تقریظ دوکتور حجت السلام و المسلمین سید حسن اخلاق بر کتاب (آرا) اثر محترم نذیر احمد ظفر
تاریخ نشر : شنبه ۱۳ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۳ اگست ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
تقریظ دوکتور حجت السلام و المسلمین
سید حسن اخلاق
از بختیاری های من در آمریکا , آشنایی و همنشینی با شاعر شیرین سخن , صریح البیان , نغز گفتار و فرهیخته جناب نذیر ظفر است .
حدود یک دهه است که با این دوست نازنین, موانست دارم ؛ از همصحبتی با او لذت میبرم , از احساس زلال او به حس میا یم و از خوانش پر شورش , به وجد و اکنون خوشحالترم که می بینم مجموعه ی تازه ی از اشعار او , زیر نام ( آرا ) زیب و زیور ادبیات و احساسات معنوی ما می گردد تعریف فیلسوف و متاله بزرگ خواجه نصر الدین طوسی از شعر در (( اساس الاقتباس )) تعریف معیاری شعر در فرهنگ فارسی و اسلامی شد که: ( شعر کلامیست مخیل ,مولف از اقوال موزون متساوی مقفی ) که دو عنصر ( خیال انگیزی ) و ( دارای وزن و قا فیه) را بهم می امیزد.
شرط نخست از منطق یونان گرفته شده و شرط دوم از ادبیات عربی – فارسی سپس خواجه در ( معیار الاشعار) معیار های ریز تری را بدست میدهد تا بیا موزاند که (خیال انگیزی زبانی) گوهر شاعرانگی است , وچون سخن از زبان شاعرانه می رود باید حساب دو چیز مشابه را از شعر جدا نمود : واژگان بی معنا و الفاظ مهمل یا واقع گویی های غیر خیال انگیز ,ولی مقفا و موزون . شارح ابن سینا, میافزاید که یونانیان , تخیل را تمام گوهر(ماهیت) شعر دانسته اند اما مسلمانان آنرا بخشی از گوهر (قصل) شعر وی همچنین به رابطه ( وزن داشتن) و (خیال انگیزی) می پردازد و قافیه را بخش گوهری برخی از انواع شعر , مانند قصیده و قطعه, نه همه انواع شعر و گوهر آن,در فضای ادبیات کلاسیک و جهانبینی کهن شکل گرفته است که سخن پیرامون خیال و زبان , انکشافات جدید را نیافته بود.با این همه , منبعی استوار و معیار های قویم برای شناخت شعر , تجربه شاعرانه , نسبت شعر با فر هنگ , نقد شعر, تفاوت خیال انگیخته و خیال انگیز, و رابطه خیال با زبان را فراهم میسازد.( آرا ما را به جهان و بیان خواجه نصرو) فهم کلاسیک از شعر و شاعرانگی میبرد ولی در آن , متوقف نمیگذارد.اشعار ( ظفر) دنیای کلاسیک را با دغدغه های مدرن پیوند میزند و این رویا رویی دو جهان را در جان سوژه های از افغانستان به تصویر میکشد ,تصویری که ( موضوع) خود را در جان خواننده هاش بر میانگیزد . زبان (ظفر) بنظر میرسد که زبان کلاسیک است , اما انعکاس درد مدرن و دود مدرنیت است . ساده گی زبان و صراحت خیال بهم می پیوندند تا خواننده, فارغ از هیا هو های هر سویی , خود را ببیند درد خود را بخواند و بشتابد (که دیدن یار قضا) نشود و , صد البته , دست خویش را در پشت ( سوخت میهن) متوجه شود .
(آرا) احساس و امید ایمان و عصیان و درود و سرود را بهم میامیزد تا مخاطب را سیر انفسی و آفاقی زنده گی در دهه های اخیر دعوت کتد . عواطف شخصی به موازات احساسات ملی و دغدغه های انسانی مطرح می شوند. پدر و مادر یاد می شوند ,همسر و دختر نازدانه ناز می شوند و نواسه, قدر می بیند تا یاد آور شوند که آواره افغانستان هم مانند دیگر انسانهای شاد این دنیا , ریشه و پیوند و شاخه دارندو عشق و قدر شناسی و امید می شناسند .با هم مسلکان مشاعره صورت می گیرد و به دوستان فر هیخته و گلفروش , شعر هدیه می شود تا قدر دوستی و لذت با هم بودند یاد آوری شود.شاعرهمچنین به صراحت از( مرده پرستی ) می نالد و ملالت خویشرا از رنج روزگار و بیوفایی بتان نهان نمیدارد. (ظفر) با ظرافت در برابر مفاهیم دینی رابطه های دو سویه بر قرار می سازد: از سویی ماه صیام و شب قدر و بنده گی برای او مایه جلای جان و و گشایش معنویست و ازدیگر سو, متاثراست که چگونه این مفاهیم ,وارونه می شوند و مورد سو استفاده قرار می گیرند تا تصویر خشن از خدای مهر بان ارایه دهند، بناآ انعکاس صدای عارفان و عا شقان می گردد وقتی می گوید ( بر ما ثواب هردو جهان جز وصال نیست).
( آرا) گاه و بیگاه با موارد عینی و جزیی از درد و رنج های زنده گی در افغانستان امروز تماس می گیرد ؛ جایی زبان یتیم بازمانده از انتحاری می گردد ؛ و جای دیگر متذکر می شود که طی چند دهه کو تاه چگونه جانیان به قهرمانان تبدیل شدند .هنگامیکه شاعر می سراید: ( میروم بی نشانه یعنی من) درواقع آیینه ی تمام نمای انسان امروز درافغانستان می گردد. با حالتی نوستالوژیک از کارز, قرغه وخنجان یاد می شود ومیافزاید ( شادی درین زمانه ندارم مرا ببخش).
از جایی که (آرا) انعکاس درد ها و جانهای سوخته است نمی توان بر شاعر خرده گرفت ( عیب مکن گر سخنم سوخته) اما می توان به او دست میرزاد گفت که این درد ها را با زبان ساده , بیان طبیعی, اظهار بی نقاب , واحساس ناآلوده شریک ساخته است.اوهمچنین روایت شا عرانه بی پیراهای ازفرهنگ کابل و کابلی ها اراهه می دهد.اینها سر مایه های کمی نیستندکه کتاب به خواننده خویش تقدیم میدارد . امیدوارم که ( آرا) جای شایسته خودرا دربین آثارادبی ومردم شناس بیابد. من هم نشر این اثرات به دوست گرانمایه ام جناب (ظفر) فامیل محترم و دوستان شان تبریک می گویم ومسرت خویش وجامعه فرهنگی وعلمی را ازنشرآن ابرازمی دارم.
داکتر سید حسن اخلاق
واشنگتن – دی سی