قیوم بشیر
قیوم بشیر
ملبورن – استرالیا
پنجم نوامبر ۲۰۱۱
تاریخ نشر یکشنبه ۱۵ عقرب ۱۳۹۰ – ششم نوامبر ۲۰۱۱
ای خدا این چه بلاییست که عیان می بینم
در وطن جای خوشی داد و فغان می بینم
هرطرف شادی وغوغاست نمایان به جهان
هم دیارانِ گلم را نگران می بینم
قیوم بشیر هروی
قیوم بشیر هروی
ملبورن – استرالیا
سی ام اکتوبر ۲۰۱۱
باز هم شبِ دیگر گذشت در حسرتِ دیدارِ تو
جانم فدایت میهنم ، گردیده ام بیمارِ تو
از غصه می سوزد دلم ، حلی ندارد مشکلم
جزءآنکه آیم در برت، روزی شوم غمخوارِتو
دشمن ترا ویرانه کرد،طفلِ ترا بی خانه کرد
سوزم من آن دیوانه را ، آن دشمنِ مکارِ تو
قیوم بشیر هروی
قیوم بشیر هروی
ملبورن – استرالیا
بیست وپنجم اکتوبر ۲۰۱۱
میهن در فراق تو من پیر گشته ام
آواره و پریش و زمین گیر گشته ام
دردم مگر دوایی ندارد که این چنین
افتاده ام به غربت و تحقیر گشته ام
به پاسخ دوست فرهیخته جناب آقای صبا که پرسیده اند:
قیوم بشیر
ملبورن – استرالیا
هفدهم اکتوبر۲۰۱۱
قیوم بشیر
روزی اگر غزل نسرایی قیامت است
این دل اسیر مخمسهء پر ندامت است
در کوچه های پر ز حریفان شاعری
شاعر بدور ز هر رمقِ استقامت است
قیوم بشیر هروی
قیوم بشیر هروی
ملبورن – استرالیا
شانزدهم اکتوبر ۲۰۱۱
روزی دلم هوای تو کرد و نیامدی
بس انتظار برای تو کرد و نیامدی
با خویشتن ز خاطره های جوانی اش
یادی ز نقش روی تو کرد و نیامدی