬ در علوم انسانی راه حل یا استنتاج تلقی می کند. که جوهر عقل تنها در فعالیت مغز که شامل حواس می شود٬ خلاصه نبوده و یا تکیه به مدارک صوری دانشگاهی و در پی شهرت بودن٬ که این حالت را جزیه دادن به غفلت دانست. و یکی از عوامل عدم تغییر افغانستان دانشمند نما های اند که اکنون شهرت نیز پیدا کرده اند و فاقد یافته علمی تخصصی در رسانه های نوشتاری و دیداری ظاهر می شوند.

حالا سوال این است که: مدرک دکترای ارسطو ، افلاطون٬ سیرون … کجاست؟ آنها در فقدان امکانات امروزی سنگ بناهای حکمت را٬ برای بشریت گذاشته اند. البته آوردن این سوال به مثابه نفی یا منتفی کردن روش منظم و عالی دانشگاه امروزی نیست. منظور اینکه با همه کمک های مالی و امکانات تحصیلی توسط خارجی ها در طول بیست سال جمهوریت٬ شاهد درج یکی از دانشگاه های٬ افغانستان در یک هزار بهترین دانشگاه دنیا٬ که هر سال اعلان می شود٬ نبودیم.

مشکل بنیادی ما٬ فارغین دوره های تحصیلی صوری می باشد. که در برابر بنیادگرایی دینی٬ جامعه سیاسی ما ناکام یا مغلوب شده است.

در نتیجه:

  •  جوانان باید متعهد شوند٬ که:  درس بخوانند تا وظیفه را خلق کنند – نه اینکه برای شغل یا در پی مدرک باشند.
  •  جدایی سلیقه های فردی از جوهره عقلانیت: می توان از جوهره حکمت دینی وارد معرفت شناسی پدیده ها شد – اما هرگز نباید توسط نقل دینی منتفی علوم عصری شد.
  •  معارف و تحصیلات روابط بنیادی علمی و مفهوم دارد: در تحول و مدرنیته سازی آن در افغانستان٬ تحقیق شود.
  •  در علوم انسانی رشته ها٬ باهم روابط مفهومی دارد: که رشته های میان رشته ای در بین دو یا چند رشته نیز داریم – اما هیچ رشته ای منتفی رشته دیگر نیست.
  •  مراکز تحقیقی و انتشارات علمی: به مثابه ماشین محرکه توسعه دانسته می شود. که در زمان نبی اکرم (ص) چون بهترین ساجدین خلقت بودند از سه یا چهار مسجد بیشتر نبود٬ یعنی مساجد از حد ضرورت بیشتر در افغانستان می باشد – امید ست با ایجاد مراکز تحقیق و مطالعات٬ قلب توسعه را٬ درافغانستان زنده و زنده نگه داشت…

محمدآصف فقیری

05 مارس
۱ دیدگاه

چیستی دولت

تاریخ نشر : سه شنبه ۱۵ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۵ مارچ ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

چیستی دولت

دولت یا کشور که به انگلیسی State و به فرانسوی Etate که ریشه یونانی آن از Status گرفته شده است. محصول از گروه بند های انسانی می باشد، و در نقطه نهایی خطی قرار گرفته که از جماعات کوچک و ساده از قبیل خانواده، طایفه، عشیره، قبیله و امثال ذلک آغاز می گردد.

در تبیین دولت نظریه های اسلامی٬ طبیعی٬ قرارداد اجتماعی و اثبات گرایان را شامل می شود٬ کهاتفاق نظر: در خادم بودن دولت یا خدمت فلسفه دولت است. و در خدمت خلق الله اسلام به زمامدار٬ تکالیف را وضع کرده می باشد. البته تا زمانیکه این تکالیف در نظام حقوقی سیاسی بالای دولت ملت وضع نشود٬ مجموعه نظریات و تکالیف باوری و نظری حکما فقط حرف و زیب کتاب هااند.

حکومت قانون یا قدرت مشروع در ساختار  و سازمان های دولتی به دو گونه اعمال متمرکز هستند:‌

یکم – اعمال تصدی و دوم- اعمال حاکمیتی

اعمال تصدی دولت: در این اعمال دولت مانند افراد حقیقی و حقوقی در بازار تولید٬ وارد شده و رقابت می کند٬ که شامل: بانک داری٬ هوانوردی ملکی٬ شفاخانه و صحت عامه٬ معارف و تحصیلات٬ سایبر و مخابرات و غیره … پدیده های اند که در نظم و قانون آن٬ فقه معاصر فقط در تثبیت جایگاه حلال و حرام بودن پدیده ها نقش داشته٬ زیرا قانون پدیده های مدرن با معاهدات بین دولی آن٬ از عرف و باور هر جامعه مستقل می باشند.

اعمال حاکمیتی: این اعمال مانند:‌ اردو٬ پلیس و امنیت می باشند. که بایستی قوه ناظر یا قوه مقننه در نظارت این اعمال حاکمیتی باشد٬ تا در برابر مردم و آزادی بیان قوه سرکوبگر نگردد.

نوت: برای دانستن نظریه های اسلامی٬ طبیعی٬ قرارداد اجتماعی و اثبات گرایان دولت٬ کتاب حقوق اساسی بنده را از انترنت دریافت و مطالعه کنید.

محمد آصف فقیری

21 فوریه
۱ دیدگاه

آفتاب حقوق

تاریخ نشر : چهارشنبه ۲ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۱ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

آفتاب حقوق

آفتاب حقوق یعنی : عقلانیت سیاسی و سرشت فساد آوری قدرت در بنی آدم از زمانیکه: شایستگی هابیل توسط قابیل سرکوب می شود تا یوم الدین ادامه دارد………..!

حاکمیت قانون: [۱]

سرشت قدرت و فسادآوری آن و عقلانیت که از: اولین زاده های آدم شروع می شود٬و ریشه دارد در نیروی منفی و مثبت در مبداء خلقت چون: آدم و ابلیس یا شیطان…

البته تمامی لوازم شکلی حاکمیت قانون چون: تفکیک قوا٬ نظارت٬ پاسخگوی٬ و مسوولیت مدنی دولت و غیره … در ارزش های اسلامی قابل هضم است. اما در کشورما ارزش نیست. شکل ارزش برای منافع بیرونی و توسط استخبارات های بیرون می باشد.– بیشتر بخوانید: تقدیر نویس نامرئی سیاسی با کمک نقل گرایان دینی http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=174624

سازمان و منشور آن٬ برای افغانستان:

سازمان ملل قدرت نیست از قدرت است در صورتیکه در کشور حقوق منشاء قدرت نباشد. یعنی در افغانستان ، سازمان در خدمت آمریکاست٬ اما زمانیکه حقوق یعنی مردم منشاء قدرت کشوری شود٬ سازمان در این حالت از قدرت هاست و افغانستان هم یکی از قدرت ها٬ و برای منافع خود در بازی….بیشتر بخوانید: http://disq.us/t/4mvaont

نوت: نوشته فوق با لینک های داده شده آن مطالعه گردد: رابطه حق و قدرت را در وجود مخاطبین درون سازی می کند – البته برای دریافت عمیق مخاطبین و اساسات حقوق اساسی: کتاب حقوق اساسی افغانستان را نوشته ام و در انترنت نیز می باشد مطالعه کنید.

محمدآصف فقیری

[۱]http://hoqooq.eu/Faqiri-011023.pdf

 

16 فوریه
۱ دیدگاه

ارسال پول هفته وار به کجا خواهد انجامید؟

تاریخ نشر: جمعه ۲۷ دلو (بهمن) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۶ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

ارسال پول هفته وار به کجاخواهدانجامید؟

هیچ گربه ای٬ موش به رضا خدا نمیگیرد…….!

شرح تحلیل:

حضور نظامی آمریکا در یک کشور متعهد٬به شرط دموکراسی در آن کشورنیست – بلکه حفظ امنیت مراکزنظامی و تولید اقتدار تک قطبی برای شان مهم است. پس باز گشت آمریکا در بگرام در حیطه توافق با طالبان ممکن می تواند باشد.

چرا؟

۱ – طالبان برخلاف بیست سال گذشته در امر مبارزه باگروههای هراس افگنی بین المللی٬ کامیاب تر بود –چون شناخت سلفی ها یامکتب فکری داعش را بهتر میشناسند٬گرچه خودشان نیز از این مکتب متاثر اند.

  • باآمدن دوباره آمریکا٬مخالفین آمریکاچون طالب گروه تند وجنگجو در برابر طالب ساخته نمی توانندو اگرآمریکا مطمئن به نزدیکی مطلق شود:
  • در صورت پیروزی و یاغیرپیروزی ترامپ هم٬ باز گشت انجام می شود.

۲ – در صورت غالب شدن تروریست های بین المللی هم٬ منافع آمریکاست.

منطقه و قدرتهای منطقه:

جز ثبات سیاسی افغانستان نمی تواند کشورهای همسایه و منطقه٬ خواب آرام از بابت افغانستان داشته باشند–زیرا سلفیت از بدو خلقت کاراستخباراتی امپریالیسم بوده و هرگزسرحدات معین شده حقوق بین الملل و ارزشهای جوامع انسانی را٬ به رسمیت نمی شناسد.

قابل یادآوریست: که بعد ۱۹۹۲ این طالبان نبود که رخنه های وهابیت را در أفغانستان باز کرد– بازیگران مکتب فکری این فرقه در افغانستان چون:

 حکمتیار٬ سیاف و دیگران بطور نسبی … و خطیب های چون سلام عابد٬متوکل٬ ظاهر داعی و بسیاری زیادی بودند و یاهستند٬که در مساجد و دانشگاه ها٬فعالیت میکردند.ومرکزی به نام جمعیت اصلاح هم داشتند٬ممکن این مرکزغیر فعال باشد و یا در خدمت طالب اکنون

در نتیجه:

بارها در رسانه ها٬هم گفته ام: فقه دین نیست از دین است یا در خدمت دین باوران٬ تا اعمال دینی که شامل ( علم توحید و نحوه عبادت) می شود٬ارایه کرده اند – قطعاً‌ نوآوری یابدعت را نمی پذیرید. مثلاً پنچ وقت نماز فرض از آغاز پسا معراج تا کنون پنج وقت است٬ و هرگز شش وقت نمی تواند شود…

اما در دنیا هر روز و هر ساعت نوآوری است. مثلاً یک سلفی در فرانسه که کلپ تصویری آنراهم دیده ایم٬بجای موتر از الاغ استفاده میکرد و باور داشت بدعت می باشدتمامی نوآوری ها چون: موتر و طیاره و غیره….

راه حل: از اینکه حکومتداری اسلامی از زمان خلفای راشیدن تا دوره عثمانی ها نظر به زمان و مکان در تغییرماهوی و ساختاری بوده٬ دو انتخاب داریم:

 یکم – روشنفکری سید جمال الدین افغانی ٬ یعنی جمهوری اسلامی و نوع تفکیک قوا نسبی یاپارلمانی یاشورای را٬ من یک رای موفق برای أفغانستان با نظام اداری غیرمتمرکزمی دهم.

دوم –  سلفیت و داعش: در صورت غالب شدن بالای طالب و یا ادامه کنونی طالبان که باآمدن دوباره نظامی آمریکا٬ استقامت پیدا می کنند٬که:

داعش و یا طالب هر دو به نفع استخبارات غرب تمام می شود…

محمدآصف فقیری

11 فوریه
۱ دیدگاه

Ontologically یا هستی شناسی

تاریخ نشر: یکشنبه ۲۲ دلو (بهمن) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۱ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

Ontologically

یا هستی شناسی

در سیاست افغانستان چگونست؟

هستی و مبداء هستی٬ جریان هستی و مقصد هستی که نتیجه مطلوب آن٬

جز تکامل هستی در مبانی توسعه سیاسی می باشد…..!

  • نیهیلیست و قدرت کشور:‌ اینکه دین از سیاست جدا نیست و دین هم مجری قدرت نیست. پس جایگاه دین در تصویب و منشاء قوانین بوده که مجری آن قوانین در قدرت٬ انسان و سرشت قدرت در فساد آوری در سرشت های ذاتی انسانی می باشد.و انسان جایز الخطا و ممکن الخطاست و فقدان نظارت بر قوه مجریه جایز الخطا بودن انسان را به واجب الخطا می تواند ارتقا دهد. زیرا هتلر به زعم خودش٬ جنایتکار و فاشیست نبود…
  • سقوط دولت در ۲۰۲۱: سقوط حمایت مردمی را مقدم داشت. زیرا در کودتای نافرجام ۲۰۱۶ ترکیه٬ سیل مردمی در حمایت دولت رجب طیب اردوغان بود که کودتا را ناکام ساخت.
  • مردم و افغانستان: در توده بودن جامعه و عوامل آن چون: فهم نادرست از دین و قوم گرایی کسی شک ندارد٬ ولی تجویز آن و انسجام مردمی را٬ رهبری از مبانی عقلانیت سیاسی لازم٬ که در جریانات سیاسی ما شعار بی عمل یا تُهی معنی بسیار است.
  • نتایج ناکام: چون با دید پوزیتیویستی وارد عمل سیاسی شدن٬ و توجه کردن البته غالب بودن نفع خصوصی گروهی بالای نفع عمومی جهل بوده که نمی توان جز تنزل و سیر نزولی جامعه و کشور چیزی دیگر حاصل داشت.
  • فردا نامعلوم: یعنی پدیداری اکثریت جاهل و بی برنامه و پایداری دیکتاتوری…
  • تجزیه و بدترین حالت:‌ تجربه خواهد بود که هیچ دوره سیاه کشور به آن مانند نیست٬ زیرا واحد تجزیه شده را ملت سازی لازم و اگر در هر واحد٬ ملت سازی نشود چند تجزیه دیگر کرد؟ و یا کسی مدعی شود که در واحد تجزیه شده X یا Yتوانایی ملت سازی را داریم٬ که اثبات آن گاندی و اتحاد چندین صد دین و فرهنگ متنوع در هندوستان می باشد – پس مشکل بنیادی ما در عدم ملت شدن: غالب بودن نفع خصوصی گروهی بر نفع عمومی می باشد.
  • تساهل و تسامح: یعنی یکدیگر را آسان گرفتن٬ زمانی این روحیه برای تغییر انرژی درون سازی تولید می کند٬ که انگیزه اولویت بخشی نفع عمومی و از خود بیرون رفتگی آن٬ در وجود اکثریت اعضاء جامعه٬هستی موجود شود – و این هستی را٬ کیمیا و طلسم توسعه کشوری گفت– و ربط معرف شناختی موضوع در این لینک ذیل:http://disq.us/t/4mjctzk

محمدآصف فقیری

 

30 ژانویه
۱ دیدگاه

تساهل در برابر نقد، پذیریش کیفیت است

تاریخ نشر: سه شنبه ۱۰ دلو (بهمن) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۳۰ جنوری ۲۰۲۴ میلادی – سندیاگو – کلیفرنیا – امریکا

تساهل در برابر نقد٬ پذیرش کیفیت است

بررسی و سنجش از مبانی عقلانیت سیاسی در مهار سرشت قدرت٬

جان کلام نزاع ها و کشمکش های سیاسی می باشد که

ظرفیت پذیرش آن٬ نمایانگر بلوغ عقلی طرف است….!

شرح استدلال:

امام اعظم أبو حنیفه علم را تضرع تبیین می کند. زیرا خداوند در مقابل جاهل امر کرده: وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا …آیه

پس متضاد جاهل که عالم است و سلام کردن هم تضرع و تضرع یعنی علم می شود. در سیاست قبول کردن مخالف سیاسی یعنی اینکه دولت میراث پدری و یا مالکیت فردی گروهی کسی و یا کسانی نمی باشد. از این جهت اپوزیسیون و کیفیت عمل از مبادی خرد٬ بمنظور منافع عمومی ضرورت جامعه سیاسی است. البته چگونگی نقد٬ نیز عقلانیتی بوده٬ که اهل آن٬ یعنی نقاد شدن را سیری آگاهی تا دانایی پدیده لازمست.

که رویکرد اثبات گرایانه در أفغانستان کارآمذ بنیادی ندارد و تجربه هم گواه آنست. زیرا مبدا گرایی و علت شناسی پدیده و از تجارب دیگران٬ که با ارزش های حاکمه کشور تطابق دارد می تواند دست یافتنی گردد.

از این جهت ژونالیست تحقیقی که بگونه تسلسل بطور مثال عنوانی: (سرشت قدرت و أفغانستان) کار کرده باشد من نمی شناسم و آزادی بیان هم پسا ۲۰۲۱ در کشور بصورت نسبی قابل محسوس و ملموس می باشد. که دانایی از علم حقوق و سیاست با عناصر خبری آب حیات جریانات سیاسی کنونی أفغانستان و روح عناصر خبری٬ که در لینک ذیل نیز شرح داده ام… عریان ساختن عدم خادم بودن گروه حاکم در أفغانستان و متحد کردن مردم بمنظور تغییر در أفغانستان هم٬ در بستر رسانه های جمعی٬ برق آسا می توان شود. زیرا فرصت خلق می شود٬ و هستی ما بزرگترین فرصت برای تغییرست. که هستی با تلفیق زمان٬ یعنی حال و خلاقیت در سرنوشت خویش…

تحلیلی برای ژورنالیستان أفغانستان 

http://www.arianafghanistan.com/UploadCenter/111_Faqiri_A_Baray_Jornalistan.pdf

محمدآصف فقیری

27 ژانویه
۱ دیدگاه

نادان را از هر طرف که نوشت نادان ست!

تاریخ نشر: شنبه ۷ دلو ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۷ جنوری ۲۰۲۴ میلادی – سندیاگو – کلیفرنیا – امریکا

نادان را از هر طرف که نوشت نادان ست!

اولین گام بسوی دانایی ، شناسایی جهل موجودست….!

شرح مطلب:

جوهر عقل و سیر تفکر در دین این اجازه را برای ما نمی دهد. که فقط با یک ترجمه تحت الفظی٬ حکم از متن مقدس صادر کنیم٬ زیرا سبب نزول٬ مکی و مدنی٬ تفسیر آیه بل آیه و احادیث در تفسیر آیه و مفسرین و حتی برداشت های حکماء و دانشمندان غیر مسلمان هم در مورد که مارا عمیق سازد. و به این معجز الهی که اگر مفسر زمان نباشد معجزه نیست. البته چند ایه مشخص که حکم آن توسط آیه دیگر و یا حدیث معتبر منسوخ شده نیز می باشد که فقط مربوط همان زمان می شد که نازل شده است.

که اگر با ترجمه تحت الفظی از آیه ۳۳ سوره احزاب تعبیر و توجه زن ستیزی و محرومیت از حقوق تحصیل خانم ها کنیم٬ باید خاطر نشان کرد: که در حادثه افک بی بی صاحب عایشه مادر معنوی ما٬ در خانه خود نبود یعنی بالاتر از ده آیه برای تصدیق پاکدامنی مادر ما نازل شد. سوال اینجاست که در آیه ۳۳ سوره احزاب گفته شده به زن ها: که در خانه های خود بمانید و همچون دوران جاهلیت در میان مردم ظاهر نشوید…. که مادر ما بی بی صاحب در خانه نبود در افک؟ یعنی قرار گرفتن و آرامش در خانه دل است که آنجا قلب مدروک عقل و عقلانیت را مکتب و دانشگاه٬ که در بیرون شدن همچون دوران جاهلیت با مکتب رفتن و دانشگاه رفتن و وظیفه و رزق حلال پیدا کردن فرق های ژرف دارد. اینکه علم دنیایی بالای زن و مرد به حسب ضرورت فرض کفایی می باشد٬ این شما و تمامی مراکز فتوای جهان٬ اما زن در برابر زن خود محرم است در امور اجتماعی٬ و تخصص این امور اجتماعی دانشگاه٬ و در درون انسان٬ شیطان هم جنسیت ندارد یعنی عقل و جوهر که نار و روشنی است که این دشمن نامریی را می سوزاند. و از اینجاست که خواب عالم را خداوند عبادت حساب می کند.

حالا برای دانستن اسلام سیاسی یا دین وسیله برای قدرت رسیدن٬ بایستی اینطور سنجش کرد: افغانستان در ۱۹۹۷ و ۲۰۲۱ توسط طالبان به اسلام مبدل نشده و پاکستان ۱۹۴۷ به بعد٬ و قدرت های استخباراتی جهان در منطقه از بن لادن گرفته تا حمله نظامی و اکنون که پول هفته وار و غیره…٬ همچون حلقه است که تمام این عناصر را باهم ربط می دهد و هیچ چیزی تصادفی نیست. و خوشبختانه که در عصر انترنت و رسانه٬ جعل تاریخ ناممکن شده است.

که تمامی مشکلات و نقض های حقوق بنیادین مردم را یک نقطه پایان است و آغاز سعادت عدالت اجتماعی که مردم و الخصوص جوانان بخاطر سرنوشت شان متحد شوند.

پیشنهاد می کنم: لینک های ذیل را نیز مطالعه کنید:

http://www.arianafghanistan.com/UploadCenter/111_Faqiri_A_Marzgozari.pdf

https://jameghor.com/article/تقدیر-نویس-نامرئی-سیاسی-افغانستان-با-ک/#disqus_thread

محمدآصف فقیری

15 ژانویه
۱ دیدگاه

تقابل عقل و نقل در چیست ؟

تاریخ نشر: دوشنبه ۲۵ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۵ جنوری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

تقابل عقل و نقل در چیست؟

عقل با وحی الهی تقابل نداردکه مکمل و تکمیل کننده عقلست…!

شرح مطلب:

اول عقل محض یا جوهر را٬باآگاهی فرق کنیم٬آگاهی آنچه توسط حواس دریافت می کنیم و عقل  جوهریست میتافزیک از عالم امر ٬ پس عقل در عالم دنیایا فزیک توانایی مدیریت منابع دنیا و نظم را داردمانندکشورهای سکولار…برای اینکه وحی را بهتر بدانیم٬هستی و ممکنات که این دنیا جز آنست در برابر کرسی الله مانندیک خرما یا یک انگشتری در تفاسیر معتبر بیان شده٬پس وحی الهی جایگاه بسیارمتعالی دارد تا بیایدبرای ما اختراع گوشی و طیاره و غیره موارد در فزیک کند…

اینکه عقل در برابر عقل کُلیا جوهر خدایین اتوان بوده و یا عقیم است٬ خود الله رحمت می کند و کلامش به یاری این ناتوانی عقل می رسدکه صاحب عقل را کامل سازد. یعنی در ارزش معنی و مبانی تقابل بین عقل و وحینیست. البته بینیش و اگاهی هرکس با عقل محض فرق دارد.[۱] اما وحی که در تفاسیر قرآن بل قرآن و حدیث و مفسرین ارایه می شود و از اینجاست که مشکلات امروزی ما هم حل می گردد این را جز سیرتکامل عقل و وحی دانست٬آنچه ملا با مجموعه نقل الخصوص در سیاست آفتابی می شود به جز عقب ماندگی و دین زدگی چون قرون وسطا حاصلی ندارد .دین از سیاست جدانیست٬ ملا که دین گفته نمیشود …                                                                                                                                                   یعنی نقل یا اقوال گذشته و همینطور یافته های ما امروز از قرآن برای نسل آینده و این تسلسل مفهومی برمیگردد به جوانان که تحقیق و پژوهش را اولیت توسعه شان قرار دهد. مگراینکه نقل در فقدان عقلانیت در وجود سلب عقل کند در این وضعیت فرد٬البته حکمت دین منظور نیست٬بل فرد با مجموعه نقل هایی که دارد مانند رباط از انسان ها استفاده های باوری و منفعتی خودرا می کند.

بطور مثال: در قرون وسطا که عقلگرایی سرکوب می شد و مقدار یا اندازه مساحت جنت توسط پاپ ها به فروش می رسید تا یک دانشمندیپیدا می شود و مطالبه خرید دوزخمیکند. هرچند برای پاپ ها خیلی تعجب آور بود اما زیادی مطالبه می کندکه با هوش تمام حاضرست جنت نه ٬بلکه دوزخ را بخرد و تمامی مساحت دوزخ را به أساس نقل که در دست پاپ ها بود می خرد و بعد آن به مردم این چنینی ابلاغ می کند: من صاحب دوزخ و تمامی دوزخ پس من نمیگزارم شما در روز قیامت٬دوزخ بیایید.که حالا ضرورت نیست دیگر جنت بخرید٬زیرا عرف تا آن زمان قسمی بود که فرد همه عمر کارکندو حاصل تمامی زحمات خودرا به پاپ دهد تا جنتی برای روز آمدنی داشته باشد.

همینطور اذهان بدوی أفغانستان دین را در افکار شان در وجود ملا خلاصه کرده اند و هر نقل را بیدون تحلیل و تفکرمی پذیر اند.

التبه عقایدو نحوه عبادات قطعی است نوآوری در آن جایزنیست که در بینشش ماه تا یک سال تمامی مسایل عقاید را یا فقه اکبر أبو منتهی و الهدایه فقه عبادات را در فقه حنفی میتوانید خودتان بخوانید و اگاه شوید و استقلال عقل تان را در أمور دنیایی و سیرتفکرمعنی یا عرفان بخودی خود داشته باشید٬ و ضرورت علمی دینی به ملا نداشته باشید٬زیرا هستی امروز شما و بلوغ سیاسی تان همینکه: بخود اگاهی از هستی خود رسید و به أراده فاقد عقل٬سرنوشت تانرا به عده ای یاکسی نسپارید.

از۱۹۹۲ تا کنون وضعیت أفغانستان بطور نزدیک به مطلق٬ در تطبیق به دوره تاریک اروپا یا قرون وسطا بوده و قرون وسطا که از منبع فیاض عقلگرایی قرآن نیزمستفید می شوند و گام نخست شان تطبیق حالت دینیشان با دین جدید محمد عربی بود٬که تطبیق خاصیت عقلگرایانه است و این تطبیق محرکه می شود بسوی عقلانیت از  قرون وسطا اروپا به دوره جدیدی یا رنسانس یا روشنگرای… پس این سرشت ذاتی انسان که سود جو٬مکار و حیله گر می باشد به منافع خصوصیخودش٬که اینچنین سرشت های درونی انسان ربط به متون مقدس دینی و ایده عقلی فلسفی ندارد.

پیشنهادمی کنم: مطلب را بالینک های ذیلکه مرتبط موضوع است نیز مطالعه کنید:

https://jawedan.com/1402/26718/

http://www.arianafghanistan.com/UploadCenter/111_Faqiri_A_Aqlaniat.pdf

 

محمدآصف فقیری

[۱] برای درک عمیق عقل: میتافزیک ارسطو مطالعه شود…!