۲۴ ساعت

15 ژانویه
۳دیدگاه

طراوت ایمان

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : چهار شنبه   ۲۶  جدی  ( دی) ۱۴۰۳  خورشیدی  ۱۵  جنوری   ۲۰۲۵   میلادی – ملبورن – استرالیا

طراوت ایمان

                       به یار

در زیر سایه ی اندیشه

باران چه پر بار بود

و برگ ها با نویدی سبز

در سجده

گلها با عشوه های دیرین 

عشق را چیده

درختان پر نور و با وقار 

ایستاده

زمان در سکوت 

خوابیده

 

گیچی نبود

همه اندیشه

همه سبز

همه پر نور

همه شاداب

و تصویر تو در تمامی دیواره ها

سایه افکنده

 

ای وزش عشق

ای نسیم شور

ای دریاچه عطش

طراوت ایمان را

                     درمن

تا ابدیت ببر 

هما طرزی

 نیویورک 

۱۵ جولای ۲۰۱۳

 

13 ژانویه
۳دیدگاه

دیدار

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : دوشنبه   ۲۴  جدی  ( دی) ۱۴۰۳  خورشیدی  ۱۳  جنوری   ۲۰۲۵   میلادی – ملبورن – استرالیا

دیدار

           به دوستانم

 

بگذار که عشق 

در انقلاب پر حجم یک احساس

ما را پیوند زند

 

در جدال و هیاهوی کوچه های غربت

تنها اوست که ما را در سفره است

و محبت

آن موهبت خدایی !!!

 

مگذار که مرگ

ما را در اندیشه هایمان تنها یابد

و در باغچه ی سرسبز سنگ ها

نام ما را حکاکی کند

 

هنوز زود است

هنوز زود است

بگذار دیدار تازه کنیم

و با یاد های جوانی

و تصویر آن روز ها

موهای مانرا شانه زنیم …

 

 هما طرزی

نیویورک 

 ۱۵ جولای ۲۰۱۳

11 ژانویه
۳دیدگاه

فقط …

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه  ۲۲  جدی  ( دی) ۱۴۰۳  خورشیدی  –۱۱  جنوری   ۲۰۲۵   میلادی – ملبورن – استرالیا

 

 

فقط 

               به همسرم

 در کنار تو

بدن از هوش رفت

و من

     در تلاطم یک احساس

هنوز زنده بودم

و ترا نگاه میکردم

                   در یک عشق پر شکوه 

دستانم

            در نهایت می‌ دوید

و ترا جستجو میکرد

و چشمانم

در گودی یک اتاق گرم

بتو خیره شده بود

در عبور از دریای توفانی

کرانه ی آرامش 

ما را صدا کرد

ولی بدن از هوش رفته بود

در یک شرم پاک

تنها صدا بود

که هنوز بیدار بود 

هما طرزی

 نیویورک

 ۱۶ جولای ۲۰۱۳

09 ژانویه
۳دیدگاه

شکوفه های گیلاس

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :پنجشنبه ۲۰  جدی  ( دی) ۱۴۰۳  خورشیدی  – ۹  جنوری   ۲۰۲۵   میلادی – ملبورن – استرالیا

شکوفه های گیلاس

و تو بودی

که در زیبا ترین روز ها

شکوفه های گیلاس را

پر صدا

بر موهایم پاشیدی

نیم قرنی گذشت

و من هنوز

در کوچه های (پغمان)

منتظرم تا تو برگردی

و من در آرامش آغوشت

به سجده روم

هما طرزی

نیویورک

 ۲ جنوری ۲۰۲۵

07 ژانویه
۳دیدگاه

برکه زلال

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :سه شنبه  ۱۸  جدی  ( دی) ۱۴۰۳  خورشیدی  – ۷  جنوری   ۲۰۲۵  میلادی – ملبورن – استرالیا

 

برکه زلال

چشمان تو

برکه زلالیست

که سبزه های وحشی

در کناره هاش می رقصند

و قصه زیستن را تکرار می کنند

چشمان تو

آن دو مسافر سبکبال

که هویت عشق را

پاسداری می کنند

و سوغاتی دوستداشتن را

در آغوشت رها می سازند

چشمان تو

هدیه ایست خدایی

چون خورشیدی درخشان

در سرزمینی که هنوز

یاد آور مهرست و وفاداری

و با واژه های رنگین

آیه های عشق را تلاوت می کنند

چشمان تو

آن دو باشنده کوچه های راستین

که از شامگاهان کدورت به دور

و نوازشگر فرشتگان عشق اند

در ظهر گاهان طلایی

آری چشمان تو

آن دو کتابیست خوانا

در ناپیدا ترین لحظه هام

که نور می پاشند در ستون های دانایی

و عبور می کنند

از دیوار اندیشه های شکسته وغیر صمیمی

هما طرزی

۲۸ دسامبر ۲۰۲۴

01 ژانویه
۳دیدگاه

محبت

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : دوشنبه  ۱۰  جدی  ( دی) ۱۴۰۳  خورشیدی  – ۳۰  د سامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

محبت

                 به کابل

خورشید نگاهات

آرام آرام

دریاچه ی عشق را خشکید

بی‌ صدا ،

زمین های خشک 

در تراکم سرزمین بیگانه

 به رطوبت کوچه

 های پاک می‌ اندیشم

و به خانه های کوچک

و باغچه های پر گل

که مهر را آبستن بود

هما طرزی

 نیویورک 

۱۸ جولای ۲۰۱۳

29 دسامبر
۱ دیدگاه

پرواز

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : یکشنبه  ۹  جدی  ( دی) ۱۴۰۳  خورشیدی  – ۲۹ د سامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

پرواز

            به یار

درخت چیزی نبود

جز لطف باغ ،

               در شاخه ی تواضع

دستانم به دورت پیچیده

و بودنم ترا زمزمه میکند

 

از خاک عبور کرده ام

از زمین و از گیاه

سنگ ها را زیر پا خورد کرده ام

و حالا از هوا عبور می‌کنم

و در آسمانت به پروازم

پرواز، 

پرواز …

هما طرزی

 نیویورک

۲۲ جولای ۲۰۱۳

 

25 دسامبر
۳دیدگاه

یاد

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : چهارشنبه ۵ جدی  ( دی) ۱۴۰۳  خورشیدی  – ۲۵ د سامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

یاد

           به  شهرم

شاخه عریان عشق

مرا در خود پیچیده

قامتش

سخت میفشاردم 

                به  آغوش یک خاکستر

غباری در راه است

دود دوری چشمانم را بسته

ولی یادت

همیشه جاودان …

 هما طرزی

نیویورک

۲۲  جولای ۲۰۱۳

 

 

23 دسامبر
۳دیدگاه

بنده بودن  

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : دوشنبه   ۳   جدی  ( دی ) ۱۴۰۳  خورشیدی  – ۲۳ د سامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

بنده بودن  

            به دوست

خواب شکست

و من گریستم

برای کودک دلم

که هنوز ترا زمزمه می کرد 

از سردی اتاق لرزیدم 

 

لبخندی در دیوار درخشید

آذرخشی در اتاق 

آتشی در جانم دمید

تو بودی

که بنده بودنم را

پذیرا شدی 

 هما طرزی

نیویورک 

۲۴ جولای ۲۰۱۳

 

21 دسامبر
۳دیدگاه

  یک صدا

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه  ۱   جدی  ( دی ) ۱۴۰۳  خورشیدی  – ۲۱ د سامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

یک صدا

                          به دوست

سفیر شب گفت :

با سحر خواهی آمد

تا صبح بیدار بودم

تا صبح به استغاثه نشسته بودم

در درونم

              آتشی بود

 

خانه دل

پر از شمع های فروزنده …

یک دیدار

یک نور

و یک صدا …

تنها تو بودی و من …

 هما طرزی

نیویورک 

۲۳ جولای ۲۰۱۳

 

18 دسامبر
۳دیدگاه

نفرت

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : چهارشنبه   ۲۸ قوس  ( آذر) ۱۴۰۳  خورشیدی  – ۱۸ د سامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

نفرت

 

برو ای مرد! برو یکه و تنها بگذار

باز در کلبه ی من کعبه ی من پا مگذار.

تو دگر نیستی‌ آن مظهر هستی‌ و امید

 تو دگر نیستی‌ آن معنی‌ عشق

 تو دگر نیستی‌ آن جلوه ی یاد

تو دگر نیستی‌ افرشته ی من

تو…دگر شیطانی!

 

تو نکو یان جهان را همه والا بودی

و تو خوبان جهان را همه مظهر بودی

تو، ز هر خوب که در عالم بود:

در نگاه دل من، از همه برتر بودی

 

برو‌ای مرد! برو، دور برو

دگر اندیشه مکن:

به من و شور من و شادی من

من دیگر نیستم آن دختر خاموش که در بند تو بود.

 

برو ای مرد! برو باز چرا آمده یی ؟

باز امید چه داری ؟ به کجا آمده یی ؟

باز امید همان دخترک مستت هست ؟

یا که با یاد دگر، خانه ی ما آمده ای  ؟

باز گویم به تو صد حیف ، خطا آمده ای  ؟

 

من دگر نیستم آن که تو می جو یی باز

تو برو، دور برو، جای دگر خانه بکن

 در دل دختر خوش باور دیگر حالا:

با دو صد مکر و فسون ، لانه بکن !

هما طرزی

کابل – افغانستان

۱۵ جنوری ۱۹۷۲

 

 

 

 

12 دسامبر
۲دیدگاه

آب عشق

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : پنجشنبه    ۲۲ قوس  ( آذر) ۱۴۰۳  خورشیدی –۱۲ د سامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

آب عشق

 

دریا ها از رفتن خسته ا‌ند

                                     و ماتم زده …

شهر عشق بی‌ آب

تردید م را بشکن با سنگ محبت هایت 

خانه ام و دیوارهایش هنوز ترا صدا می‌ زنند

                                                     به زبان صداقت ها

بوی عشق را شنیده ام

بوی عشق را –

                             دیده ام ،

                                      چشیده ام ،

                                                   و بوییده ام

دریچه قفس را شکستم …

تامرغ  های آزادی بارور شوند 

خرمن رستن هایی ابدی اینجاست

و زنبق عاشق پر آب

ای طنین خدایی !

بر سرزمینم بتاب

و اقلیم وجودم را سرشار از آب های جهنده ساز!

 

هما طرزی

نیویورک

۱۰ اپریل ۲۰۱۰

07 دسامبر
۳دیدگاه

وطن ، ای‌ سر زمین

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :شنبه   ۱۷ قوس  ( آذر) ۱۴۰۳  خورشیدی –۷ د سامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

وطن، ای‌ سر زمین 

 

ای‌ که از هر چه سر سبز تر است سبزه‌ها یت‌،

و ای‌ که از هر چه خاکستری تر است کوه‌ها یت‌،

و نیلگون آسمانت که به رنگ عشق است…

و زمینت پر بار تر از سینه‌های پر شیر زن بار دار !

درخت وجودم در زمین تو کاشته شد…

حیف از آن که  ثمر در دیار غیر دهد

                                 

ای‌ سر زمین همیشگی!

از عطر نمناک کوچه‌هایت هنوز مستم

وخیال  باد و غبار پر درد غروب‌هایت هنوز هم-

مو‌های پر موجم را به بازی می‌‌گیرد

باشد که ترا روزی با چشم سر بینم،

چون با چشم دل همیشه در کنار منی‌

هما طرزی

نیویورک

اول جنوری ۲۰۰۱

 

 

03 دسامبر
۳دیدگاه

هوس

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : سه شنبه  ۱۳ قوس  ( آذر) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۳  دسامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

هوس    

لغزش عرق سرد

بر اندام هوس‌های کهن

و نوازش دست ها،

بر سروده های ناتوان…

پستان‌های عشق-

از شیره هوس‌ها بارورند.

و نفس‌های گرم تو،

بر مر مر خشکیده ی تنم ،

رطوبتی جان آفرین به ارمغان آورده است .

دست‌ها مان به هم ساییده اند،

تا لب‌های سرد را –

به آتش غم آشتی‌ دهند.

ضربه‌های تند قلب ها،

 و نفس ترسیده از گناه-

و …آرامش احساس را به ما  هدیه کرده است …

هما طرزی                   

میامی                     

۱۲ مارچ ۲۰۰۱              

30 نوامبر
۳دیدگاه

 نفرت

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه   ۱۰ قوس (آذر) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۳۰ نوامبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا

نفرت

 

برو   ای  مرد!   برو   یکه  و  تنها   بگذار

باز در کلبه ی من کعبه ی من پا مگذار.

تو دگر نیستی‌ آن مظهر هستی‌ و امید

 تو   دگر  نیستی‌   آن   معنی‌   عشق

 تو   دگر  نیستی‌    آن   جلوه ی    یاد

تو    دگر    نیستی‌      فرشته ی   من

تو…دگر شیطانی!

تو نکو یان جهان   را  همه   والا بودی

و تو خوبان جهان را همه مظهر بودی

تو، ز هر خوب   که     در     عالم بود:

در نگاه   دل من  ، از  همه برتر بودی

برو‌    ای   مرد !    برو   ،    دور   برو

دگر اندیشه مکن:

به من و  شور  من  و     شادی من

من دیگر   نیستم آن  دختر خاموش 

که در بند تو بود.

برو ای   مرد!   برو  باز   چرا آمده یی ؟

باز امید چه داری ؟ به کجا  آمده یی ؟

باز امید همان دخترک مستت هست ؟

یا که با یاد دگر، خانه ی ما آمده ای  ؟

باز گویم به تو صد حیف ، خطا آمده ای  ؟

من دگر نیستم آن که تو می جو یی باز

تو برو، دور برو، جای دگر  خانه   بکن

 در دل دختر خوش باور  دیگر  حالا:

با دو صد مکر و فسون ،  لانه بکن !

هما طرزی

۱۵ جنوری ۱۹۷۲

کابل – افغانستان

 

 

27 نوامبر
۳دیدگاه

ورقِ زندگی

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : چهار شنبه ۷ قوس (آذر) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا

ورق زندگی‌

 

هنوز نرم نیلی کبود

چو تاجی‌ باشکوه در همیشگی هاش

و سخت سبز بیشه ها

چو فرشی بافته در مشرق زمین…

و من بیهوده در کنار تو نشسته ام

همچو خواب یک آینه پر تشویش

و هم چون خون  یک مست

در سیاه شب پیری…

آینه را باید شکست

تا خون بر فرش رنگی بریزد

و کتاب زندگی‌ ورق تازه تری را آغاز کند.

هما طرزی

نیویورگ

۶ جولای ۲۰۱۰

 

 

23 نوامبر
۳دیدگاه

 نت عشق

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه ۳ قوس (آذر) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۳ نوامبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا

 نت عشق

 

زمستان رفت

و مرگ دیروز-

آغاز زندگی‌ یی فردا شده

بیا تا با هم:

به فردا‌ها بپیوندیم،

و نت‌های جدید موسیقی عشق  را –

در کتابچه‌ها مان بنویسیم.

هما طرزی     

نیویورک      

نهم فبروری ۲۰۱۰

 

20 نوامبر
۲دیدگاه

وا لا همّت

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : چهارشنبه   ۳۰ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۰  نوامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

وا لا همّت

                   تقدیم به پدرم

پدر جان!

به همّت وا لا ی تو:

 که استوار تر –

از سرو‌های بلند جلال آباد،

 و محکم تر –

از سنگ‌های کوهساران آن  دیار است .

و به قلب با محبتت:

که رئوف تر-

از عطر گل‌های نارنج،

 و زیبا تر از گل‌های شب بوو نرگس است.

و به نصیحت‌های پر معنی‌ ات:

که خوش مزه تر از نارنج‌های خانه مان است.

با ور دار:

 که وجود تو در قلبم جاودان است.

 و تمامی سلول‌های هستی‌ ام به تو افتخار می‌‌کنند.

ای وا لا گوهر!

در سالگرد مرگت به جای عزا داری،

شکوه وجودت را برگزار می‌‌کنم.

هما طرزی

نیویورک

۲۰ جون ۲۰۰۱

 

17 نوامبر
۳دیدگاه

نترس

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : یکشنبه  ۲۷ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۷  نوامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

نترس

 

در سرزمین آفتاب ها

درختان تنومند

با شاخه های استوار تر از –

بازوان پهلوانان افسانه ها –

پر بار از برگ های سبز و طلایی

با چشمان آسمان ها –

                 ما را بدرقه می‌ کنند

هوای دم کرده

با غبار خاکستری رنگ –

                         نفس نفس زنان

                                        ملتهب

                                             و خمار آلود –

پیام ترا به من هدیه کرد

نترس !

ترا دنبال نخواهم کرد

 

هما طرزی

شیکاگو

۲۰ جولای ۲۰۰۶

13 نوامبر
۳دیدگاه

نفس منجمد

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :چهارشنبه  ۲۳ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۳  نوامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

نفس منجمد

 

چه ناگوار است تنهایی‌…

با دیوار‌های مرده حرف زدن

و با صفحه تلویزیون انس گرفتن

آنهمه صدا کجا رفت؟

بدنم از تنهایی سرد شده به پهنای یک دشت

و صدا در گلویم گیر کرده به بزرگی نا‌ امیدی ها

کجاست مادر که می‌‌خواند –

                              مهرش در گوشم

کجاست پدر که دور می‌‌کرد –

                           وهم‌ها از دوشم

من در کدامین سرزمین گم شدم؟

رها شدن در باغچه‌های یخ زده از محبت ها

آغاز نفس‌های منجمد

در بدن پلاسیده

و تنها گرمای من :

تصویر دور‌ترین روز هاست …

 

هما طرزی

نیویورک – امریکا

۱۴ اپریل ۲۰۱۰

10 نوامبر
۳دیدگاه

 هدیه

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : یکشنبه   ۲۰ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۰  نوامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 

 هدیه

 

آیه‌های تاریک زندگی‌ ترا

هر شب با زبان یاد ها-

                          برای خود تکرار می‌کنم

و بی‌ مفهوم‌ ترین لحظه‌های من-

                                  از عشق تو آبستن میشود.

تو‌ای خدای دل  من !

ای که با دستانت :

                     غم را ارمغان داری

                     و در مرز بی‌ رغبتی عشق

                     تکرارش می‌‌کنی –

باور دار !

که روزی با دستانم :

بهار را به توهدیه خواهم کرد.

هما طرزی

۱۷ مارچ ۱۹۷۲

کابل – افغانستان

 

 

 

 

02 نوامبر
۴دیدگاه

 نیمه شب ها

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه ۱۲  عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲ نوامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 نیمه شب ها

 

صدا ی تو در نیمه شب‌های تنها ئی

زدودن غباری است در –

دیار غروب کرده‌ ی غربت.

و حرمت وجودت-

نویدی است به روزگاران تاریک.

 

 شاید؟

نوازش امید‌ها ،

آرزو‌های کودکانه ،

و عطش وجود…

قصه تازه به ارمغان آورد.

 

 

هما طرزی

واشنگتن – آمریکا

اول اپریل ۲۰۰۰

 

31 اکتبر
۳دیدگاه

نیایش

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : پنجشنبه ۱۰  عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۳۱ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

نیایش

 

آتش آفتاب –

                     سوزندگی دیگری دارد

امروز-

           روز نیایش گلهای آفتاب پرست است…

شانه‌‌های استخوانی ام

درپنجه‌های  گرم آفتاب –

                       نرم شده 

گردنم را برافراشته ام

تا مو‌های مجعد م-

                        همچو برگ گلهای آفتاب پرست

آفتاب را با آغوش باز پذیرا شوند

و من با سکوت همیشگی به دنبال آفتابم…

شاید تو  نیایش دوباره را به  تن خسته ام باز گردانی

 

هما طرزی

نهم جولای ۲۰۰۶

نیویورک – آمریکا

 

28 اکتبر
۳دیدگاه

 نوید فردا ها

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : دوشنبه ۷ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۸ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 نوید فردا ها

 

دخترک کوچی شهر کابل-

                        در کناری ایستاده 

و با دستانش-

که پر از صفا‌ی دیرینه است

خوبی‌ بی‌ توقع را-

که پر بار تر از دریاچه‌های –

نیلی و پاک راجستان است-

                          در سخاوت زمان

به تو هدیه می‌‌کند

تا شاید-

در سرد‌ترین ایام

گرمای سپاس را در خودت باور کنی   

 

هما طرزی

۲۶ می ۲۰۲۳

لاس آنجلس  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

25 اکتبر
۳دیدگاه

هم صدا شدیم

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : جمعه ۴ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۵ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

هم صدا شدیم

 

به تو‌ای عزیزی که-

در ریشه کاج وجودت، نفس می‌‌کشم.

و در شاخه هستی با تو هم وطن شده ام.

ای هم زبان من!

ترس تو از فقر سلامتی: در دیار غربت…

و ترس من از رسوایی: در شهرت…

ما زبان همدیگر را می‌‌فهمیم،

ما در بی‌ زبانی ، هم زبان هم بودیم،

و سخنان  پژمرده ام با زبان آشنای تو جان گرفته،

و نفس می‌‌کشد.

                                       

من پا ورچین ، پا ورچین،

به سراغت آمده ام

عشق من  درریشه  ی کاج  وجودت-

نفس می‌‌کشد .

برای من عزاداری مکن

دستانت را در دستان گرم من بکار

و لبان سخن پرورت را-

در کنار لبان سخن گوی من،همسایه کن

تا نغمه‌های دیرین را –

 تازه تر سازیم

و به دیگران هدیه کنیم…

                                       

در تورم احساس

در زیر پوستم ، به کنجکاوی ادامه بده،

و باور دار که من:

در سنگلاخ‌های خشک زمان

در قلب خود، همیشه وقت را دزدیده ام

و احساس را با رشته جوانی

بخود پیوسته ام

                                        

ای هم صدای بیگانه

 که از هر آشنا،  در من آشنا تری

و در غربت دلم-

 مونس من شدی!

شاید من و تو هم چو دو همراه…

در کنار هم،

بار غم همدیگر را کمتر سازیم.

 

هما طرزی

۵ می ۲۰۰۴

لس انجلس