دشمنی با نوروز دشمنی با تاریخ کهن
تاریخ نشر سه شنبه ۲۸ حوت ۱۳۹۷ – ۱۹ مارچ ۲۰۱۹ هالند
نوشته و انتخاب از : محترم نورالله وثوق
..
دشمنی با نوروز دشمنی با تاریخ کهن ، فرهنگ وادبیات ماست
…………..
فرهنگیان فرهیخته را درود !
هشدار!!
جمعی نابخرد تمام تلاش شان براین است تا نوروز خورشیدی مان را این یادگار نام آوران تاریخ را هرچه بیشتر زیر سوال ببرند .
بیایید دست دردست هم بدهیم وسروده های نوروزی ودل نبشته های گلرنگ مان را پتکی آهنین سازیم و فرق دشمنان فرهنگ پویای خویش را نشانه گیریم وبرتالاق سرشان فرود آریم و فریاد برکشیم که نوروز به معنی اسلام ستیزی نیست واین اسلام ستیزان مزدوراند که می خواهند به این بهانه اسلام را خدشه دار سازند. اینها از بابا طاهر و سنایی وعطار و مولانا وسعدی وحافظ مسلمان تر شده اند. واعجبا !!!؟؟؟
( نورالله وثوق )
……
زین گذر کن ای پدر نوروز شد
خلق از اخلاق خوش بد فوز شد
باز خرم گشت و مجلس دلفروز
خیز و دفع چشم بد اسفند سوز
( مولوى )
دفتر ششم ص ۴۷
…
برچهره گل شبنم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دل افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
….
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخیز و بجام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه تست
فردا همه از خاک تو برخواهد رست
….
حکیم عمر خیام نیشابوری
…….
گلان فصل بهاران هفته بی
زمان وصل یاران هفته بی
غنیمت دان وصال لاله رویان
که گل در لاله زاران هفته بی
……
عارف نامی بابا طاهر عریان
….
واینبار از عطار عارف می خوانیم
جهان از باد نوروزی جوان شد
زهی زیبا که این ساعت جهان شد
شمال صبحدم مشکین نفس گشت
صبای گرم رو عنبر فشان شد
تو گویی آب خضر و آب کوثر
ز هر سوی چمن جویی روان شد
….
مولوی بزرگ اندیش بهاررا اینگونه به نشسته است .
…
آتش و آبی بباید میوه را
واجب آید ابر و برق این شیوه را
تا نباشد برق دل و ابر دو چشم
کی نشیند آتش تهدید و خشم ؟
کی بروید سبزه ذوق وصال
کی بجوشد چشمه ها ز اب زلال؟
کی گلستان ، راز گوید با چمن
کی بنفشه عهد بندد با یاسمن
کی چناری کف گشاید در دعا
کی شکوفه سرفشاند در هوا ؟
کی شکوفه آستین پر نثار
برفشاند گردد ایام بهار ؟
کی ز درد لاله را رخ همچو خون
کی گل از کیسه برآرد زر برون
کی بیاید بلبل و گل بو کند
کی چو طالب، فاخته کوکو کند ؟
…..
وفرخی در ترجیع بندش چه زیبا به سراغ نوروز وبهاررفته است .
…
ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
تو را مه مان ناخوانده به روزی صد هزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید
چنان دانی که هر کس را همی زو بوی یار آید
بهار امسال پنداری همی خوشتر ز پار آید
وزین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید
بدین شایستگی جشنی، بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
……
ومنوچهری در مسمطش دنیایی از زیبایی را به تصویر کشیده است
..
آمد نوروز و هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستاد
مرد زمستان و بهاران بزاد
زابر سیاه روی سمن بوی داد
گیتی گردید چو دارالقرار
و در مسمطی دیگر نیز وصف نوروز کرده است:
نوروز بزرگم بزن ای مطرب نوروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
برزن غزلی نغز و دلانگیز و دلافروز
ور نیست تو را بشنو از مرغ نوآموز
کاین فاخته زان کوز و دگر فاخته زان کوز
بر قافیهی خوب همی خواند اشعار
……
وبازهم از منوچهری
…
آمده نوروز ماه با گل سوری به هم
بادهی سوری بگیر، بر گل سوری بچم…
نوروز روزگار نشاط است و ایمنی
پوشیده ابر دشت به دیبای ارمنی
نوروز درآمدای منوچهری
با لالهی لعل و با گل حمری
…
و این ابیات از فرخی سیستانی است:
ماه فروردین از گنج گهر یافت مگر؟
که بیاراست همه روز زمین را به گهر؟
روز نوروز است امروز و چو امروز گذشت
کس بدین در نرسد تا نرسد سال دگر
عشق نو و یار نو و نوروز و سر سال
فرخنده کناد ایزد بر میر من این حال
روزی است که در سال نیابند چنین روز
سالی است که در عمر نیابند چنین سال
بیا در بوستان چونان که رسم باستان باشد
تو سروی و گلی و سرو و گل در بوستان باشد
از این فرخنده فروردین و خرم جشن نوروزی
نصیب خسرو عادل سعادت باد و پیروزی
بهار آید برون آیم که از وی با امان باشم
روانها را طرب گشتم، طربها را روان باشم
بدین شایستگی جشنی، بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
…….
وسعدی نامور این گونه به توصیف نوروز می پردازد
…..
علم دولت نوروز به صحرا برخاست
زحمت لشکر سرما ز سر ما برخاست
بر عروسان چمن بست صبا هر گهری
که به غواصی ابر از دل دریا برخاست
تا رباید گلهی قاقم برف از سر کوه
بزک تابش خورشید به یغما برخاست
…
همچنان باز هم غزلى از سعدى:
..
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
چو آتش در درخت افکند گلنار
دگر منقل منه آتش میفروز
چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست
حسدگو دشمنان را دیده بردوز
بهاری خرمست ای گل کجایی
که بینی بلبلان را ناله و سوز
جهان بی ما بسی بودست و باشد
برادر جز نکونامی میندوز
نکویی کن که دولت بینی از بخت
مبر فرمان بدگوی بدآموز
منه دل بر سرای عمر سعدی
که بر گنبد نخواهد ماند این گوز
دریغا عیش اگر مرگش نبودی
دریغ آهو اگر بگذاشتی یوز
وباز ازمولانا در وصف بخوانید
……
آب زنید راه را هین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد…
رونق باغ میرسد چشم و چراغ میرسد
غم به کناره میرود مه به کنار میرسد…
باغ سلام میکند سرو قیام میکند
سبزه پیاده میرود غنچه سوار میرسد….
چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما
زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار میرسد
(مولانا)
……….
حالا باید گفت یااین بزرگان ادب وعرفان به اشتباه رفته اند
ویاعرفان ستیزان امروز
درود به دوست گرامی وثوق عزیز ، بسیار زیبا و انتخاب عالیست ، لعنت به نوروز ستیزان . سال نو ۱۳۹۸ خورشیدی و نو روز باستانی را بشما ، خانواده محترم ، همکاران عزیز و هموطنان گرامی پیش از پیش تبریک عرض میکنم. و سال نو مملو از خوشی ، صلح و امنیت برای هموطنان عزیزم در سراسر کشور آرزو میکنم. مهدی بشیر
ممنون حضور وهمراهى هاى پیوسته ى محمد مهدى جام بشیر مسؤل سایت٢۴ ساعت
درود به استاد وثوق معزز! گلبنی از ابیات زیبا را در وصف نوروز به آرایش درآورده اید، تأسف اینجاست که کوردلان جاهل هر پدیدۀ را برضد دین تلقی نموده و خواهان استرداد هرلبخندی از ملت غمدیدۀ ما هستند و کار شان گریه دادن است و قتل و قتال شما همیشه موفق و سرفراز باشید و ممنون از جناب مهدی بشیر سپاس از زحمات بی شائبۀ ایشان. (همایون عالمی).