یادی از شهید عبدلرؤف پاییز حنیفی نویسنده ، شاعر و طنز پرداز توانای کشور
تاریخ نشر: یکشنبه ۲۰ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۰ مارچ ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
یادی از شهید عبدلرؤف پاییز حنیفی
نویسنده ، شاعر و طنز پرداز توانای کشور
قیوم بشیرهروی
ملبورن – استرالیا
۱۰ مارچ ۲۰۲۴ میلادی
یکی دیگر از شخصیت های بارز فرهنگی شهید عبدالرؤف پاییز حنیفی میباشد ، او در سال ۱۳۱۶ خورشیدی در شهر کابل و در یک خانواده نسبتاء بی بضاعت چشم به جهان گشود.
زنده یاد پاییز با وجود همه مشکلات وسختی های خانواده گی توانست با استقاده از مدارس شبانه دیپلوم صنف ۱۲ را بدست بیاورد ، اما مشکلات اقتصادی و تنگدستی ناشی از آن مانع ادامه تحصیل برایش در دانشکدهء حقوق و علوم سیاسی بود که سخت بدان علاقه داشت.
اما با پشت کار و علاقه ای وافری که به مطالعه و نگارش داشت از هیچگونه تلاش شبانه روزی دریغ نکرد و قلم بدست گرفت ونوشت و در ماه اسد ۱۳۴۸ به جمع همکاران و طنز نویسان منظوم جریده ترجمان پیوست و نخستین شعر طنزی او در شماره ۱۶ سال دوم نشراتی ترجمان اقبال نشر یافت.
او را میتوان از جمله یکی از پرکار ترین نویسندگان و شاعران طنز پرداز کشور دانست که با وجود دسترسی نداشتن به امکانات ، زیبا می سرود و عالی می نوشت . او پژوهشگری بود که بیشتر عمرش را صرف نوشتن برای کودکان و ادبیات عامیانه نمود.
نخستین مجموعه از نوشته های طنزی پاییزی در سال ۱۳۴۷ زیر نام « لبخند» در شهر کابل به زیور چاپ آراسته شد. گفته میشود که این اثر سالها بعد در ۱۳۷۹ خورشیدی بار دوم به اهتمام محترم دکتور اسدالله شعور در پشاور تجدید چاپ یافت . طنز های پاییزی نیز هرکدام بیانگر مشکلات قاطبه مردم بودند که نقادانه به زبان طنز بیان می شد و بدون شک گاهی برایش مشکل آفرین بود.
در قسمتی از مقاله ایکه توسط محترم استاد پرتو نادری نویسنده و پژوهشگر عزیز نگارش یافته و در سال ۱۳۹۰ خورشیدی از طریق سایت وزین خراسان زمین منتشر شده چنین می خوانیم:
” در ادبیات معاصر افغانستان ، پاییز حنیفی بیشتر به نام پژوهشگر عرصهء دانشهای عامیانه شهرت دارد . به یقین می توان گفت که او در این زمینه از شمار پیش گامان است. عرصه دیگری که او در افغانستان شهرت دارد عرصهء ادبیات کودک است.
پاییز حنیفی نه تنها آثار قابل توجهی برای کودکان در نظم و نثر نوشته ، بلکه ترانه و افسانه هایی عامیانه را برای کودکان نیز گردآوری کرده است . یکی از برازنده گی کار زنده یاد حنیفی در این زمینه این است که او چنین آثاری را بیشتر از ساحه گرد آوری میکرد نه از کتابخانه ها . از این نقطه نظر چنین آثار او از اهمیت بزرگ پژوهشی و اصالت برخوردار است.”
آثاری که از زنده یاد پاییز حنیفی به یادگار مانده است گنجینه هایست که هرکدام در جایگاه بلندی در فرهنگ معاصر افغانستان جای دارند.
این آثار عبارتند از:
تبسم – مجموعه ی اشعار طنزی
عجب و رجب ، مجموعه ی سروده های انتقادی و انتباهی در دو جلد
نیلوفر – مجموعه ی از چند بحر طویل.
نفحه – مجموعه ی سروده های اجتماعی.
گنجی از سخن – مجموعه ی از وجیزه ها.
فریب دوستانه – داستان .
دشلمه.
توضیحی بر ضرب المثلها.
سرود های محلی – مجموعه ی افسانه ها و آهنگ های مردم.
لبخند ( جلد دوم ) افسانه های عامیانه.
ندا – مجموعه ی ترانه ها.
صد برگ – مجموعه ی سروده ها .
نگین الماس – مجموعه ی سروده ها.
ندای کودک – مجموعه ی ترانه های عامیانه برای کودکان.
جبران شکست – داستان.
با دریغ و درد که در زمان حیاتش مؤفق به چاپ این گنجینه های باارزش نشد .
و سرانجام زنده یاد پاییز حنیفی پس از یک عمر تلاش های خستگی ناپذیر و پدید آوردن آثار گرانبهایش پس از کودتای ننگین ثور و روی کار آمدن رژیم کمونیستی در کشور متأسفانه دستگیر و همزمان با چهل و یکمین بهار زندگی اش به شهادت رسید ، روانش شاد ، یادش گرامی و خاطراتش جاودانه باد.
اینهم یکی از سروده هایش که درشماره ۲۴ سال دوم نشراتی هفته نامه ترجمان مؤرخ سوم میزان ۱۳۴۸ خورشیدی بچاپ رسیده بود:
بحث پراگنده
هیچ زن را دشمنی بالاتر از انباق نیست
هیچ مردی خونجگر چون کاتب اوراق نیست
وقت مطرب خوش بودبا آنکه با چنگ و رباب
مثل آن خرپولِ بی دانش دبنگ و چاق نیست
می خورد در راهرو پیوسته ژیگولو تکر
چونکه چشمانش بجز درجستجوی ساق نیست
نغمهء خوش خیزد از تاری که خشکد دررباب
شور ما هم جز نوای روده های قاق نیست
در سوار بس شدن ، چو آدم بی تربیت
با ادب بی رون و نوبت ، شله و شالاق نیست
از زمان با ده گز تنبان نشستن پشت میز
کمتر از تمثیل عهد چادری دلاق نیست
هیچ مسئولین نبینند این همه شاریدگی
چشمشان چون روز محشر گرچه در تالاق نیست
وضع گردد هر قدر قانون در این محنت سرا
جز برای خانهء میز و کنار طاق نیست
از وجود این بنا و آن سرک بیجا خوشیم
پیش عمران رقیبان شهر ما قشلاق نیست
هر قدر یابیم ما کانِ طلا و لاجورد
در خور یکماهه بردن از رهء قاچاق نیست
قصه های از نابسامانی ما گردد درست
اینچو ملک پر فسانه در همه آفاق نیست
دایهء بیرحم آب انداخته در شیر ما
ورنه شیر مامِ میهن ، شیر بی قیماق نیست
کیسهء ملت تهی گردد همی از اختلاس
دستِ دزدان یکدمی کوته ازین تبراق نیست
چند فرزندی وطن را نیز باشد ناخلف
پس سزای مادر آزاران بغیر از عاق نیست
اعتلای ملک و ملت را چو شاعر وا اسف
آنکه دراد قدرتی در کار ها مشتاق نیست !
پاییز حنیفی