۲۴ ساعت

20 نوامبر
۱ دیدگاه

وا لا همّت

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : چهارشنبه   ۳۰ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۰  نوامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

وا لا همّت

                   تقدیم به پدرم

پدر جان!

به همّت وا لا ی تو:

 که استوار تر –

از سرو‌های بلند جلال آباد،

 و محکم تر –

از سنگ‌های کوهساران آن  دیار است .

و به قلب با محبتت:

که رئوف تر-

از عطر گل‌های نارنج،

 و زیبا تر از گل‌های شب بوو نرگس است.

و به نصیحت‌های پر معنی‌ ات:

که خوش مزه تر از نارنج‌های خانه مان است.

با ور دار:

 که وجود تو در قلبم جاودان است.

 و تمامی سلول‌های هستی‌ ام به تو افتخار می‌‌کنند.

ای وا لا گوهر!

در سالگرد مرگت به جای عزا داری،

شکوه وجودت را برگزار می‌‌کنم.

هما طرزی

نیویورک

۲۰ جون ۲۰۰۱

 

17 نوامبر
۳دیدگاه

نترس

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : یکشنبه  ۲۷ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۷  نوامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

نترس

 

در سرزمین آفتاب ها

درختان تنومند

با شاخه های استوار تر از –

بازوان پهلوانان افسانه ها –

پر بار از برگ های سبز و طلایی

با چشمان آسمان ها –

                 ما را بدرقه می‌ کنند

هوای دم کرده

با غبار خاکستری رنگ –

                         نفس نفس زنان

                                        ملتهب

                                             و خمار آلود –

پیام ترا به من هدیه کرد

نترس !

ترا دنبال نخواهم کرد

 

هما طرزی

شیکاگو

۲۰ جولای ۲۰۰۶

13 نوامبر
۳دیدگاه

نفس منجمد

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :چهارشنبه  ۲۳ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۳  نوامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

نفس منجمد

 

چه ناگوار است تنهایی‌…

با دیوار‌های مرده حرف زدن

و با صفحه تلویزیون انس گرفتن

آنهمه صدا کجا رفت؟

بدنم از تنهایی سرد شده به پهنای یک دشت

و صدا در گلویم گیر کرده به بزرگی نا‌ امیدی ها

کجاست مادر که می‌‌خواند –

                              مهرش در گوشم

کجاست پدر که دور می‌‌کرد –

                           وهم‌ها از دوشم

من در کدامین سرزمین گم شدم؟

رها شدن در باغچه‌های یخ زده از محبت ها

آغاز نفس‌های منجمد

در بدن پلاسیده

و تنها گرمای من :

تصویر دور‌ترین روز هاست …

 

هما طرزی

نیویورک – امریکا

۱۴ اپریل ۲۰۱۰

10 نوامبر
۳دیدگاه

 هدیه

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : یکشنبه   ۲۰ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۰  نوامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 

 هدیه

 

آیه‌های تاریک زندگی‌ ترا

هر شب با زبان یاد ها-

                          برای خود تکرار می‌کنم

و بی‌ مفهوم‌ ترین لحظه‌های من-

                                  از عشق تو آبستن میشود.

تو‌ای خدای دل  من !

ای که با دستانت :

                     غم را ارمغان داری

                     و در مرز بی‌ رغبتی عشق

                     تکرارش می‌‌کنی –

باور دار !

که روزی با دستانم :

بهار را به توهدیه خواهم کرد.

هما طرزی

۱۷ مارچ ۱۹۷۲

کابل – افغانستان

 

 

 

 

02 نوامبر
۴دیدگاه

 نیمه شب ها

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه ۱۲  عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲ نوامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 نیمه شب ها

 

صدا ی تو در نیمه شب‌های تنها ئی

زدودن غباری است در –

دیار غروب کرده‌ ی غربت.

و حرمت وجودت-

نویدی است به روزگاران تاریک.

 

 شاید؟

نوازش امید‌ها ،

آرزو‌های کودکانه ،

و عطش وجود…

قصه تازه به ارمغان آورد.

 

 

هما طرزی

واشنگتن – آمریکا

اول اپریل ۲۰۰۰

 

31 اکتبر
۳دیدگاه

نیایش

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : پنجشنبه ۱۰  عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۳۱ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

نیایش

 

آتش آفتاب –

                     سوزندگی دیگری دارد

امروز-

           روز نیایش گلهای آفتاب پرست است…

شانه‌‌های استخوانی ام

درپنجه‌های  گرم آفتاب –

                       نرم شده 

گردنم را برافراشته ام

تا مو‌های مجعد م-

                        همچو برگ گلهای آفتاب پرست

آفتاب را با آغوش باز پذیرا شوند

و من با سکوت همیشگی به دنبال آفتابم…

شاید تو  نیایش دوباره را به  تن خسته ام باز گردانی

 

هما طرزی

نهم جولای ۲۰۰۶

نیویورک – آمریکا

 

28 اکتبر
۳دیدگاه

 نوید فردا ها

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : دوشنبه ۷ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۸ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 نوید فردا ها

 

دخترک کوچی شهر کابل-

                        در کناری ایستاده 

و با دستانش-

که پر از صفا‌ی دیرینه است

خوبی‌ بی‌ توقع را-

که پر بار تر از دریاچه‌های –

نیلی و پاک راجستان است-

                          در سخاوت زمان

به تو هدیه می‌‌کند

تا شاید-

در سرد‌ترین ایام

گرمای سپاس را در خودت باور کنی   

 

هما طرزی

۲۶ می ۲۰۲۳

لاس آنجلس  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

25 اکتبر
۳دیدگاه

هم صدا شدیم

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : جمعه ۴ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۵ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

هم صدا شدیم

 

به تو‌ای عزیزی که-

در ریشه کاج وجودت، نفس می‌‌کشم.

و در شاخه هستی با تو هم وطن شده ام.

ای هم زبان من!

ترس تو از فقر سلامتی: در دیار غربت…

و ترس من از رسوایی: در شهرت…

ما زبان همدیگر را می‌‌فهمیم،

ما در بی‌ زبانی ، هم زبان هم بودیم،

و سخنان  پژمرده ام با زبان آشنای تو جان گرفته،

و نفس می‌‌کشد.

                                       

من پا ورچین ، پا ورچین،

به سراغت آمده ام

عشق من  درریشه  ی کاج  وجودت-

نفس می‌‌کشد .

برای من عزاداری مکن

دستانت را در دستان گرم من بکار

و لبان سخن پرورت را-

در کنار لبان سخن گوی من،همسایه کن

تا نغمه‌های دیرین را –

 تازه تر سازیم

و به دیگران هدیه کنیم…

                                       

در تورم احساس

در زیر پوستم ، به کنجکاوی ادامه بده،

و باور دار که من:

در سنگلاخ‌های خشک زمان

در قلب خود، همیشه وقت را دزدیده ام

و احساس را با رشته جوانی

بخود پیوسته ام

                                        

ای هم صدای بیگانه

 که از هر آشنا،  در من آشنا تری

و در غربت دلم-

 مونس من شدی!

شاید من و تو هم چو دو همراه…

در کنار هم،

بار غم همدیگر را کمتر سازیم.

 

هما طرزی

۵ می ۲۰۰۴

لس انجلس

 

23 اکتبر
۳دیدگاه

وطنم

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : چهارشنبه ۲ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۳ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

وطنم

 

 وطن من تو بودی

 وطن من نفس‌های تو –

در انبوه کوچه‌های پر خاک

                    خانه‌های سنگی‌

                             دریاچه‌های خشکیده

و رود خانه‌های متعفن ازبوی  ماهیان مرده…

                               

وطن من تو بودی

در قیل و قال مدرسه ها

 در میان جوانان سر گشته،

                     عاشق پیشه، و شاعر…

در اتاقک‌های بی‌ شماره

 معلم‌های پر حرف

و شاگردان بی‌ سر نوشت.

                               

وطن من تو بودی

 که در دوریت:

شهر به شهر

            کوچه به کوچه

 و خانه به خانه

به دنبالت گشتم

و هرگز ترا نیافتم.

با خاطراتت عشق ورزیدم

تا شاید روزی  ترا در خیال ببویم

 

هما طرزی

اتلانتا

۶ می ۲۰۰۵

 

 

 

18 اکتبر
۴دیدگاه

یخ بسته

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : جمعه ۲۷ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۸ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

یخ بسته

منجمد و خسته

صدای ترک خوردن

به ضخامت یخ ها یخ بسته .

انفجارم را می‌ شنوم  در خلوت احساس .

کسی‌ به فکر پیوستن وجود نیست

پوسیده و خشکیده

فکر در آغوش بی‌ فکری محض

فشار و زور گویی –

از هرسو و هر کجا …

سنگینی‌ دست ها را نمی توان تحمل کرد .

نگاه ها کم رنگ تر از پاییز های خاک آلود

انباشته از بیگانگی ها

فریاد م را :

به کی‌ ؟

در کجا ؟

چطور   ؟

به گوش شما برسانم و بگویم :

من یک زنم و می‌ خواهم نفس بکشم .

هما طرزی

نیویورک

۲۱ فبروری ۲۰۱۰ میلادی

15 اکتبر
۳دیدگاه

یگانه ترین

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : سه شنبه ۲۴ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۵ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

یگانه ترین

 

چگونه عشق  تو در من –

منفجر شده؟

مگر پستان هایم –

شراب ممنوع را به تو نوشانده ؟

مگربدنم عطر مطبوع را به تو هدیه کرده ؟

                        

من زیستن را به تو پیوستم

به من راز زمزمه‌هایت را بگو!

و من راز عاشق عشق بودن را به تو خواهم گفت…

                        

سر زمین من از صدا‌هایت  سرشار شده

ای یگانه تر از یگانه‌ترین هایم

تا عمق ریشه وجودم

تب خورشیدعشق  تو در من زاییده

و من منتظر حجم عشقم در صدای تو!

به من امانت بده اعتماد را

تا در تکاپوی احساس-

با هم آشنا شویم 

هما طرزی

نیویورک

۲ اپریل ۲۰۰۲ میلادی

 

 

11 اکتبر
۳دیدگاه

و آن صداست

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : جمعه ۲۰ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی –۱۱ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

و آن صداست

 

و آن صداست که مرا بتو پیوند می زند

چون درخت استواری در سرزمین عشق

و آن صداست که دیوار جدایی ها را فرو می ریزد…

چون آبی در جویبار احساس

چه آسان دلتنگی هات را به من سپردی

و در ریزش لاله ها بنفشه کاشتی

و درسرزمینم شیره ی عشق را جاری ساختی

و دیواره های تنهایی را فرو ریختی

 

کمکم کن تا از یادت برم

کمکم کن تا در سخاوت احساسم ناپیدا گردی

مرا به من بسپار

مرا از من مگیر

مرا به ادراک عشقی بسپار که در معبد (لاله سیاه) وجودم را زمزمه می کند

و باد موهایم را شانه می کند

و خداست که مرا به هرسو روانه می کند

و صفای عشق در وجودم خانه می کند

 

آری کمکم کن تا از یادت برم

کمکم کن تا در سخاوت احساسم ناپیدا گردی

مرا به من بسپار

و مرا از من مگیر

تا من در خود دوباره پیدا شوم

و در سرزمین هستی هویدا شوم

و با رنگ های زندگی دوباره آشنا شوم

و حادثه ی عشق را مزه مزه کنم

تا از یادم رود…

مگر میشود از یادش برد؟

 

هما طرزی

نیویورک

۳۱ جولای ۲۰۲۳

 

09 اکتبر
۳دیدگاه

و عشق . . .

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : چهارشنبه ۱۸ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۹ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

     و عشق. . .

 

نمی دانم چرا همیشه عاشقم؟

نمی دانم ؟؟؟

عاشق به تو

عاشق به او

عاشق به این

عاشق به آن

وبه زمین و آسمان

وبه آن خدای جاودان…

شاید وقتی نطفه من بسته می شد

پدر و مادر صمیمانه عاشق هم بودند؟

مادر میگفت:

(اگر فیلم عاشقانه نباشد به درد نمی خورد)

و پدر میگفت:

(عشقت را بر برگه کاغذ بریز تا همه بدانندکه زنها هم عاشقند)

شاید در ان لحظه خدا تخم عشق به زمین می پاشید؟

شاید چون ماه اردیبهشت بود؟

شاید زمین در چرخش عشق بود؟

شاید در سرنوشت من قلم روی عشق دویده بود؟

شاید شاید شاید…

و بعد از ۷۲ سال..

هنوز به عشق ایمان دارم و صمیمیت هاش

به درد هاش و پابندی هاش

وعشق هیزم تریست که درمن جاودانه شعله ور است…

با شکوه و جاودان!!!!!!!!

 

 هما طرزی

نیویورک

 ۲۷ فبروری ۲۰۲۳

07 اکتبر
۳دیدگاه

یاد ها

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : دوشنبه ۱۶ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۷ اکتوبر ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

یاد ها

        به همسرم  

                                                                                    

نسیم ملایمی با آشفته موهایم

                     سرعشق بازی دارد

و آرام آرام می نوازد ترا

در سرزمین یاد هام

و هوای باغ پر از عشق های داغ دیرینه است

و رقص برگ های مجنون

و صدای جیک جیک گنجشکان ساده دل

و خنده هاشون…

اگر گذرت بر دیرینه ها افتاد

نشانی از دوست بیاور

از دوستی که یگانه یار بود

و من در آغوش پر مهرش

الفبای عشق ورزی را آموختم

سپید و خوشرنگ

پر از قصه های بیشمار

و هم آغوشی های پر رنگ

اگر گذرت به دیرینه ها افتاد

عطرش را بیاور

و لبخندش را

و خنده هایش را

در خانه ام همیشه باز است

و بازوانم به پهنای یک امید بزرگ

منتظر

منتظر

منتظر

اگر گذرت به دیرینه ها افتاد

به جفتم سلام کن

به جفتم از من بگو

و به جفتم قصه (هما) را تکرار کن

و از عشقم بگو و دوستداشتنم

از صمیمیت هام

و دلبری هام

از شیدایی هام

ومستی هام

تا خانه تنهایی ام دوباره روشن گردد

و سردی ناخوانده آتشین …

هما طرزی

نیویورک

 ۱۶ اکتوبر ۲۰۲۳

05 اکتبر
۴دیدگاه

روز

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه ۱۴ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۵ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

روز

       به یارم

من در باران احساس

و در ترنم پر صدا و گوارای نسیم

چه دلپذیر دیدمت

و در زیستنم بارها بوییدمت

و شنیدمت

و به آغوش کشیدمت

ودر دنیای ناپیدایی

پیدا ترینم توبودی

 

امیدم را در باغچه عشقت جا داده ام

تا چشمان منتظرم

با نور دیدارت روز گردند

و شاخه گل سرخی را پیش پایت گذارم……..

 

هما طرزی

نیویورک

 ۱۷ اگست ۲۰۲۴

29 سپتامبر
۳دیدگاه

طلوع خورشید

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : یکشنبه ۸ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۹ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

طلوع خورشید

                    به یارم 

پرندگان کوچ می کنند

تند باد بی رحم

درختان را می لرزاند

و زندگی در سراسیمگی

دست و پا می زند

 

و اما

طلوع خورشید

درخشیدن چشمان تست

بر سر زمین هستی

که لبخند را بر لبانم می کارد

ومن فریاد می زنم

دوستت دارم ای پرورد گارم!

دوستت دارم ای خداوند گارم!

و دوستت دارم ای آموزگارم!

 

لبخند بنده بودن را از من مگیر

و در این طوفان زندگی

یاورم باش!

ای دوست و ای دیرینه یارم!

 

هما طرزی

نیویورک

 ۸ اگست ۲۰۲۴

 

 

27 سپتامبر
۳دیدگاه

نسترن

تاریخ نشر : جمعه ۶ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۷ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

نسترن

و امشب که سراغم آمدی

یک آغوش گل نسترن بیار

و یک باغچه لبخند صمیمیت

و در میان بازوانت

عطر کابلم را به امانت گیر

و در بسترم بپاش

تا قصه ی دیرینه ها زنده گردد

و من و تو بسان روز های دور

به هم سلام کنیم

و از حال هم باخبر شویم!

 

هما طرزی

نیویورک

 ۲۷ اگست ۲۰۲۴

26 سپتامبر
۳دیدگاه

پیام تبریکی محترمه هما طرزی

تاریخ نشر : پنجشنبه ۵ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۶ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 

پیام تبریکی محترمه هما طرزی

با درود و حرمت بی پایان

 

بعد از تشکرات و سپاس و امتنان بی پایان از آقای بشیر هروی و سایت ۲۴ ساعت ، نخست سالگرد هفدهمین سال نشر این وزنه ی پر بهای فرهنگی و ادبی را به تمامی دست اندرکاران این گنجینه ی با ارزش خجسته و مبارک می گویم و اما باید اضافه کنم که این سایت وزین و پر محتوا یکی از بهترین سایت های برون مرزی جامعه افغان ها بوده و برای استوار نگهداشتن فرهنگ و زبان ما سخت در تکاپو و تلاش است.

من از خواندن مطالب  فرهنگی و ادبی اش که سر شار از ویژه گی های خاص مردمیست مستفید گردیده و دوست دارم تا افتخار همکاری ام را با چنین سایت معتبر ادامه داده و از خوانش مطالب پر ارزشش بهرمند گردم.

موفقیت داهمی چنین سایت و افراد پرتلاشش را از بارگاه ایزدی تنما می کنم.

با حرمت بی انتها

هما طرزی

22 سپتامبر
۳دیدگاه

کلبه ی گِلی

تاریخ نشر : یکشنبه ۱ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۲ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

کلبه ی گِلی

به یارم

از سرزمین نور

در قالب گِلی کِدرو ناشفاف

و قلبم هنوز

تورات آیینه هاست

و دستانم در سبد خاطره ها

در گمراهی

و سرگردانی

و آهنگ دوری همان پل رابطه هاست

و ایمان دارم

و ایمان دارم

روزی به خانه ی نور خواهم رفت!

هما طرزی

نیویورک

 ۱۷ اگوست ۲۰۲۴

19 سپتامبر
۳دیدگاه

همهمه

تاریخ نشر : پنجشنبه ۲۹ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۹ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

همهمه

در همهمه ی عشقت

علف های سبز را

در لاله تنم

لمس کردم

و در وسوسه ی بودنت

چنان مست شدم

که باران بارید

و سبزه ها خیس شدند

و من هنوز

در صدای دریای تنت

می رقصیدم

و تو را به آغوش می کشیدم

تا آخرین نفس های

پیش از سکوت

هما طرزی

نیویورک

 ۸ جنوری ۲۰۲۴

16 سپتامبر
۳دیدگاه

پارکِ شهر نو

تاریخ نشر : دوشنبه ۲۶ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۶ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

پارک شهرنو

چون بیگانگان

از کنار هم رد شدن

و (پارک شهرنو)

آشیانه ای عشق های ناتمام

و (سینمای پارک) معیادگاه عاشقان

در شب های جمعه

هردو بیگانه بودیم

و هردو نا آشنا

وقتی عابری از کنار مان میگذشت

آنها را نمی دیدیم

و وقتی مسجد (حاجی یعقوب)

سر به اذان می نهاد

هردو می خندیدیم

چون نماز ما ،فقط نماز عشق بود

و تبنگ های (شورنخود) و (کچالو)

به ما لبخند می زدند

و من با عجله از (کافه تاج) دور میشدم

تا به پیچک تاکم برسم

و ناژو را تنها نگذارم

ناژو پدر باغ بود

و من دختر آرزو هایش

و پیچک همان لباسی بود به دور دخترش….

که دلیرانه در سرزمین عشق زیستیم

و آگاهانه ترکش نمودیم

هما طرزی

نیویورک

 ۲۸ فبروری ۲۰۲۴

15 سپتامبر
۳دیدگاه

بوی علف

تاریخ نشر : یکشنبه ۲۵ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۵ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

بوی علف

قدم زدن در سبزی چشمانت

وه که چه زیباست!

عشق بوی علف می دهد

بسان علف تازه

که گل های رشقه در آن روییده

و در کناره هاش

گندم های طلایی

جلوه ای بودن را زمزمه میکنند

و من با نگاه هام

باغچه چشمانت را آبیاری می کنم

با آب عشق

تا در حافظه ام

سبز بمانی و جاودان . . .

هما طرزی

نیویورک

 ۲ جون ۲۰۲۴

10 سپتامبر
۳دیدگاه

عشق ترا

تاریخ نشر : سه شنبه ۲۰ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی –۱۰ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا 

عشق ترا

عشق ترا

در شعور ستارگان پروین دیدم

و از آسمانت دزدیم

و وقتی می سرایمت

پر شتاب، پرصدا، و رنگین

انگار آبستنم ترا

و دوست میدارم

در زهدان عشقم ماندگاربمانی

و تولدت

نوید دوری ات نباشد!

هما طرزی

نیویورک

 ۲۹ جون ۲۰۲۴

06 سپتامبر
۳دیدگاه

لبخند

تاریخ نشر : جمعه ۱۶ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۶ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا 

لبخند

با لبخند

بسوی خورشید میروم

وآرام آرام

می سوزاند

بالهایم را

و من در میان بازوان آتشین

شکوه عشق را می بینم

همچوقصه های رنگین پروانه ها

و امروز

در پرواز آخرینم

ترا به آغوش می کشم

تا بالهای سوخته ام

خاکستر امید را

در چشمان تیره رنگت بپاشد

و عشق …

ترا از یاد برد

هما طرزی

نیویورک

 ۲۸ اپریل ۲۰۲۴

02 سپتامبر
۳دیدگاه

زندانِ خورشید

تاریخ نشر : دوشنبه ۱۲ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا 

زندان خورشید

زندان خورشید همان چشمان تست

که گیسوان شب را

در عبور از کوچه های ابری

با ابریشم نگاه هات

آرام آرام بافتی

و در سر زمین اندوه های تیره رنگ

رها ساختی

بهار برگشته

و امید،

 چشمانش را گشوده

بیا

بیا

و دستان سرد و زمستانی ام را

با نگاه های آتشینت

گرم ساز

و مرا به آغوش آرزو های پر رنگ

جاودانه ساز!!!!!!!!!!!!!

هما طرزی

نیویورک

 ۳۱ جولای ۲۰۲۴