۲۴ ساعت

08 آگوست
۱ دیدگاه

مادر

تاریخ نشر : پنجشنبه ۱۸  اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۸ اگست  ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

مادر

 

شوم قربان چشمان  سیاهت حضرت مادر

بگردم  از دل  و جانم   فدایت حضرت مادر

 

چنان غمگین و مهجورم، که چندی از برت دورم

فراموشم نکن از هر دعایت  حضرت مادر

 

تو بعد خالق یکتا  عزیز  و  مهربان هستی

که میباشد بهشت در زیر پایت حضرت مادر

 

تو را دارم چه غم دارم که سلطان جهان دارم

کجا عالم رسد بر خا ک پایت  حضرت مادر

 

انیس درد های من ، رفیق  جان  فدای من

منم محتاج یک لحظه نگاهت  حضرت مادر

 

نمیگردی فراموشم به هر جایی که میباشم

قسم برنا م پا ک آن  خدایت  حضرت مادر

 

ببخش بر عادل دلخسته و زار  وپریشانت

تمام خوبی و مهر و  وفایت  حضرت مادر

 سید_عنایت_الله_عادلی #

26 جولای
۱ دیدگاه

بیا که خاطره سازیم

تاریخ نشر : جمعه ۵  اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۶ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

بیا که خاطره سازیم

بیا  غزل   بسراییم    بیا    ترانه  شویم

بیا که مونس شب  های  عاشقانه  شویم

بیا که شب   بنشینیم    قصه  ها   بکنیم

بیا که خاطره  سازیم ، جاودانه   شویم

تو شهر زاد شو، یک هزار شب باشوق

کنار   هم    بنشینیم    جاودانه   شویم

قسم که خانه ای  بابائیم   تاریک  است

به نور عشق  بیا  روشنی  خانه  شویم

تو ای  عزیز  دلِ  نا امید   و  ناچارم

بیا که بذر شویم عشق  را جوانه شویم

سید عنایت الله عادلی

13 جولای
۳دیدگاه

شاعر جوانی از ولایت بدخشان و نمونه ی کلامش

تاریخ نشر : شنبه ۲۳   سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۳ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

شاعر جوانی از ولایت بدخشان

اخیرآ تعدادی از  سروده های  شاعر جوانی هموطن ما از ولایت بدخشان که در حال حاضر در نیمروز اقامت دارند بدست ما رسید که  علاوه بر سرودن شعر به سایر فعالیت های فرهنگی و اجتماعی نیز مشغول بوده و کمابیش ادامه میدهد. 

این شاعر گرامی محترم سیدعنایت الله “عادلی” فرزند مرحوم  حضور مُکّی(موکی) شاه عزت الله “شاه حبیب” میباشد که در بهار سال۱۳۷۸(ه خ) در دهکده خواجه دوآب ولسوالی درایم ولایت بدخشان در یک خانواده علم دوست وادب پرور دیده به جهان گشوده است.

او درسن ۷سالگی باحمایت پدرش که خود یک عالم دینی بود نزد ملا عبدالقادر و قاری عبدالصابر “قادری” رو خوانی قرآنکریم را فرا گرفت درسال ۱۳۸۵(ه خ) وارد دوره ابتدائیه مکتب در همان زادگاهش گردیده و درسال ۱۳۹۷(ه خ)به درجه اعلی از لیسه مختلط دوابه منجی فارغ گردید.

در کانکور عمومی سال ۱۳۹۸(ه خ) شرکت وموفق شد به دیپارتمنت جنگلات و منابع طبیعی دانشکده زراعت دانشگاه بدخشان راه یابد.  باهمه فراز ونشیب ها و مشکلاتی که سر راهش قرار داشت   ۵ سمستر را به خوبی به پایان رساند و بعد از سقوط حکومت جمهوری نظر به مشکلاتی که داشت از دانشگاه باز مانده و فعلا مصروف کار و فعالیت شخصی در ولایت نیمروز میباشد.

او خدمت به همنوعان خویش را همیشه  در اولویت های زنده گی اش  قرار میدهد سال های متمادی قبل از ورود به دانشگاه به حیث رضا کار صحی در قریه خدمت می‌نمود وتا اواخر سال ۱۴۰۰(ه خ) عضو کلیدی شورای رهبری قریه ای که در آن زنده گی می‌کرد بود.

در سال های ۹۷_۹۸(ه خ) در سیمنار های صحی دفتر AKHS (ای،کی،ایچ،ایس)خدمات صحی آقاخان شرکت نموده وبعد از ختم این سیمنار با کمک و همکاری دفتر نامبرده در سطح ولسوالی درایم آموزش های صحت طفل و مادران حامله را برای چندین بار  برگزار نموده است .

طوری که خودش میگوید  از خورد سالی علاقه زیاد به شاعری ونویسنده گی داشت که سرانجام مدت دو یا سه سال می‌شود شعر می‌سراید بیشترین سرود های اورا قصیده، مرثیه شعر نو، غزل ،رباعی ،و دوبیتی  تشکیل می‌دهد .

اشعار زیادی از او در کتاب ها، روزنامه ها و سایر نشرات داخلی وخارجی اقبال نشر یافته است .

اخیرآ با مشوره و همراهی تعدادی از دوستانش انجمن ادبی و فرهنگی گویندگان پارسی را ایجاد نموده است.

او دو مجموعه شعری  دارد که قرار است بزودی به زیور چاپ اراسته شود.

با ارزوی مؤفقیت این شاعر جوان اینک نمونه ای از کلام او را خدمت شما خوانندگان محترم پیشکش می نماییم.

 

فیض آباد

یک بدخشان لاجورد آورده‌ام  در دامنم

لعل ها پنهان دارد کوه و دشت و برزنم

 

از دیار ناصر  خُسرو همان  مرد سخن

فارسی را پاس دارم، دوست دارم میهنم

 

افتخارما بلندی های نام  و شوکت است

سبزه‌ ها روییده  در دامان  سبز  گلشنم

 

آرزویم از خدا باشد همیشه صلح و خیر

گم‌ شود تا  تیره‌گی از  میهن و  پیراهنم

 

حضرت بیدل مرا آموخت از شورِ غزل

لطف ایشان بوده  سرمد  در زبان گفتنم

 

عادلم  درقصه‌‌ی  ناگفته‌  های  زنده گی

ای  بدخشانم  فدایت  باد این جان و تنم

سیدعنایت الله عادلی

۱۴۰۳ خورشیدی