یادی از زنده یاد استاد غلام حیدر اسیر هروی، شاعر فرزانه، نویسنده توانا، پژوهشگر وارسته و طنز پرداز معروف هرات .
تاریخ نشر : جمعه ۷ ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۶ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا.
یادی از زنده یاد استاد غلام حیدر اسیر هروی ، شاعر فرزانه ، نویسنده
توانا ، پژوهشگر وارسته و طنز پرداز معروف هرات .
قیوم بشیر هروی
۲۶ اپریل ۲۰۲۴ میلادی
ملبورن – استرالیا
استاد غلام حیدر اسیر هروی در ۱۵ حمل ۱۳۳۴ خورشیدی در محله دروازه عراق شهر زیبای هرات در یک خانوادهء متوسط دیده بجهان گشود ، پدرش مرحوم میرزا عباس علی خان کارمند دولت بود.
در سن شش سالگی او را نزد آخند سید حسین مسگر تا چیزی بیاموزد و طوری که خودش یاد نموده ، او را به آخند مسگر سپردند و گفتند گوشت اش از شما و استخوانش از ما.
مرحوم آخند مسگر سی پاره ، قرآن مجید ، پنج کتاب و دیوان حافظ را برایش تدریس کرد .
و در سن ۹ سالگی پدرش او را به مکتب سیفی گذاشت که تا صنف پنجم بیشتر ادامه نداد.
مرحوم اسیر هروی یکی از خاطراتش را از دوران مکتب چنین حکایت نموده :
” چون شیفتهء علم بودم ، سه سال را در یک صنف لنگر انداختم ، تا اینکه بر اثر برخورد فیزیکی با معلم ادبیات فارسی پاهایم را بیش از ۱۲ معلم همراه با دو بسته چوب تر که ۲۴ عدد میشد نوازش پدرانه دادند که بیش از یک ساعت در حضور تمام دانش آموزان به طور انجامید و بعد از لت و کوب بخاطر خوش اخلاقی از مکتب اخراج شدم. از آن پس به خیاطی ، آهنگری ، لش کشی در سلاخ خاه مشغول شدم .”
زنده یاد اسیر هروی ۱۹ سال داشت که نسبت بیکاری به کشور ایران مهاجرت کرد تا اینکه در سنبله ۱۳۵۶ همزمان با جشن استقلال دوباره به هرات بازگشت و در اواخر همان سال به خدمت عسکری رفت. مدت دو سال و چهار ماه را در نقاط مختلف کشور خدمت کرد و چند ماه آخر خدمت را در نورستان بعنوان جزایی فرستاده شد که در همان جا به اسارت درآمد.
طوری که خودش در شرح زندگی نامه اش بیان نموده پس از آنکه اسیر شد ، نام اسیر را برای خودش برگزید.
او زمانی که در کودکی دیوان حافظ را فرا می گرفت علاقمند کتاب شد و آرزو داشت تا روزی نامش در پشت کتابی حک شود.
مرحوم اسیر را با آنکه تحصیلات دانشگاهی و اکادمیک نداشت ، اما با استعداد سرشارش در ادبیات اورا مشتاق و علاقمند نوشتن و سرودن وپژوهش نمود .
خودش میگوید:
تا سال ۱۳۷۴ خورشیدی آنقدر نوشتم که داغ قلم بر انگشتانم هنوز هم نمایان است . در همین سال کمپیوتری خریدم و چون قبلآ با ماشین تایپ بلدیت داشتم از کمپیوتر هم می توانستم استفاده کنم و با پروگرام زرنگار به تعداد ۵ جلد کتاب را تایپ کردم ، اما بر اثر یک اشتباه همه را دیلیت نمودم ، و ناگزیر همه را مجددآ تایپ کردم.
مرحوم استاد اسیر در ششم سنبله ۱۳۶۷ خورشیدی در یکی از از جلسات شب شعر مهاجر در مشهد شرکت جست که به کمک محترم محمد ظاهر رستمی که از دوستان نزدیکش بود معرفی و عضویت انجمن را دریافت کرد.
نخستین اثرش که به زینت چاپ آراسته شد ( چهل و هشت جلسه در یک انجمن و کودتای نافرجام ) نام داشت که آنرا می توان تاریخ ادبیات شعرای مهاجر در ایران دانست.
علاقمندی مرحوم استاد اسیر به ادبیات وکارهای فرهنگی بحدی بود که برای چاپ اثر معروفش ( انبنچه ی گپِ هرات ) خانه اش را بفروش رسانید .
او با متانت بالایی که داشت هرگز دست پیش کسی دراز نکرد و هیچکاه از کسی طلب کمک مالی نشد.
کتاب ( انبنچهِ گپ هرات) که در سال ۱۳۶۸ خورشیدی به زینت چاپ آراسته شد شامل اشعار محلی او می باشد که می توان از آن بعنوان یکی از شاهکار های ادبیات فولکلور کشور بخصوص شهر زیبای هرات نام برد.
مرحوم اسیر از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۹ خورشیدی کارمند اداره عابدات تاریخی و کتابخانه عامه هرات بود که موفق شد بیش از ۳۶۰۰۰ جلد از کتب موجود در کتابخانه را به ترتیب حروف الفباء ترتیب و تنظم نماید. او بیشتر از ۱۰۰۰ دوبیتی دارد که بچاپ رسیده و علاوتآ ضرب المثل ها ، چیستان ها و همچنین لاندی های پشتو دارد که گنج بزرگی از ادبیات عامیانه شهر هرات می باشد.
مرحوم اسیر هروی را نمی توان تنها یک شاعر دانست ، بلکه او را می توان دایرهالمعارف ادبیات هرات دانست . او توانسته بود تمام واژه های محلی هرات و داستان های تاریخی آندیار را در سینه اش حفظ کند . او انسانی بود چند بعدی که در زمینه های مختلف نویسندگی ، پژوهشگری و طنز پردازی ید طولایی داشت ، زیبا می نوشت و عالی می سرود.
مرحوم اسیر با هزینه شخصی اش ماه نامه طنز ( پالون) که بمعنای ( پالان ) میباشد را در سال ۱۳۸۴ تآسیس کرد ، خودش می نوشت و چاپ میکرد. او آدمی بود که حرفش را بی باکانه میگفت و علاوتآ آدم شوخ طبعی هم بود ، و هرگاه نشریه ( پالون) را به یکی از مقام های دولتی هدیه میداد میگفت ” برایت پالون آوردم “.
او انسانی بود صریع الهجه و هرگز از گفتن حقایق باکی نداشت ، و همین موضوع باعث شده بود تا دوستان و دشمنانی نیز داشته باشد.
او روی عقیده و حرفش می ایستاد ، تاجاییکه زمانی روی واژهء ( خیابان) که او میخواست جایگزین کلمه ( سرک) شود با شهردار وقت بحث کرد و چون حرفش پذیرفته نشد ، از سمتش استعفا داد.
مرحوم استاد اسیر در سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و از او ۵ فرزند بجای مانده است.
او عمر پربارش را برای پاس داری از فرهنگ غنا مندی زبان فارسی و حفظ کلمات و واژه های رایج در هرات صرف نمود و آثار گرانبهای از خود به یادگار گذاشت که همه آنها آثاری اند منحصر به فرد و درخور ستایش.
از مرحوم استاد اسیر ۲۲ اثر به چاپ رسیده و ۱۷ اثر دیگر همچنان نیازمند چاپ می باشد. به امید روزی که شاهد چاپ هر یک ازاین گنجینه های ادبی او باشیم.
تعدادی از آثار استاد اسیر مرحوم به شرح ذیل می باشد:
۱- انبنچه کپ هرات در دو هزار واژه.
۲- گلواره های نستعلیق.
۳- نظر ملت به قلم ملت.
۴- طنز و نقدی بر تذکر ای کاح ها هنوز ایستاده اند.
۵- دردی کش غم های شب.
۶- کلپ ساووندن با فارسی هروی فکرت.
۷- شهر های ایرانشرقی (افغان ستان امروز) در شاهنامهء فردوسی.
۸- شاعر کتیبه ها پیرامون مرگ استاد عطار هروی.
۹- فردوس خمچه آباد سلطان میر عبدالواحد شهید.
۱۰- هذیان جوانی مجموعه شعر اسیر هروی.
۱۱- آوای غربت مجموعه شعر.
۱۲- آیین محیط فیض محمد عاطفی.
۱۳- چهل و هشت جلسهدر یک انجمن و کودتای نافرجام آن.
۱۴- رند دراک قصیده سرای هریوا مولا بنایی.
۱۵- شاعر موج ها.
۱۶- شرح حال امر حسینی غوری هروی.
۱۷- چهار بیتی های محلی هراتی.
۱۸- بدایع الوقلیع زیدین محمود واصفی هروی.
۱۹- هذیان های جوانی از الف تا یا دیوان شعر اسیر هروی.
۲۰- انبنچه گیاهان دارویی طب یوسفی.
۲۱- کج کل نیستان ادب فرنگ مردم هرات.
۲۲- انبنچه گپ هرات فرهنگ اسیر.
کتابهای که آماده چاپ است عبارت اند از:
۱- داستانهای محلی هراتی.
۲- افسانه هراتی.
۳- جلد دوم چهل و هشت جلسه در یک انجمن و کودتای نا فرجام آن.
۴- اشعار محلی هراتی.
۵- تذکره مهندسین یکصد ساله هرات.
۶- مشدد واژه در زبانگتاری هرات.
۷- گلچینی از بعضی داشته های فرهنگ مردم هرات.
۸ تصحیح دیوان شعر زنگی سبا.
۹- تلخیص امیر علیشر نوایی.
۱۰- دیوان کامل بنایی هروی.
۱۱- نظر ملت به قلم ملت در باره آینده افغان ستان قلمی.
۱۲- تصحیح الابنیه عن حقایق ادویه علی موفق هروی.
۱۳- (مچم) فرهنگ مردم هرات با رسم و راج های آن.
۱۴- جندین هزار عکس از چهار محله هرات.
۱۵- چندین فلیم برداری از کوچه و پس کوچه های هرات.
۱۶- شاروالان هرات.
و سرانجام این مرد فاضل و برجستهء هرات بتاریخ ۱۹ عقرب سال ۱۴۰۰ خورشیدی در زادگاهش غریبانه جان به جان آفرین سپرد و با دریغ و درد طوری که در گزارشات منتشره از مراسم خاکسپاری آنمرحوم به نشر رسیده تعداد اندکی حضور داشتند ، که این هم یکی دیگر از قدر نشناسی هایی است که در کشور افغانستان نسبت به فرهنگیان اتفاق می افتد.
روحش شاد ، یادش گرامی و خاطراتش جاودانه باد.
اینهم نمونه ای از کلام آن مرحوم که به لهجه شیرین هراتی سروده شده :
گلی جان
گلی جان عاشق صدای تونم (۱)
هوش پرک گشته ی نگاه تونم
تا که خوشکیتی (۲) و در جنگی
دلغشای (۳) سر و صدای تونم
به هزار وعده ی بجا ناور
انتظارم و در وفای تونم
به چه جرمی زدی و بشکستی
دلکم را مه در پناه ی تونم
ئلبر دلفریب و دلسنگی
شد عمری که در جفای تونم
غمشریک ستاره های شبم
شب نشین رخِ چو ماه ی تونم
ای سیه مو به موی تو قسم است
بسته ی پیچه ی سیاه ی تونم
پر زدم دور بام خانه ی عشق
کفترِ دو چپ هوای تونم
آدمی یا فرشته یا حوری
هرچه هستی مه از برای تونم
می کشی یا مرا تو می بخشی
تا قیامت مه چش وراه (۴) ی تونم
عشوه و ناز را گران نفروش
که خریدار عشوه های تونم
تو نگشتی اسیر و کی دیدی
پای زیبی به بند پای تونم
۱ – تونم – تو هستم.
۲ – خوشکیتی ، خفه هستی ، پیشانی ات ترش است ، ناراحتی .
۳ – دلغشا ، احساس ضعف .
۴ – چش وراه – چشم به راه .
منابع :
۱ – مستند زندگینامه استاد غلام حیدر اسیر هروی.
۲ – روزنامه هشت صبح .
۳ – فرهنگسرای دوربین .