استاد بشیر هم در علوم قدیمه تسلط و تبحر داشت و هم در روش جدید تحقیق
هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه ۳ قوس (آذر) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۳ نوامبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
زنده یاد استاد محمد آصف فکرت هروی:
استاد بشیر دانشمندی بود که هم درعلوم قدیمه تسلط و تبحر داشت و هم در روش جدید تحقیق. او در روزگار جوانی مدتی در ایران اقامت گزیده بود و با برخی از نویسندگان و پژوهشگران آن روز ایران مناظراتی داشته است ؛ از نقد و پاسخ نقد کارهای سید احمد کسروی حکایت می کرد و از دیدار برخی از رجال نامور از جمله سید اشرف الدین نسیم شمال.
استاد بشیر انسانی والا ولی بسیار حساس بود. بسیار مناعت نفس داشت و آزاده مرد بود. کارهای ادبی او نمونه های گویایی از نیروی عظیم پژوهشی او می دهد. تصحیح کلیات سنایی از تبحر او در این کار حکایت دارد. شعر هم بسیار نغز می سرود. آهسته و با متانت سخن می گفت.
در طنز نویسی بسیارزبردست بود. چند سال در کابل مدیریت مسؤول روزنامهء فکاهی و طنز آمیز ترجمان را بر عهده داشت. این روزنامه که صاحب امتیاز آن دکتر نوین بود با مدیریت مسؤول استاد بشیر دورۀ موفقی را گذرانید. دکتر نوین کارتون نگار زبردستی بود و کارتون های سیاسی، اجتماعی و انتقادی او در ترجمان، بینندگان و هواداران بسیاری داشت. از سویی نوین پروفسوردر طب بود. نوین، در حکومتی که یادداشتهای نگارنده به آن دوره مربوط می گردد، وزیر اطلاعات و کلتور بود. او همکارش استاد بشیر را بسیار دوست می داشت و بشیر را همه دوست می داشتند.
بشیر در علوم غریبه نیز تسلط داشت. جفر را نیک می دانست و در علم نجوم نیز متبحر بود. پس از آن که مرحوم محمد ابراهیم کندهاری منجم رسمی افغانستان دست از کار تدوین و استخراج تقویم کشید، استاد بشیر به استخراج تقویم همت گماشت و چند سال این کار را با موفقیت انجام داد.
از دیگر کارهای خوب بشیر مجموعۀ شیرین و خواندنی هزار و یک حکایت است که نمیدانم به اتمام و طبع چند مجلد آن موفق گردید. استاد بشیر را بار اول در هرات دیدم زمانی که در یک موسسۀ بازرگانی در بازار ملک با استاد توفیق در امور اداری آن موسسه اشتغال داشت. همان روز بود که دفتر یادبودم را دادم و در آن غزلی نوشت با این مطلع:
غم مخور بلبل بیدل که بهار آمدنیست
لاله بشکفتنی و غنچه به بار آمدنیست..
استاد بشیر در نسخه شناسی نیز دستی قوی داشت و مدتی به فهرست نگاری در آرشیف ملی افغانستان مشغول کار نسخه شناسی و فهرست نگاری بود.
سال ۱۳۶۰ بود که استاد بشیر را، برای آخرین بار، در خیابانی در برابر ساختمان وزارت معارف دیدم. کمی گپ زدیم و خداحافظی کردیم، اما اندکی که از هم دور شدیم استاد صدایم کرد و به آرامی و نجواگونه گفت که او فردا از کابل و از کشور خواهد رفت و در میان نهادن این راز با نگارنده حکایت ازاعتماد و دوستی واقعی او داشت؛ چون در آن روزگار این سخنی نبود که می توانستی با هر کسی در میان بگذاری. من بسیار برآشفتم و به شوخی گفتم که این راز را افشا می کنم که شما نتوانید بروید، اما او گفت که تو هم یک روز خواهی آمد و چنان شد؛ من هم در سال ۱۳۶۱ خانه و کاشانه و شهر و دیار را ترک کردم. اما دریغا که استاد بشیر با آن روح حساس و طبع نازک رنج غربت را برنتابیده و درشهر قم، رخت از این جهان برکشیده بود. روانش شاد.
استاد بشیر به گمانم که چهار فرزند داشت: فرزند بزرگش خانم پروین تایپست (ماشین نویس) بسیار ورزیده و پرکار و تندنگاری بود که در انجمن تاریخ افغانستان مدتی بسیار موفقانه خدمت کرد. فرزند میانی اش آقای مهدی بشیر جوانی بسیار فعال و پرکار بود و در کار چاپ و طباعت مهارتی قابل ستایش داشت. زحمت چاپ روزنامهء ملی انیس، که من در آن موسسه خدمت می کردم و هم اتاق بودیم، سالها بر دوش او بود و این کار را با موفقیت انجام می داد. فرزند دیگر استاد، آقای رضا بشیر بود که به گمانم مؤدب تخلص داشت و تصور می کنم که خرد ترین فرزندش قیوم نام داشت
یادآوری:
مرحوم استاد بشیر در شهر تهران وفات نمودند و صاحب هفت فرزند بودند ( چهار دختر و سه پسر ) .
روان استاد فکرت عزیز را شاد وخشنود می طلبم ، بارها ایشان را در منزل ما دیده بودم که نزد مرحوم پدرم می آمدند . یادم است که هیچگاهی در مهمانخانه نمی نشستند و همواره در کتابخانه منزل که در زیرزمینی خانه قرار داشت میرفتند ، احساس میکردم که حتی از دیدن کتابها هردو دوست گرامی لذت میبردند تا چه رسد به بحث و تبادل نظر روی موضوعات ادبی.
روان شاد شاد ، یادشان گرامی و خاطرات شان جاودانه باد