۲۴ ساعت

25 ژوئن
۱ دیدگاه

یادی از زنده یاد میر اسمعیل مسرور نجیمی، شاعر آزادمنش و فرزانه سرزمین ما

تاریخ نشر:  سه شنبه ۵ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۵ جون ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – آسترالیا

یادی از زنده یاد میر اسمعیل مسرور نجیمی ،

شاعر  آزادمنش و فرزانه سرزمین ما

قیوم بشیر هروی

۲۵ جون ۲۰۲۴ میلادی

ملبورن – استرالیا

میر اسمعیل نجیمی  در سال ۱۳۰۳ خورشیدی  در گذر چنداول شهر کابل دیده به جهان گشود ، آوان کودکی را در همانجا گذراند پس از دوران ابتدائی شامل لیسه استقلال شده و در سال ۱۳۲۱ تحصیلاتش را به اتمام رسانید.

پس از ختم تحصیل در پست های  دولتی شامل کار شد و در ادارات مختلف چون ریاست مستقل مطبوعات ، آمریت عمومی محاسبه انجمن حقوقدانان افغانستان ، بانک ملی افغان و شعب افغان نشنل بانک در شهر های پشاور و کراچی پاکستان ایفای وظیفه نمود.

با مرحوم مسرور نجیمی از سال ۲۰۰۰ میلادی ، زمانیکه مدیر مسئول نشریه افغانستان و جهان امروز  و رئیس انجمن افغانهای آسترالیای جنوبی بودم آشنایی حاصل نمودم ، ایشان همکاری شانرا با نشریه افغانستان و جهان امروز آغاز و بعدها  در مجله گلبرگ ادامه دادند.

در برج مارچ سال ۲۰۰۳ میلادی نخستین مجموعه اشعار خود را تحت عنوان ( اندیشه های شهر شعر ) که به همت دو تن از فرزندان ایشان هریک (میر محمد شاه نجیمی و فیاض شاه نجیمی) به زیور چاپ آراسته شده بود از شهر گوتینگن آلمان  برایم فرستادند که این تحفهِ گرانبها زینب بخش کتابخانه ی شخصی ام میباشد.

 

در آغازین این کتاب مختصری از زندگینامه شاعر توجه خواننده را بخود جلب می کند که بقلم خود شاعر تحریر یافته است.

در بخشی از آن چنین  میخوانیم:

 ” از کودکی به شعر و ادبیات علاقه پیدا کردم. دیوان حافظ شیرازی ، بوستان و گلستان سعدی ، یوسف و زلیخای جامی  و نصاب سبیان را نزد استاد خانگی ام خواندم. او مرا با بحر های شعر ، اوزان عروضی ، وزن و ردیف و قافیه آشنا ساخت . سپس از استادانم در مکتب – استاد مرحوم قاری عبدالله ملک الشعراء و استاد مرحوم سرور گویا (اعتمادی) ، عمیقتر آموختم. از عنفوان جوانی  به شعر سرایی شروع کردم. رهنمایم اندرین راه، استاد بزرگوارم ملک الشعراء شدند. شعرم را با توجه می خواندند و اصلاح می نمودند و مشوره های لازم برایم میدادند. با سبک های شعری در زبان دری آشنایم ساختند و از سبک لسان الغیب خواجهء شیراز ، تحلیل ها و یادآوری ها می نمودند. همان تحلیل ها مرا گرویدهء مکتب حافظ شیرازی ساخت که تا اکنون در آن سبک طبع آزمایی میکنم.”

مرحوم مسرور نجیمی علاوه بر سرایش شعر ، نوشتن پارچه های ادبی ، داستانهای کوتاه بنام های ” یتیم هوشمند و گدایان شهر و نمایشنامه های بنام های « ثریا ، سروش زندگی و بی خبری»  را نیز در کارنامه اش دارد که  طبق گفته خودش ، داستانها از طریق نشرات وقت به نشر رسیده و دو نمایشنامه اش نیز در پوهنی ننداری روی صحنه رفته است.

این شاعر درد آشنا و آزاد منش مانند هزاران هموطنش طعم تلخ غربت و خانه بدوشی را چشیده و در حالیکه وطن وزادگاهش را ترک میکند پریشانِ از بین رفتن زحمات چندین ساله اش میباشد ، چنانچه در  بخش دیگری  از زندگینامه اش د رخصوص آثارش چنین میگوید:

” سرنوشت آثار من نیز ، جزء تراژیدی عمومی جامعهء ما و به خصوص جامعهء فرهنگی ما می باشد. جنگ ، مهاجرت و دربدری پدیده های تحمیلی بودند که بالای هر هموطن ما نازل شدند. من نیز راه دیار غریب را در پیش گرفتم ، اما کهولت سن ناتوانم ساخت تا کوله بار مجموعهء آثارم را با خود بردارم و به خارج انتقال دهم. میترسم که آتش جنگ های خانمانسوز در کابل ، آثار مرا نیز در کام خود بلعیده باشد واز آنها جزء خاک و خاکستر چیزی باقی نمانده باشد وحاصل کار بیش از نیم قرنم را به باد فنا داده باشد.”

زنده یاد مسرور نجیمی علاوه بر غزل در قالب های دوبیتی ، رباعی ، مخمس و قصیده نیز می سرود.

آثاری زیادی ازین شاعر گرانمایه به یادگار مانده که بخشی از آنها اقبال چاپ یافتند و برخی بصورت قلمی میباشد که امیدوارم فرزندان گرامی آنمرحوم در قسمت چاپ  آثار قلمی ایشان همت بگمارند تا خدای ناکرده به فراموشی سپرده نشوند.

مجموعه آثار مرحوم مسرور نجیمی عبارتند از:

اندیشه های شهر شعر ، سرود های پرنیانی ، سر گردون ، نوروز باستان ، گذشت عمر ، رئوس اندیشه ، روشن نگاه ، چکیده و همچنین  بیوگرافی شعرا ، نویسندگان ، علما و دانشمندان نیز نام برد.

زنده یاد مسرور نجیمی اشعار میهنی و حماسی فراوانی دارد که بیشتر در دیار غربت سروده شده و دردهای جامعه و هموطنانش را بیان نموده است.

این شاعر فرهیخته سرانجام بر اثر بیماری که عاید حالش شده بود بتاریخ ۲۹ جنوری ۲۰۱۵ میلادی در شهر گوتینگن آلمان جان به جان آفرین سپرد و متأسفانه دست اجل ساعاتی پس از وفاتش دوست دیرینه زندگی اش یعنی همسر مهربان و وفادارش را نیز گرفت و این زوج مهربان همزمان بخانه ابدی شتافتند. روح شان شاد و خلد برین جای شان باد.

اینهم نمونه ای از کلام این شاعر گرامی  که تقدیم شما عزیزان خواننده می گردد:

مهدِ ویران

درآن مهدی که ویران گشته یی، آمال رنگ رنگ است

کشاکش های بی بنیاد وفکر جهل ،درجنگ است

به  نادانی  همی  تازند  و  می  نازند   در  فرجام

سرِ هریک ( به دار) الا ، به زیر آسیا سنگ است

ندارد   سود  میراثِ   نگون    پاشیِ تاج  و تخت

برون از مغزها گردد که ارث و آز   ر ا ننگ است

سخن  از هستی  و  نابودی  این   خیل   دژخیمان

دمادم گفت ( بی پرده) که  دامانِ  نگه  تنگ است

کهن   عمرِ   کهن   سالان ِ   بی    مغزِ   فرومایه

که گردیده ، کجا دانسته ، آن نظمی که در چنگ است؟

همه خواب وخیال است و جنون تا کی در آن مهدی ؟

که در کف داشتن ( گنج گران لعلی) که در چنگ است

نفس تا میکشد ، بیمارِ غم ، ( افسرده و حیران )؛

علاجی نیست ، ( سرتاسر) فریب و کذب ونیزنگ است؛

زمام   مهدِ  ویران   را  گرفته   ( بی مروت ها  )

چه کرده؟ جز تبهکاری ، به این مقصد، هم آهنگ است

دلِ  آگنده   در  خون  داشته (  مسرور ) میگوید:

بس است آخر قسی قلبا ! که گویای دلِ تنگ است

کوتینگِن – آلمان

۳۰ اسد ۱۳۷۴ برابر با ۲۱ آگست ۱۹۹۵