معدن پاییز
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه ۲۷ میزان ( مهر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۸ اکتوبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
معدن پاییز
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه ۲۷ میزان ( مهر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۸ اکتوبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
معدن پاییز
تاریخ نشر : پنجشنبه ۵ میزان ( مهر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
پیام تبریکی محترم علی احمد زرگرپور
درود و مهر نثار تان جناب قیوم بشیر فرزانه سایت ۲۴ یکی از زیباترین و پُربار ترین سایت ها است موفق بوده اید موفق تر باشید.
باعرض حرمت
علی احمد زرگرپور
تاریخ نشر : پنجشنبه ۴ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۵ جولای ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
گفتگوی سیر و پیاز
بشنو ازمن قصهٔ سیر و پیاز
داستانِ روح بخشِ دلنواز
رازِاین گفت و شنودِ شان شنو
نغمه های نازِ رود شان شنو
برسرِ سفره یکی از روز ها
گوش میدادم به حرفِ آن دو تا
هردو با هم گفتگویی داشتند
جرّ بحث و تند خویی داشتند
سیر بابِ عیب جویی باز کرد
با پیازاین گونه حرف آغاز کرد
گفت کای آشفته حالِ طبع تیز
چشمم ازتُندی توشد اشک ریز
تو اگر عریان بمانی ساعتی
می رسد بر تار و پودت آفتی
*******
در جوابِ سیر گفت آخر پیاز
عیب جویی کم نما ای سرفراز
ما سراپا سود بخش و مثمریم
قوتِ جان کامِ دل را شکّریم
پیکرِ هر سفره را جانیم ما
زیبِ خوانِ تندرستانیم ما
ازتو شد بد بو دهانِ ما چنین
توخودت را بین وعیبِ ما مبین
هرکه را زشتی و زیبائیش هست
حسنِ پنهان عیبِ پیدائیش هست
برپرِطاووس و آن شاهکارهاش
بین، مبین برساق و عریانی پاش
علی احمد زرگرپور
۲۳ جولای ۲۰۲۴
تاریخ نشر : چهارشنبه ۲۷ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۷ جولای ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
حریت
نامهٔ حریت امضا شده در عاشورا
نقش ایثار هویدا شده در عاشورا
ز قیام ِ شهدا صورت محشر برپاست
خیره چشمِ همه دنیا شده درعاشورا
***********
تجلی عاشورا
بنشسته جهان به سوگ وهنگامه به پاست
گویا که به پا قیامتی کربُبلاست
چون باز دمد ماهِ محرم هر سال
از پار فزون تجلیِ عاشوراست
علی احمد زرگرپور
تاریخ نشر: پنجشنبه ۲۷ ثور (اردیبهشت) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۶ می ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
پیرِادب
ای خواجۀِ خطۀِ خراسان
پیرِ ادب و خبیرِ عرفان
نازم به دمِ مسیحی ات، زآن
دادی به تنِ هراتِ ما جان
از نامِ تو شد بلند نامش
پُر شهدِ کلامِ تُست کامش
گفتارتو رمزو رازِ دلهاست
رازِ دلِ عاشقانِ شیداست
هرحرف تویک کتابِ عشق است
درهرعددش حسابِ عشق است
تفسیرِ کبیر کشفِ رازاست
گنجینۀِ سرِّ کار ساز است
در چهره ی تو جلال بینیم
آیاتِ صفات و حال بینیم
سرمستِ شرابِ ادعیاتی
سرخوش ز میِ الاهیاتی
عالِم به نیایش و نیازی
براهل خرد ، ادب طرازی
وصفت بسزا نمی توان گفت
دُرّرا به مژه نمی توان سُفت
توخواجه وما گدای این خوان
خواجه به گدا نماید احسان
ما را به نیایش آشنا کن
شوریده ی وردِ ربنا کن
علی احمد زرگرپور
۱۶ می ۲۰۲۴
تاریخ نشر: دوشنبه ۲۴ ثور (اردیبهشت) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۳ می ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
تبخالِ خنده
افتاده با فریب به دنبالِ خنده، اشک
دارد زیاد، چشم به اموالِ خنده ، اشک
هرقطره اش نمودِ غمی است، می شود
پنهان میانِ شادیی احوالِ خنده، اشک
دیدی نبوده آیینه دارِ نشاط و شوق
هی می پرد بزورِ پروبالِ خنده، اشک
در بینِ خنده سرکشد از ذوق گاهی , تا
گیرد به این بهانه دمی حالِ خنده، اشک
از چشم ها نهان نشود رازِموی او
برسرنهد کلاه و یا شالِ خنده ، اشک
خواهم که در دل اش بنشیند ؛ نشانِ تب
دارد به لب اگرچه که تب خالِ خنده، اشک
علی احمد زرگرپور
۷ می ۲۰۲۴
تاریخ نشر: سه شنبه ۲۸ حمل ( فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۶ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
بشکن مرا بها بخش
جامانده از نبردم ، بشکن مرا بها بخش
دربینِ جمع، فردم ، بشکن مرا بها بخش
داروی عشق درداست، باید کشید برجان
شدت بده به دردم ، بشکن مرا بها بخش
تازنده ی توگردم، سوزان به عشقت، آنگه
در آب ریز گردم ، بشکن مرا بها بخش
بر نازِ چشمِ مستت من را نیاز باشد
اِشگرفِ این شِگردم، بشکن مرا بها بخش
خواهی بده ثوابم ، خواهی بکن عذابم
بانقدِ خویش هردم، بشکن مرا بها بخش
نزدیکترزچشمم هستی به من تو ، ازخود
ترسم نمایی طردم ، بشکن مرا بها بخش
ازخود رها شوم تا ، آتش بزن که خیزد
دود ازدلِ سپندم ، بشکن مرا بها بخش
اُسلوبِ عاشقی است، گر می زنی زمینم
یا می کنی بلندم ، بشکن مرا بها بخش
بستی به پای قلبم زنجیرِ زلفِ خود را
تا نگسلیده بندم ، بشکن مرا بها بخش
سوزی به سازِشعرم آید در آن زمان که
پُرنغمۀِ تو گردم ، بشکن مرا بها بخش
علی احمد زرگرپور
۲۵ جنوری ۱۴۰۳ خورشیدی
تاریخ نشر: دوشنبه ۷ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۶ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
بزم دل ها
کسی می آید آخر طرحِ تیزِ تیشه می آرد
برای کنده کاری کُنده ی اندیشه می آرد
کسی سرمی رسد ازقلبِ سنگ آیینه می سازد
به دستش کوهِ از نورو شعاعِ شیشه می آرد
کسی با آفتابِ دست می آید، زباغِ شب
سمومِ تیره گی ها را برون ازریشه می آرد
کسی آید که از موجِ صدایش کوهِ دل لرزد
بسانِ شیرِغرّان امنیت در بیشه می آرد
کسی در بزمِ دل ها آید و هر مبتدیی را
به شعرِ نا تمامِ خویش شاعرپیشه می آرد
علی احمد زرگرپور
۱۰ حمل ۱۳۹۷ خورشیدی
تاریخ نشر: جمعه ۴ حوت (اسنفد) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
تاریخ نشر: شنبه ۲۸ دلو (بهمن) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۷ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
دنیای رنگ رنگ
کردیم خطر چو تنگ گرفتیم در بغل
شیشه به سالِ سنگ گرفتیم در بغل
افتاده بودلاشۀِ احساس ما به خاک
تن را به پای لنگ گرفتیم در بغل
برجبهۀِ قشنگِ قلم، پشت کرده ایم
تا جعبۀِ فشنگ گرفتیم در بغل
سالانه فصلِ بوقلمون واردیده ایم
دنیای رنگ رنگ گرفتیم در بغل
دل ها چوشد رها ز سرِگیسوانِ صاف
زلفینِ چنگ چنگ گرفتیم در بغل
ازشهدِ روزبهی، قدحِ ماچوشد تهی
خُمِ پُر از شرنگ گرفتیم در بغل
تیغِ جنون وجهل به قتل وقتالِ خویش
کارا تر از تفنگ گرفتیم در بغل
ماهم پی خرابی دیوانِ کاخِ ظلم
ترواژه ی کُلنگ گرفتیم در بغل
صلحِ موقّت است، که آرام گشته رام
صیدی که ما به جنگ گرفتیم در بغل
مِرکِل به طعنه گفت سرِراه بود حجاز
ما تا سرِ فرنگ گرفتیم در بغل
علی احمد زرگرپور
آلمان
” مِرکِل ” صدراعظم آلمان