یادی اززنده یاد استاد ناهض تیموری هروی، شاعر،نویسنده،روزنامه نگار و آموزگار توانای کشور
تاریخ نشر: چهارشنبه ۳۰ جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۹ جون ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
یادی از زنده یاد استاد ناهض تیموری هروی ، شاعر ،
نویسنده ، روزنامه نگار و آموزگار توانای کشور
قیوم بشیر هروی
۱۹ جون ۲۰۲۴ میلادی
ملبورن – آسترالیا
استاد محمد ناصر ناهض تیموری هروی معروف به ناهض الملک فرزند مرحوم الحاج محمد سرور خان تیموری در روز نوروز سال ۱۳۳۰ خورشیدی در ناحیه اول شهر باستانی هرات در یک خانوادهء فرهنگی و علم دوست دیده به جهان گشود.
پس از فرا گرفتن دوران ابتدایی ، تحصیلات عالی را تا درجه فوق دیپلوم ادامه داد.از جوانی به سرودن شعر آغاز نمود و در قالب های کلاسیک و نو می سرود.
پس از پایان تحصیل بعنوان آموزگار در مکاتب هرات کار کرد و علاوه بر آن در بخش های مختلف اداری ایفای وظیفه نمود که ذیلآ بدان اشاره میکنیم:
کارمند ریاست معادن و صنایع و ساختمانی بنایی .
عضو مسلکی ، معاون و سرپرست مجله هرات .
مدیر بوردِ نشراتی ، مدیر تصحیح و عضور هیئت تحریر و سرپرست روزنامه اتفاق اسلام.
آمر کتابخانه عامه هرات .
مدیر عمومی اطلاعات و خبرنگاران هرات .
مشاور ارشد ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات .
ریاست عمومی اطلاعات و فرهنگ هرات .
مرحوم استاد ناهض شخصیت بارز و آگاهی بود که حرفش را بی دغدغه بیان میکرد . معلوماتش نسبت به تاریخ هرات و هراتیان در حدی بود که استاد محمد ناصر معین از استادان دانشگاه هرات در مورد مرحوم ناهض چنین میگوید:
” کمتر شخصیتی مانند ایشان سراغ داریم ، آنها خود تاریخ مجسم هرات بودند که تمام خانواده های هراتی را با تمام ابعاد شان می شناختند. “
آری !
زنده یاد استاد ناهض الملک تیموری هروی شاعری بود شیوا بیان ، نویسنده ای بود آگاه ، مدیری بود مدبر و آموزگاری بود توانا که برای تربیت فرزاندان آندیار زحمات قابل قدری کشید.
محقق وارسته استاد عبدالغنی نیکسیر از شخصیت مرحوم ناهض چنین یاد می کند:
“از زمانیکه استاد ناهض همکار من بودند در اطلاعات و فرهنگ و معاون مجله هرات بودند ، من مدیر مجله هرات بودم ، مدت ده سال دوازده سال باهم همکار بودیم ….. من افتخار دوستی استاد ناهض را داشتم ، انسانی بسیار خلیق ، دانشمند ، شاعر بودند. “
همچنین استاد گل احمد نظری آریانا از مرحوم ناهض چنین یاد می نماید:
” از اولین روز هاییکه من علاقمند به کارهای نویسندگی شدم و از طریق روزنامه اتفاق اسلام به مطبوعات راه پیدا کردم اولین کار های قلمی من در روزنامه اتفاق اسلام به نشر رسید. جناب آقای ناهض هم کسی بودند که در عرصه مطبوعات قلم می زدند و قدم می زدند و صاحب استعداد بسیار خوبی در نویسندگی و شعر بودند.”
از مرحوم استاد ناهض تنها یک کتاب بنام ( مشتی غبار) ، آنهم چندی قبل از وفات ایشان به زینت چاپ آراسته شده ، هرچند مقالات و اشعار زیادی از ایشان در روزنامه اتفاق اسلام و مجله هرات بصورت مرتب بدست نشر سپرده میشد.
آثاری که بجا مانده و هنوز اقبال چاپ نیافتند عبارتند از : کتاب حٌسن و دوبیتی ها که امیدواریم فرزندان ایشان درین خصوص اقدام عملی نموده و بگذارند تا این آثار با ارزش بدسترس همگان قرار گیرد.
زنده یاد استاد ناهض پس از ۴۵ سال خدمت در بخش های مختلف ادارات بازنشسته و خانه نشین گردید.
دوست فرزانه و کاکازادهء گرامی ام جناب استاد ولی شاه بهره در مورد شخصیت مرحوم ناهض چنین میگوید:
” استاد ناهض واقعا از جرئت اخلاقی خاصی برخورد بود ، ما شاهد بودیم که در محافل بزرگ ، در مجالس بزرگ د رحالیکه شخصیت های نظامی ، شخصیت های سیاسی و رهبران این کشور حضور داشتند ، خود استاد ناهض واقعا به گونه های مختلف ابراز احساسات میکردند ، ادای دین میکردند وبدون ترس به ابراز حقایق می پرداختند.”
مرحوم استاد ناهض یکی از پاسداران واقعی فرهنگ غنامند سرزمین ما بود که بعنوان نقل مجالس هرات از ایشان نام برده میشد.
خالد ناهض فرزند آنمرحوم درین مورد خاطره اییرا از پدر مرحومش چنین تعریف میکند:
” کودک بودم پرسان میکردم پدر: کلکسیون های اتفاق اسلام به چه درد میخورد؟
که اینها همه را جمع می کنید
برایم گفتند:
اینها فرهنگ ماست ، هویت ماست ، زبان ماست ، ارزش ماست ، انسان با هویت زنده است ، تلاش بکنید ، کار فرهنگی بکنید که حیات ما معنا پیدا بکند ، پویا بماند.”
از مرحوم استاد ناهض به دلیل داشتن کارنامه های درخشان بعنوان یکی از شخصیت های مطرح فرهنگی – اجتماعی در سطح افغانستان بخصوص خطهء ادب پرور هرات یاد می شود.
اشعارش سلیس و روان ، اما پخته بودند که بر دل خواننده می نشست.
با دریغ و درد این فرزانه مرد سرزمین ما سرانجام در سن ۷۲ سالگی در زادگاهش جان به جان آفرین تسلیم و بتاریخ ۶ عقرب ۱۴۰۲ خورشیدی در جوار آرامگاه پیر هرات خواجه عبدالله انصاری (رح) بخاک سپرده شد.
روانش شاد ، یادش گرامی و خاطراتش جاودانه باد.
اینهم نمونه ای از کلام آن شاعر فرزانه هرات زمین:
هالهء غمها
هوس در کلبهِ ا حزان ندارد رهگذار این جا
ز خود بیگانه شو باری کهتا یابی قرار این جا
سحر در هالهء غم ها به خود پیچیدم و گفتم
چه خواهد شد سرانجامِ خطِ مشتی غبار اینجا
سرشک لاله گون بارم به امید که تا روزی
بر آب ِ دیده ام بالد گلِ روی نگار این جا
بباغ سینه بذری کاشتم از مهرِ تبدارش
که روزی بر دهد ، گردم از آن من کامگار این جا
به تیر ِ بی نصیبی ها سپر ، دنیای فانی را
بشوی او راِ دفتر را به چشمِ اشکبار این جا
سرشکی کز نوای دل بریزد ، در حریم جان
برویاند ز خاک او هزاران لاله زار این جا
فضای مزرغ دل را به تقوا آبیاری کن
که زٌهدِ خشک و بی تقوا ندارد اعتبار این جا
ادب را در شررگاهِ محبت پاسداری کن
که بزم ِ وصل را باشد دری از انکسار این جا
سمندِ آرزو ها را به تیغ ناله ی پٌر کن
که بی اشکِ ارادت کس ندارد اعتبار این جا
بپای شمع ِ یاد او ، سراپا سوختم اما
نشد واقف کسی ( ناهض ) ز حالِ بیقرار این جا
منابع:
صد شاعر معاصر هرات (ولی شاه بهره)
رادیو تلویزیون معراج
یادداشت های نویسنده