مشاعره قیوم بشیر هروی با محترم نعمت الله مختارزاده (پیوسته بگذشته)
تاریخ نشر: پنجشنبه ۲۴ جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۳ جون ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
پیوسته بگذشته …
شماره (۱۱)
ته نشینِ خاطره ها
چه مژده ای، که به حُسن حمیده می آیی
ز نخلِ پیکر و اندام ، تو چیده می آیی
اگرچه موی سپید ، رایگان نصیب نشد
بیادِ فصلِ جوانی ، دویده می آیی
چنانکه حرف زدی،از قرابه های شراب
شراب ز ساغر و مینا ، چشیده می آیی
کنارِ خُم شراب ته نشین خاطره هاست
خمارومست وخراب، لب گزیده می آیی
کجاست ، فصلِ شگوفایی ها و همنفسی
نفس به سینه به یادش ، کشیده می آیی
مگو که راهی نمانده ، برای آمد و رفت
اگر بفرض نمانده ، پریده می آیی
ز طعن و لعن حریفان، مکن حذر زسفر
بیا ، بیا و نشان ده ، چمیده می آیی
شنیده ام سخن از،ضرب نیش وجورِزبان
برای دفع بلا ، زان رهیده می آیی
«بشیر» منتظراست،(نعمتا) زراه برسی
خوش آندمی که دلی را، خریده می آیی
قیوم بشیر هروی
ملبورن – استرالیا
****
طرحِ نو
کنون که لحظه ای ، از غم بٌریده آمده ام
ز درد و رنج و الم ، وارهیده آمده ام
سپید موی مرا ، می نداده مفت ، فلک
رسای قامتِ سروی ، خمیده آمده ام
گروهی شاکی و جمعی گلایه ها دارند
شنیده شکوهء شان را ، پریده آمده ام
گلایه های ز قوافی ، شکایه ها ز ردیف
ز بهر چارهء ایشان رسیده آمده ام
برای جمعی شده یکنواخت قافیه ها
ندانی اینکه ، چه دردی کشیده آمده ام
بیا که طرح نوی در زمینه اندازیم
بگو بشیر که « نعمت »! دویده آمده ام
نعمت الله مختارزاده
اسن – آلمان