گله ی بیهوده
تاریخ نشر : چهارشنبه ۹ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۸ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
مَخفی بَدَخشی
زنده یاد بیگم نسب ملقب به مخفی بدخشی یکی از غزلسرایان شناخته شده کشور بود که در سال ۱۲۵۵ خورشیدی در روستای قره قوری ارگو فیض آباد ولایت بدخشان بدنیا آمد، پدرش میرمحمود شاه بدخشی مشهور به میر محمود عاجز و برادرانش میر محمد غمگین و میر سهراب سودا همچنان شاعر بودند و گفته شده که اشعار شان تحت عنوان لعل پاره ها در مجله وقت کابل به چاپ رسیده است و کتابی هم بنام چارباغ منسوب به پدرش میباشد. مرحومه بانو مخفی بدخشی از سن ۱۶ سالگی به سرودن شعر آغاز نمود که اشعارش از پختگی خاصی برخورد است .
او سالها در قندهار و کابل زندگی کرد و سرانجام در سال ۱۳۴۲ خورشیدی به سن ۸۷ سالگی وفات یافت ، روحش شاد ویادش گرامی باد
اینهم غزلی از این شاعر گرانمایه تقدیم شما باد.
گله ی بیهوده
دلدار بود همدم و هم خانه ام امروز
نازد به فلک کلبه ی ویرانه ام امروز
حاجت به می و ساغر و پیمانه ندارم
ار گردش چشمان تو مستانه ام امروز
در پای دلم زلفِ چلیپات بود دام
آن خالِ بنا گوش بود دانه ام امروز
یک عمر نهان بود غمت در دل و جانم
مشهورِ زن و مرد شد افسانه ام امروز
عشقِ صنمی در دلم افتاده چو صنعان
از کعبه برد جانب بت خانه ام امروز
مشاطه جدا کرد دلم از خم زلفت
باشد گله ی بیهوده با شانه ام امروز
(مخفی) تن و جان در قدم یار فشاند
این صبر تو و این دل دیوانه ام امروز
مخفی بدخشی