دوره های تاریخی سنایی پژوهی افغانستان و تأثیرات آن بر سنایی پژوهی ایران وعکس آن
تاریخ نشر : اول حوت ( اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۰ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
صدیق الله کلکانی
دانشجوی دکتری رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران
ثور (اردیبهشت) ۱۴۰۱ خورشیدی
دوره های تاریخی سنایی پژوهی افغانستان و
تأثیرات آن بر سنایی پژوهی ایران و عکس آن
بخش دوم :
۴-۲- تأثیرات آثار سناییپژوهان افغانستان بالای آثار سناییپژوهان ایران
در دورۀ نخست سناییپژوهی طوری که پیش گفته شد، علوم انسانی و ادبیات به ویژه سناییپژوهی در افغانستان مورد توجه کشورهای منطقه قرار گرفته بود. در برخی پژوهشهای سناییشناسی در ایران از منابع این دوره استفاده شده است و تا جایی که بدن و بدنۀ یکمقاله گنجایش داشته باشد، این تأثیرات در زیر نشان داده میشود.
استاد مدرس رضوی: وی در تصحیح چاپ دوم دیوان سنایی ۲۱ غزل سنایی را که در نسخۀ معرفی شدۀ استاد خلیلی موجود بوده، از مقالۀ «درباۀ یک نسخۀ قدیم کلیات سنایی» نقل کرده است. استاد مدرس در این مورد گوید:«از اتفاقات حسنه… رسالۀ کوچکی که دانشمند معظم استاد خلیلاللّه خلیلی در بارۀ یک نسخۀ قدیم اشعار سنایی نسخۀ مخطوط موزیم کابل تألیف نموده و نسخهای از آن را به عنوان این حقیر اهدا و ارسال فرموده بودند و از مطالۀ آن سرور زایدالوصفی این بنده را دست داد. از این که دریافت که آنچه در بارۀ مقدمۀ رفا و مشوش بودن آن در بیستواندسال پیش حدس زده بود به واسطۀ یافت شدن این نسخه و مقدمۀ آن تأیید گردید.» (مدرس رضوی، ۱۳۸۸: ۵۳) در بالا استاد مدرس از تأیید این نکته توسط استاد خلیلی که مقدمۀ حدیقه در این نسخه از خود سنایی است و بعد رقا به آن تطویل و تذییل نموده است، مسرور است چون خودش این مساله را حدس زده بود.
اما در باره درج ۲۱ غزلی که در آن نسخه موجود است و استاد خلیلی نیز جهت معرفی به مقالۀ مذکور آن را انتقال داده است استاد رضوی چنین گوید: «بعضی از غزلیات که در چاپ پیش به دست نیاورده و فهرستی از آنها در مقدمه آورده بود از رسالۀ فاضل معاصر استاد خلیلاللّه خلیلی که در بارۀ نسخۀ قدیمی کلیات سنایی موزۀ کابل نوشته و بیستویک غزل از غزلیات گمشدۀ سنایی را از آن استخراج و در آن رساله آورده و هنگام طبع دیوان آن رساله به دست این جانب رسید و استفاده نمود و در این چاپ اضافه کرد.» (همان: صدوشستوپنج)
استاد شفیعی کدکنی: استاد بهتر از همه سناییشناسان ایران آثار سناییشناسان افغانستان را میشناسد در اخیر کتاب «تازیانههای سلوک» از ۱۸ اثری که در مورد سناییپژوهی در افغانستان نوشتهاند نام میگیرد، میگوید که من اثر را فقط برای خودم یادداشت کرده بودم این جا نوشتم شاید کار کسانی بیاید که در این مورد مطالعه میکنند. (کدکنی، ۱۳۹۸: ۵۳۹-۵۴۳) اما استاد کدکنی در مورد زندگینامۀ سنایی فقط از نخستین اثر سناییپژوهی در افغانستان زیر عنوان «احوال و آثار حکیم سنایی» نوشتۀ استاد خلیلاللّه خلیلی، استفاده کرده است. (همان: ۶۰)
مریم حسینی:او در تصحیح فخرینامه یا حدیقه از نسخۀ کابل و مقدمۀ نسخۀ کابل و گزارش استاد خلیلاللّه خلیلی که بالای نسخۀ کابل کار کرده استفاده کرده است که فشرده آن را بیان میشود:
- سال وفات سنایی و سخن استاد خلیلی را که از روی کاغذ نسخۀ کابل تاریخ کتابتش را نیمۀ دوم قرن ششم حدس زده است در مقدمۀ فخرینامه آورده است. (مریم حسینی، ۱۳۸۲: ۴۵-۴۶)
- استاد خلیلی گوید:مقدمهای که درج نسخۀ کابل است نوشتۀ خود سنایی استو نام خود را نیز در آن ذکر کرده است و بار دیگر علی رفاء به آن تطویل و تذییل کرده است و به جای نام سنایی نام خود را آورده است. این نکته را نیز حسینی در مقدمۀ کتابش آورده است. (همان: ۶۴)
- درباره احوال و کارهای عبدالطیف عباسی بنیروی، از مقالۀ «عبدالطیف عباسی سناییشناس و مولویشناس قرن۱۱» استاد عبدالحی حبیبی که در سال ۱۳۵۱ در مجلۀ آریانا در شمارۀ ششم نشر شده بود، استفاده برده است. (مریم حسینی، ۱۳۸۲: ۵۳)
یداللّه جلالی پندری: آقای پندری در کتاب «غزلهای حکیم سنایی غزنوی» در چند جای از نوشتهها سناییپژوهان افغانستان استفاده کرده است که به گونۀ کوتاه در مورد آن توضیح میآید. وی از تحقیقات استاد غلام صفدر پنجشیری زیر عنوان «تأثیر قرآن مجید در دیوان سنایی» یاد میکند گوید که وی به چندین اشتباه در دیوان سنایی اشاره میکند که با عبارتهای قرآنی مغایرت دارد. (جلالی پندری، ۱۳۸۶: چهلوشش) همچنان در اشکال «ماءمهین» که در دیوان سنایی «ماه معین ثبت شده است پندری به رسالۀ «تأثیر قرآن مجید در دیوان سنایی» استناد میکند که وی چنین نقل دارد: «در بیت لفظ “معین” بیمورد است چه کلمۀ “ماءمعین” به معنی آب روان آمده است.
مرگ با مهر تو باشد خوشتر از عمر ابد
زهر با یاد تو باشد خوشتر از ماءمعین
“ماء مهین” درست است، زیرا قرآن مجید وقتی که از خلقت نبی آدم به لفظ “ماء” سخن راندهاست صفت او را “مهین” قرار داده است. “اَلَم نَخلُقکُم مِن ماءٍ مَهِین” (پنجشیری، ۱۳۵۶: ۴۲) مرسلات/۲۰ آیا نیافریدیم شما را از آب پست و بیمقدار. (جلالی پندری، ۱۳۸۶: نودوهشت) به همین گونه آقای جلالی پندری گزارشهای استاد خلیلاللّه در مورد نسخۀ کابل و مشخصات آن و این که ۲۱ غزل را مدرس رضوی از آن نقل کرده و مقدمۀ خود سنایی و تطویل علی رفاء بر آن مقدمه که در بالا از استاد رضوی و دکتر مریم حسینی ذکر شد، نیز آورده است. (همان: ۹۹-۱۰۱) ضمن یاد آوری تواریخ وفات سنایی از رسالۀ «احوال و آثار حکیم سنایی» استاد خلیلاللّه و مدرس رضوی، تاریخ ۵۲۹ پیشنهادی استاد علیاصغر بشیر از رسالۀ «سیر در ملک سنایی» را در پاورقی مشرح آورده است. ( همان: ۱۰۱-۱۲۹) این سال را علیاصغر در مقدمۀ نسخۀ کابل، چون در نسخۀ کابل وفات سنایی ۵۲۹ درج است، و هم در رسالۀ «سیری در ملک سنایی» ذکر کرده است. (بشیر، ۱۳۵۶: ۳۳)
دکتر محمدرضا برزگر خالقی: وی در تصحیح دیوان سنایی نسخۀ موزه کابل را اساس قرار داده است و نیز گوید که نخستینبار این نسخه را در سال ۱۳۳۸ استاد خلیلاللّه خلیلی معرفی کرده است و آنچه استاد خلیلی در اوصاف این نسخه یاد کرده آقای برزگر خالقی در معرفی نسخ خویش و مقدمه دیوان سنایی استفاده کرده است. (برزگرخالقی، ۱۳۹۳: ۲۳۱۱) همینگونه مصحح دیوان سنایی در عنوان سبک سنایی از «چهار کتاب نایاب سنایی» آقای غلامجیلانی جلالی مینویسد حتا وقتی سنایی از شاعران بزرگ خراسان تقلید هم میکرد تفاوتی بادیگران داشته است. فرخی که از روانی طبع و توانایی سخنسرایی شعر میسرایید در حالی که سنایی افزون بر طبعی روان، ذهنی لبریز از آگاهیهای مختلف دارد که ناخودآگاه بر زبانش جاری و چاشنی شعرش میشود، همین حکمتاندیشی سنایی سبب میشود که کلامش در عین حال که خالی از دشواری نیست، از سخن دیگران ممتاز گردد. (برزگرخالقی، ۱۳۹۳: هفتادوپنج)
دکتر رضا یوسفی و محسن محمدی: هردو در بخش نخست شرح حدیقۀ شان موسوم به «لطایفالحدایق» (تصحیح و شرح نخست را به این نام عبداللطیف عباسی انجام داده بود.) از چند اثر سناییپژوهان افغانستان استفاده بردهاند که به صورت فشرده تقدیم میگردد: از رسالۀ «سیری در ملک سنایی» علیاصغر بشیر در مورد سفرهای سنایی، احتمال شاعر بودن پدر سنایی، در بارۀ سال ۵۲۹ به اساس نسخۀ موزۀ کابل به عنوان تاریخ وفات سنایی، در چگونگی تحول روحی و سال ۵۱۸ به حیث آغاز تحول روحی،شاعربودن سنایی از دورۀ جوانی، تقسیمبندی کردن سنایی دیوانش را به اساس موضوع و آثار سنایی استفاده کرده است. (یوسفی و محمدی، ۱۳۹۸:پانزده – سیوچهار ). همین گونه در این شرح مقالۀ «عبداللطیف عباسی بنیروی مولویشناس و سناییشناس قرن یازدهم» استاد عبدالحی حبیبی را کامل گنجانیده است. (همان: چهل- پنجاویک) مصححان در کتابنامۀ این شرح کتابهای «احوال و آثار سنایی» استاد خلیلاللّه خلیلی و «حکیم سنایی و جهانبینی او» نوشتۀ استاد سرور همایون را نیز به حیث منابع درج کردهاند؛ اما در متن مقدمه از آنها یاد نکرده است.
برای این که مجال سخن از حد یکمقاله بالا نیست،فقط به ذکر چندتن که از آثار سناییپژوهان افغانستان استفاده کردهاند، بحث را فشرده میکنیم: دکتر امیر بانوی کریمی در کتاب «مختصر حدیقۀ سنایی» از کتابهای «احوال و آثار سنایی» استاد خلیلی چاپ اول ۱۳۱۵، «حکیم سنایی و جهانبینی او» نوشتۀ استاد سرور همایون چاپ ۱۳۵۶، «در بارۀ یکنسخۀ قدیمی کلیات حکیم سنایی» چاپ ۱۳۳۸ استفاده کرده است. دکتر علیاکبر افراسیابپور در «شرح جامع حدیقه…» خود از مقالۀ عبدالحی حبیبی زیر عنوان «تحقیق بر تاریخ وفات سنایی» که در مجلۀ یغما، سال سیام، شماره ۱۱، ۱۳۵۶ نشر شده است استفاده کرده است.
پیش نیز گفته شد که در دورۀ نخست سناییپژوهی (۱۳۱۵_ ۱۳۵۶) منابع سناییپژوهان افغانستان، مورد استفادۀ دانشمندان ایرانی قرار داشت و آنچه در بالا آوردیم، مراجعۀ دانشمندان ایران به منابع تولیدشده سناییپژوهشی مربوط به دورۀ نخست را نشان میداد؛ اما در دورۀ سوم که آثار تحقیقی بیشتر از دورۀ نخست داریم، دیگر شاهد مراجعه و استفاده از آثار تحقیقی سناییپژوهان افغانستان توسط دانشمندان ایراننیستیم، دقیق پس از سال ۱۳۵۶ توجۀ پژوهندگان ایران به پژوهشهای ادبی پدید آمده در افغانستان به ویژه آثار سناییپژوهان افغانستان نه تنها کم شده بلکه به صفر رسیده است. از نظر این قلم، علتهای عدم توجۀ دانشمندان ایرانی به آثار نوشته شده در افغانستان اینهاست: عدم رابطۀ جمهوری اسلامی ایران و دانشمندان آن سامان با دولت حزب خلق افغانستان و فرهنگیان آن زمان افغانستان، از میان رفتن مراکز علمی و کتابخانهها، فقدان تولید اثر بکر آن هم به سبب تجاوز شوروی، هجرت دانشمندان دورۀ نخست، مهاجرت پس از کودتای هفتم ثور ۱۳۵۷ و نبود امکانات تحقیق در دیار هجرت، از سوی دیگر آنچه ذکر گردید، سبب شد تا نسل پس از کودتا (۱۳۵۷-۱۳۷۱) و تا امروزین نتوانند مانند نسل پیش از کودتا بار بیایند و رشتۀ کارهای تحقیقی که قبل از کودتا آغاز شده بود، پاره شود. در چهلسال جنگ خانمانسوز هم سبو شکسته و پیمانه ریخته شده بود، زیرا در ترسوگریز فکر تولید نمیشود، اندیشه به زمین و زمینه، به ثبات و مکان نیاز دارد و ما هرگز آن را نداشتیم.
۵- نتیجه
سنایی از جملۀ شاعران عارفی است که در زندگی و پس از مرگ و تا امروز مورد توجه پژوهندگان قرار دارد و به این به سببی است که سنایی عرفان را نظاممند وارد شعر کرد و به عرفان در شعر تشخص سبکی داد؛ پس سناییدر حقیقت نقطۀ عطف در شعر عرفانی محسوب میشود، بنابران معرفی آن از سوی سناییپژوهان، معرفییکی از ستونهای ادبیات فارسی به حساب میآید. پس از این که سناییپژوهی در افغانستان در ۱۳۱۵ خ. با نوشتن رساله «احوال و آثار حکیم سنایی» آغاز میشود، سناییپژوهان تا سال ۱۳۵۶خ. بهترین و ارزشمندترین آثار پژوهشی را در مورد احوال و آثار سنایی تقدیم کردهاند که ما این مقطع زمانی را دورۀ نخست تاریخی سناییپژوهی نام دادیم و آن را بهترین دوره و اوج آن را سال ۱۳۵۶ خواندیم. در دورۀ نخست دانشمندان افغانستان کمتر زیر تأثیر آثار بیرونی قرار داشتند وآثار پژوهشی آنها مورد توجۀ جهان به ویژه پژوهندگان ایران قرار داشت. پس از سال ۱۳۵۷ تا امروز توجه دانشمندان بیرونی به ویژه دانشمندان ایران به آثار پژوهندگان افغانستان کم شده و حتا به صفر رسیده است که علت آن عدم رابطه ایران با افغانستان، جنگهای داخلی، از میان رفتن مراکز تحقیقاتی و کتابخانههای آن سامان بود. این جنگ و تجاوز و مهاجرت سبب شد که در دورۀ سوم سناییپژوهی افغانستان، دانشمندان افغانستان منابع جز آثار پدیدآمدۀ دورۀ اول سناییپژوهی افغانستان و ایرانی نداشته باشند، بدین معنی که در ۲۰ سال اخیر (۱۳۸۰-۱۳۹۹)منابع سناییپژوهی افغانستان را آثار دورۀ نخست سناییپژوهی و ایرانی و به ندرت خارجی تشکیل میداد.
نخستین استفاده از منابع افغانستان ظاهراً توسط استاد مدرس رضوی صورت گرفته است. وی ۲۱ غزل سنایی را در چاپ دوم دیوان سنایی از رسالۀ «دربارۀ یکنسخۀ قدیم کلیات حکیم سنایی» اخذ کرده است. زیادترین استفاده از منابع سناییپژوهان افغانستان را دکتر محمدرضا یوسفی و دکتر محسن محمدی در مقدمۀ تصحیح دوبارۀ شرح حدیقه موسوم به «لطایفالحدایق» عبداللطیف عباسی کردهاند؛ طوری که در یک مقدمه در ۱۹ صفحه ۲۰ بار به رسالۀ «سیری در ملک سنایی» از علیاصغر بشیر مراجعه و استناد کردهاند. دکتر یداللّه جلالی پندری در درجۀ دوم استفاده از منابع سناییپژوهی افغانستان قرار دارد، وی وفات سنایی و اشکالات دیوانهای چاپی و درج آیات در آن و ویژگیهاینسخۀ کابل را با استناد از منابع سناییپژوهان افغانستان در مقدمۀ کتاب «غزلهای حکیم سنایی» بیان کرده است. دکتر مریم حسینی در استفادۀ منابع سناییپژوهی افغانستان در تصحیح و مقدمۀ «حدیقه الحقیقه.. یا فخرینامه» پس از آقای پندری قرار دارد. دکتر محمدرضا برزگر خالقی در تصحیح و مقدمۀ «دیوان سنایی» در بارۀ ویژگیهای نسخۀ کابل و سبک سنایی از منابع افغانستان استفاده کرده است.
کسی که بیشتر از همه سناییپژوهان ایران منابع افغانستان را میشناسد استاد کدکنی است، وی در کتابشناسی کتاب «تازیانههای سلوک» از ۱۸ منبع دورۀ نخست سناییپژوهی افغانستان نام برده است و فقط در مقدمه از رسالۀ «احوال و آثار حکیم سنایی» استاد خلیلاللّه خلیلی در باره سنایی استفاد کرده است. آنچه در مورد استفاده دانشمندان ایران از منابع سناییپژوهی افغانستان یاد کردیم همه بر میگردد به منابع تولید شده در دورۀ نخست تاریخی سناییپژوهی (۱۳۱۵-۱۳۵۶)، در دورههای بعدی تا حال دیده نشده است که دانشمندی ایرانی از منابع سناییپژوهی افغانستان استفاده کرده باشد.
واپسین سخن این که امید میرود که شرح «حدیقۀ» استاد عبدالاحد عشرتی غزنوی که در سه جلد جلد اول و دوم در سال ۱۳۹۶ و جلدسوم در ۱۳۹۸ نشر شده است، ضمن کتب و مقالات دیگر، دوباره چاپ و نشر شود، تا سناییدوستان این سامان هم از تحقیقات سناییپژوهان امروزین افغانستان بخوانند.
۶- منابع
بشیرهروی، علیاصغر. (۱۳۵۶). سیری در ملک سنایی، کابل: چاپ بیهقی،ناشر وزارت اطلاعات و فرهنگ.
پنجشیری، غلامصفدر. (۱۳۵۶). تأثیر قرآن مجید در دیوان سنایی، کابل: انتشارات دانشگاه کابل.
پندری جلالی، یداللّه. (۱۳۸۶). غزلهای حکیم سنایی غزنوی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
دری، زهرا. (۱۳۸۸). دری به باغ حقیقت (گزیدۀ حدیقهالحقیقه)، کرج:انتشارات سرافراز.
روستایار، سیدعلیشاه. (۱۳۸۷). جهان بیانتها (اندیشههای عرفانی سنایی غزنوی)، کابل: چاپخانۀ احمدی، ناشر انتشارات بیهقی.
سنایی غزنوی، ابوالمجد مجدود. (۱۳۹۳). دیوان سنایی، به تصحیح و مقدمۀ محمدرضا برزگر خالقی، تهران: انتشارات زوار.
(۱۳۸۸). دیوان سنایی، به تصحیح و مقدمۀ مدرس رضوی، چاپ هفتم، تهران: چاپخانۀ احمدی، انتشارات سنایی.
(۱۳۸۲). حدیقهالحقیقه الشریعهالطریقه (فخرینامه)، به تصحیح مریم حسینی، نشر مرکزدانشگاهی.
شفیعی کدکنی. (۱۳۹۷).تازیانههای سلوک، چاپ هیجدهم، تهران: نشر آگه، (چاپ اول ۱۳۷۲).
عابد، عبدالجبار. (۱۳۹۶). آرا و اندیشۀ حکیم سنایی، کابل: چاپخانۀ شمشاد، ناشر اکادمی علوم افغانستان.
عشرت غزنوی، عبدالاحد. (۱۳۹۸). شرح حدیقهالحقیقه و شریعهالطریقه، ج. سوم، کابل: چاپ رستم، ناشر کمیتۀ علمی و فرهنگی شورای اجتماعی غزنه.
همایون، غلامسرور. (۱۳۸۹). حکیم سنایی و جهانبینی او، چاپ دوم، کابل: چاپ مطبعۀ آزادی، انتشارات بیهقی، (چاپ اول ۱۳۵۶).
یوسفی، محمدرضا و محمدی، محسن. (۱۳۹۸). شرح حدیقۀ سنایی (لطایفالحدایق عبداللطیف عباسی)،چاپ نخست، قم: انتشارات دانشگاه قم.
پایان